پاسخ به سئوالي در مورد نسخ در قرآن - پاسخ به سئوالي در مورد نسخ در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پاسخ به سئوالي در مورد نسخ در قرآن - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پاسخ به سئوالي در مورد نسخ در قرآن

روحيه پرسش گري و گريز از جهل از رفتارهايي است که در حقيقت انساني نهادينه شده است از اين روي پرسشگري انسان هرگاه خالي از شائبه غير استفهام باشد قابل دفاع و مقابله با آن مقابله با سرشت انساني است. از طرف ديگر از امتيازات جوامع انساني ايجاد زمينه پاسخ يابي به پرسشگران است و جامعه اسلامي ما نيز به حکم آموزه هاي قديم اسلامي و انساني اش هيچ گاه از اين امتياز جدا نبوده و نخواهد بود و بر اين اساس هر پرسشگر و مستفهمي در جامعه اسلامي مي تواند در فضايي مطمئن به پرسشگري پرداخته و از مراجع ذي ربط پاسخ دريافت کند. با اين مقدمه مي رويم سراغ سر مقاله اي که در نشريه چشم انداز ايران (1)، به چاپ رسيده است که نويسنده محترم پرسش هايي را به عنوان دغدغه هاي نسل پرسش گر مطرح کرده و به حسب ظاهر مرادشان از ذکر اين پرسش ها دريافت پاسخ براي نسل پرسشگر است. نوشتار حاضر پاسخي هر چند اجمالي به يکي از پرسش ها با اين مضمون است که نسخ در قرآن چگونه قابل توجيه است.

نسخ در اصطلاح ديني عبارت است از برداشته شدن حکمي از احکام ثابت دين، بر اثر سپري شدن وقت و مدت آن، حکمي که بر حسب ظاهر کلام اقتضاي دوام داشته به وسيله تشريع حکم جديد برداشته مي شود.
بنابر اعتقاد دانشمندان اسلامي نسخ در احکام ممکن است و واقع هم شده است و احکام شرايع و دين هاي قبلي با آمدن شريعت اسلام نسخ شده است. و برخي از احکام که در صدر اسلام تشريع شده نيز توسط پيامبر نسخ شده است ولي اين نسخ حکمت و مصلحت داشته است مثلا در صدر اسلام ابتدا به سمت بيت القدس نماز مي خواندند و بعد نسخ شده و کعبه قبله مسلمين قرار گرفت.

گاهي ممکن است بر اساس يک مصلحت حکمي تشريع شود و پس از مدتي آن مصلحت منتفي شود و مصلحت جديدي پديد آيد و بر اثر آن مصلحت حکم قبلي تغيير پيدا کند، البته مدت آن حکم قبلي در علم خدا از اول کوتاه و موقت بوده نه اين که خداوند جهل داشته باشد نسخ به اين معني هيچ اشکال و محذوري ندارد زيرا تاثير و دخالت خصوصيات و شرائط زمان در ملاک و حکمت احکام و تشريع آن قابل انکار و ترديد نيست و ممکن است يک زمان، شرايط و خصوصياتي داشته باشد که حکم مخصوص را ايجاد کند و زمان ديگر با شرائط خاص ديگر حکم ديگري را اقتضاء کند.

به بيان ديگر، در هر حرکت اصلاحي و رو به پيش، لازمه تکامل، نسخ برخي آيين نامه ها و دستورالعمل ها مي باشد، زيرا در يک حرکت تدريجي با تغيير شرائط بازنگري در آيين نامه و دستورالعمل ها ضروري خواهد بود.
به عنوان مثال نسخ همانند نسخه هاي طبيب حاذق است که با شرائط و احوال مريض تغيير پيدا مي کند و نسخه ديروز در جاي خود مفيد بوده و نسخه امروز در جاي خود مفيد است لذا در قرآن مي فرمايد:

«مَا نَنسَخْ مِنْ آيَهٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا».[1]

يعني هر حکمي را نسخ کنيم يا نسخ آن را تاخير اندازيم بهتر از آن يا همانند آن را مي آوريم.

پس هر يک از حکم قبلي و حکم جديد در جاي خود و زمان خود درست و داراي مصلحت بوده است. مقصود از جمله «خير منها او مثلها» بيان دو جهت است که اگر حکم ديروز را نسبت به شرائط امروز بنگري حکم امروز خير و اصلح است و اگر هر حکم را در جاي خود و زمان خود بنگري هر دو حکم داري مصلحت و همانند هستند زيرا هر يک با شرائط متناسب خود توافق کامل دارد از طرفي اين آيه مي خواهد اين شبهه را بزدايد که در نسخ احکام يا شرايع هيچ گونه اشتباه يا تغيير در رأي که حاکي از پي بردن به ناروايي حکم سابق باشد رخ نداده است بلکه هر حکم در جاي خود روا مي باشد.

نسخ مستلزم جهل خداوند به مصلحت نيست زيرا درعلم ازلي الهي اين تغيير مصلحت و سپس تغيير حکم پيش بيني شده است و چون بر مردم پوشيده بوده مردم مي پنداشته اند که تغيير راي حاصل گشته است مثلا تکليفي که سابقا به گونه مطلق تشريع گرديده که به سمت بيت المقدس نماز بخوانيد بر حسب ظاهر از آن برداشته مي شده که حکمي است مستمر و بادوام ولي در وقت خود خداوند براي مردم روشن مي کند که اين حکم از اول محدود و موقت بوده که مدت آن به خاطر مصلحت براي مردم پوشيده بوده است. و الان روشن مي شود که حکم جديد بر اثر شرائط زمان مصلحت دارد.

نظير آيات[2] «صفح» گذشت و چشم پوشي از آزار مشرکان و معاندان اسلام زيرا به مسلمانان در صدر اسلام به علت ضعف مسلمين دستور داده شد که درمقابل آزار مشرکان خويشتن داري کند زيرا در صورت مقابله به مثل امکان نابودي آنها مي رفت پس از مدتي با قوت گرفتن مسلمين اذن در قتال و جهاد صادر شد.

«أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا».[3]

و آيات گذشته که امر به صبر و گذشت مي کرد نسخ شد که نسخ اين آيات نسخ مشروط است و مربوط به شرائط خاص زماني و مکاني خويش است و چنانچه در هر زمان و مکاني چنين شرائطي فراهم گردد آيات صفح و گذشت دوباره قوت يافته و حاکم خواهد بود اين شرائط ممکن است هر زماني حتي امروز هم اتفاق بيفتد. بنابراين حکمي که نسخ مي شود به صورت دائم و مستمر بيان گشته است و با فراهم شدن همان شرايط سابق دوباره حکم منسوخ قوّت يافته و قابل اجرا خواهد بود.

با اين بيان هم حکمت نسخ مشخص شد و هم حکمت اين که چرا آيات ناسخ بايد در قرآن که يک کتاب ابدي است موجود باشد روشن مي گردد.
بنابراين حکمي که نسخ مي شود به صورت دائم و مستمر بيان گشته است و با فراهم شدن همان شرائط سابق دوباره حکم منسوخ قوت يافته و قابل اجرا خواهد بود.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

1ـ تفسير الميزان.

2ـ تفسير نمونه.

3ـ التمهيد.

4ـ علوم قرآن آيت الله معرفت.

5ـ علوم قرآن سعيدي روشن.


[1]. بقره / 106.

[2]. حاثيه / 14.

[3]. حج / 39.

رضا محققيان

/ 1