بي حجابي و مبناي حكم مجازات - بي حجابي و مبناي حكم مجازات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بي حجابي و مبناي حكم مجازات - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بي حجابي و مبناي حكم مجازات

در روزنامه شرق به مقاله اي با عنوان «حجاب و ايمان» به قلم فرهاد بهبهاني برخورد كردم. نگارنده محترم مقاله سعي نموده تا مسئله حجاب در جامعه اسلامي را با ايمان بدان، ارتباط دهد. بدين معنا كه ضمانت اجراي حكم براي مردان و زنان ايمان است و نيازي به مجازات آنها در صورت عدم رعايت حجاب در جامعه اسلامي نيست. به نظر مي رسد اين موضوع از جهات قابل نقد و اشكال است. اميد دارم آنچه پيش روي خوانندگان گرامي روزنامه و نگارنده مقاله قرار گرفته مورد توجه واقع گردد.

آنچه را نويسنده محترم مقاله آورده از جهاتي مي توان مورد بررسي قرار داد:

يكم) نويسنده اساس مسئله حفظ پوشش و و حجاب بانوان را كه در آيات ياد شده ايمان و باور قلبي مي داند و بر اين عقيده است آنچه در جامعه كنوني در رابطه با حجاب مواجه و به مشكل برخورده ايم به دليل نبود ايمان و اعتقاد است كه بايستي آن را به گونه اي حل كرد.

نقد

اين موضوع كه اساس تمام اعمال يك مسلمان بايستي بر پايه ايمان و اعتقاد باشد جاي هيچ ترديد و شكي نيست و اندك آشنايي و آگاهي به آيات قرآن و روايات اسلامي گويا و گواه بر اين سخن است و اندك شمار از آيات را مي توان يافت كه ايمان و عمل صالح در كنار همديگر قرار نگرفته باشند.[1]

امّا آنچه از نگارنده محترم مقاله پذيرفتي نيست رابطه ايمان و پوشش زنان در اجتماع است. در شريعت اسلامي پوشش و حجاب بانوان يك حكم ضروري ياد شده[2] و از آيات و روايات بروشني استفاده مي شود از جمله آيه شريفه:

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً؛[3]

اي پيامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: روسري هاي بلند خود را بر خويش فرو افكنند اين كار به جهت اينكه (از كنيزان و آلودگان) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند، بهتر است و خداوند همواره غفور و رحيم است.

در خصوص آيه ياد شده نكاتي قابل توجه است:

اول) در شأن نزول آيه ياد شده آمده

در عصر پيامبر گرامي اسلام زنان مسلمان براي خواندن نماز پشت سر آن حضرت به مسجد مي رفتند برخي از جوانان هوسران و بيماردل در هنگام شب و وقت نماز مغرب و عشاء بر سر راه مي نشستند و با سخنان ناروا و مسخره كردن آنان را اذيت و ايجاد مزاحمت مي كردند آيه در اين باره نازل شد. [4]

از اين آيه و نظير آن و نيز روايات مي توان حكمت تشريع حكم به وجوب پوشش براي بانوان را چنين برشمرد:

1) صيانت مقام والاي زن مسلمان از نگاه بيماردلان و هوسبازان.

2) ايجاد امنيت رواني براي مردان و زنان شايسته و ديندار.

3) پاكسازي جامعه از فساد ناشي از بي حجابي يا بدحجابي.

4) استوار ساختن پيوند خانوادگي.

5. مسدود ساختن راه اندك زناني كه قصد انحراف نسل جوان و ترويج گناه و فساد را دارند.

موارد ياد شده ـ و شايد ديگر موارد ـ مي تواند جهت گيري موضوع پوشش بانوان در اجتماع را روشن سازد.[5]

بنابراين موضوع حكمت تشريع حكم هيچ ارتباطي با آنچه نگارنده مقاله درباره ايمان به پوشش بيان نموده، ندارد.

اينك از نويسنده محترم سؤال مي شود كه: «آيا مي توان بواسطه افراد سست ايمان يا بي ايمان نسبت به حفظ حجاب، جامعه اي را دچار آسيب هاي رواني و آفت هاي اجتماعي قرار داد؟!

دوم) نكات مورد استفاده از آيه حجاب

در آيه حجاب چند نكته را مي توان استفاده كرد:

1) گرفتن بهانه از افراد مريض و هرزه

آيه حجاب به زن مسلمان دستور مي دهد تا با حفظ پوشش خود را از نگاه نامحرمان و هوسران نگه دارند تا آنان بهانه اي براي نگاه گناه آلود نداشته باشند.

2) تهديد بيماردلان

با عطف توجه به آنچه خداوند متعال در ذيل آيه حجاب فرموده: «سُنَّهَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّهِ اللَّهِ تَبْدِيلاً؛ اين سنت خداوند در اقوام پيشين است و براي سنت الهي هيچ گونه تغييري نخواهي يافت.»[6]

برخي از مفسران چنين استفاده كرده كه اين تعبير تهديدي شديد و جدي براي افراد مزاحم و هزره اي است كه قصد دارند به زنان با ايمان مسلمان آسيب رسانند.[7] پس افراد بيماردل و هرزه اي كه مي خواهند با اعمال زشت و ناشايست محيط سالم جامعه اسلامي را آشفته و آلوده سازند نبايستي آزادانه و بي هيچ مانعي به هر كاري كه بخواهند اقدام كنند.

و شهيد مطهري در اين باره مي نويسند: «نكته اي كه از آيه مورد بحث استفاده مي شود اين است كه افرادي كه در كوچه ها و خيابانها مزاحم زنان مي گردند از نظر قانون اسلام مستحق مجازات سخت و شديدي مي باشند تنها ـ مثلاً ـ آنها را به كلانتري جلب كردن و تراشيدن سر آنها كافي نيست بسيار سخت تر بايد مجازات شوند. قرآن مي فرمايد: «... لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَهِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فِيها إِلاَّ قَلِيلاً؛[8] اگر آنان دست از عمل زشت خود برندارند تو را فرمان مي دهيم كه به آنها حمله بري كه ديگر جز اندكي در پناه تو نخواهند بود.»

حداقل آنچه از اين آيه مفهوم مي شود تبعيد آنان از جامعه پاك اسلامي است جامعه هر اندازه براي عفاف و پاكي احترام بيشتري قائل باشد براي خائنان مجازات شديدتر قائل مي شود.[9]

سوم) نويسنده مقاله ادعا نموده در تاريخ اسلام و آيات قرآن نشاني از مجازات پيامبر گرامي نسبت به افرادي كه رعايت حجاب نكرده، يافت نشده است.

نقد

اين ادعا از دو جهت مورد اشكال است
:

اولاً

نيافتن موردي براي مجازات دليل بر نبودن حكم شرعي در رابطه با بي حجابي يا بدحجابي نيست زيرا اينگونه نيست كه همه احكام شرعي و نيز مجازات هايي كه از ناحيه شرع براي متخلفين در نظر گرفته مي شود باشد بلكه عمده احكام مستفاد از سيره و سنت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و اهل بيت ـ عليهم السلام ـ است كه خود تفسير واقعي آياتند و نسبت هم به عنوان يك منبع شرعي بالاتفاق از حجيت برخوردار است.

ثانياً

اگر عدم وجود حكم مجازات شخص بي حجاب در قرآن دليل عدم جواز مجازات بي حجاب در جامعه اسلامي است پس مجازات روزه خوار و... نيز مستند شرعي نبايد داشته باشد درحالي كه چنين چيزي نيست.

ثالثاً: حكم مجازات بي حجاب و بدحجاب به مقتضاي دلالت آيه شريفه
:

«إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَهُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْ‏آخِرَهِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»[10]

مبني بر حرمت شرعي اشاعه فحشا و ثبوت مجازات دنيوي و اخروي براي مرتكب آن، و با توجه به آنكه مخالفت حكم خداوند در هيئت بي حجابي از مصاديق بارز فحشا است، حكم مجازات دنيوي بي حجاب، ثابت است.

ديگر منابع مورد استفاده:

1. الميزان، طباطبايي، سيدمحمدحسين، ج 16، 361 و ج 15، ص 120-125، انتشارات دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1362 ش.

2. پرسش ها و پاسخ هاي برگزيده، ص 168 نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها، انتشارات پارسايان، چ اول، 1382 ش.


[1] . به برخي از اين دسته آيات با عطف توجه به روايات و تفاسير ذيل آنها فهرست وار اشاره مي رود: بقره/ 25، 82، عصر / 2، طلاق/ 11.

[2] . جواهرالكلام، محمدحسن نجفي، داراحياء التراث العربي، كتاب النكاح، ج 9، ص 75.

[3] . احزاب / 3.

[4] . اسباب النزول، علي بن احمد واحدي نيشابوري، ص 245، چاپ دارالكتب العلميه، چاپ 1402 و نيز تفاسير معتبر.

[5] . ر.ك: مسئله حجاب، مطهري، مرتضي، ص 77ـ86، انتشارات صدرا، چاپ 53، آذر 1379 ش.

[6] . احزاب / 62.

[7] . تفسير نمونه،مكارم شيرازي،ناصر،انتشارات دارالكتب الاسلاميه،تهران،چاپ شانزدهم،تاريخ نشر،1378ش،ج17،ص432.

[8] . احزاب / 60.

[9] . مسئله حجاب، همان، ص 164.

[10] . نور / 19.

عليرضا عظيمي فر

/ 1