آيا كفار و ملحديني كه چيزي را اختراع يا اكتشاف مي‌كنند و خدمت به خلق مي‌نمايند پاداشي نزد خدا دارند؟ - آيا كفار و ملحديني كه چيزي را اختراع يا اكتشاف مي‌كنند و خدمت به خلق مي‌نمايند پاداشي نزد خدا دارند؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آيا كفار و ملحديني كه چيزي را اختراع يا اكتشاف مي‌كنند و خدمت به خلق مي‌نمايند پاداشي نزد خدا دارند؟ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيا كفار و ملحديني كه چيزي را اختراع يا اكتشاف مي‌كنند و خدمت به خلق مي‌نمايند پاداشي نزد خدا دارند؟

پاسخ

در پاسخ به اين سؤال ابتدا لازم است اقسام كفر را بشناسيم. كفر دو نوع است: يكي كفر از روي لجبازي و عناد كه كفر مجود ناميده مي‌شود و ديگري كفر از روي جهالت و ناداني و‌ آشنا نبودن به حقيقت. در مورد اوّل دلايل عقل و نقل گوياست كه كافر مستحق عذاب است. ولي در مورد دوّم بايد گفت: اگر از روي تقصيركاري نباشد مورد عفو و بخشش خداوند قرار مي‌گيرد. پس در هر قضاوتي ابتدا بايد حساب قاصر و مقصّر را از هم جدا كنيم.

خداوند در قرآن مي‌فرمايد: ما چنين نيستيم كه رسول نفرستاده (حجت تمام نشده)،‌ بشر را عذاب كنيم.[1]

با توجه به اينكه در سؤال جنابعالي صحبت از عمل خير شد؛ بايد بدانيم كه هر عمل دو جنبه دارد. يكي بعد مفيد يا مضر بودن آن به حال ديگران و در اجتماع بشري. و ديگري بعد انتساب عمل به فاعل و انگيزه‌هاي نفساني و روحي او در انجام آن عمل. بعد اوّل در دفتر تاريخ ثبت مي‌گردد و عمل مفيد مورد ستايش افراد و عمل مضر مورد نكوهش آنان خواهد بود. ولي بعد فاعلي و انگيزه‌اي عمل در دفاتر عُلوي و ملكوتي خداوند ثبت و ضبط مي‌شود. و آن چه مهم است كيفيت عمل است نه كميت آن. اعمال كافران ظاهري آراسته و فريبنده دارد. ولي چون براي هدف‌هاي مادي فردي انجام شده‌ نه براي خدا، چهره ملكوتي ندارد. درست است كه براي خداوند فرق ندارد كه عامل، خدا را مي‌شناسد يا نه و عمل را به چه نيتي انجام مي‌دهد؟ ولي براي آن فرد تفاوت دارد، كه اگر انگيزه‌اش خدايي باشد، ‌عملش حسن فعلي و فاعلي پيدا مي‌كند و به بالا صعود مي‌كند و اگر انگيزه‌اش منافع مادي باشد تنها حسن فعلي پيدا مي‌كند و به سوي ملكوت خدا بالا نمي‌رود تا عملش صورتي پيدا كند كه در آن جهان مايه سعادت و لذت و سرور او باشد.

پس اشتباه است كه بپنداريم اعمال كساني كه ايمان به خدا و قيامت ندارند به سوي خدا صعود مي‌نمايد و وجه علييني دارد. البته عملي كه به منظور احسان و خدمت به خلق و به خاطر انسانيت انجام گيرد در رديف عملي كه انگيزه فقط براي خود است،‌ نيست. با اين حال نمي‌توان آن را از نظر ارزش با كاري كه به خاطر رضاي خدا و انگيزه الهي انجام مي‌گيرد، برابر دانست. ولي بعيد نيست كه خداوند چنين كساني را بي‌اجر نگذارد.

چنان كه در روايات آمده است كه خداوند كساني مثل حاتم طايي را به خاطر كارهاي خيري كه در دنيا كرده‌اند عذاب نخواهد كرد، يا در عذاب آنها تخفيف خواهد داد.[2] به عنوان نمونه علامه مجلسي روايتي را نقل مي‌كند از امام موسي كاظم ـ عليه السّلام ـ كه فرمودند: «در بني اسرائيل مردي مؤمن همساية كافري داشت كه آن فرد كافر نسبت به همسايه مؤمن خود نيكي و نيك رفتاري مي‌كرد. وقتي از دنيا رفت خداوند براي او خانه‌اي از نوعي گل بنا كرد كه مانع او از گرماي آتش بود و روزي او از خارج محيطش كه آتش بود به او مي‌رسيد. به او گفته شد اين به سبب نيكي و نيك‌رفتاري تو نسبت به همسايه مؤمنت مي‌باشد». مرحوم مجلسي پس از نقل اين روايت مي‌گويد: اين روايت دليل است كه عذاب برخي از جهنميان از كفار به خاطراعمال نيكشان برداشته مي‌شود.[3]

به عبارت ديگرعلاقه به خير و احسان و عدل از آن جهت كه خير و عدل و احسان است بدون هيچ شائبه‌اي، نشانه‌اي از علاقه و محبت به ذات جميل علي الاطلاق است. بنابراين بعيد نيست كه اين گونه افراد واقعاً در زمرة اهل كفر محشور نگردند، هر چند لساناً منكر شمرده مي‌شوند.
اكنون يك قسم ديگر را بررسي مي‌كنيم. و آن اين است كه غير مسلماناني كه موحد و معتقد به قيامت هستند و براي خدا كار مي‌كنند وضع‌شان چگونه است؟ مثل اديسون و پاستور كه افرادي مذهبي بوده‌اند و براي رضاي خدا گام برداشته‌اند.

طبعاً اين چنين مسيحيان متدين از آن جهت كه مسلمان نبوده‌اند،‌از برنامه‌هاي اسلام بي‌بهره بوده‌اند. مثلاً شراب مي‌نوشيدند و نماز هاي پنجگانه نمي‌خواندند. طبعاً از مزاياي برنامه‌هاي اسلام هم محروم بوده‌اند. فرق ميان چنين شخص نيكوكاري با مسلمانان نيكوكار اين است كه كافر نيكوكار از آن جهت كه داراي برنامه صحيح نيست، موفقيتش ناچيز است. مثل بيماري است كه خودسرانه دارو مي‌خورد و تحت مراقبت پزشك نيست. ممكن است داروي شفابخش بخورد و يا مضر و كشنده. پس معلوم مي‌شود كه ايمان به انبياء در هدايت و قبولي اعمال تأثير بسيار زيادي دارد. و نبايد انتظار داشت كه يك كافر نيكوكار از آن جهت كه نيكوكار است هم رديف يك مسلمان نيكوكار باشد، اگر چه استحقاق پاداش و بهشت را ندارد. از مجموع مطالب بالا بر مي‌آيد كه همة غير مسلمانان از نظر پاداش داشتن در قبال اعمال خير يكسان نيستند.

ميان غير مسلماني كه به خدا و قيامت معتقد نيست و غير مسلماني كه به خدا و قيامت معتقد است ولي از موهبت ايمان به نبوت محروم است، تفاوت عظيم است. دستة دوّم ممكن است با شرايطي به بهشت بروند، چون امكان انجام يك عمل مقبول عند الله را دارند. ولي براي دستة اوّل ممكن نيست، چون مشرك و منكر خدا به واسطة شرك و انكار، باب نجات را براي ابد به روي خود بسته است. ولي همان طور كه گفته شد عمل خير آنها به دليل اينكه حسن فعلي دارد احياناً موجب تخفيف در عذاب آنها خواهد شد. ولي اهل كتاب در شرايطي هستند كه مي‌توانند ولو به طور ناقص عمل صالح انجام داده و نتيجة آن را بيابند.

فهرست منابع مورد استفاده:

1. مرتضي مطهري، عدل الهي، تهران، انتشارات صدرا، چ دوّم، 1352.

2. علي رباني گلپايگاني، كالبد شكافي پلوراليزم ديني،‌فصلنامه انتقادي، فلسفي، فرهنگي، كتاب نقد (پلوراليزم ديني و تكثر گرايي) ج چهارم، صص 133 ـ 206، انتشارات مؤسسه فرهنگي انديشه معاصر.

براي مطالعه بيشتر مي‌توانيد از كليه كتب و مقالات پيرامون بحث پلوراليسم ديني (كثرت گرايي) استفاده نماييد. كه مباحثي در همين موضوع را ارائه مي‌دهد. به عنوان مثال:

1. عبدالحسين خسرو پناه، كلام جديد، صص 162 ـ 212، قم، مركز مطالعات و پژوهش‌هاي فرهنگي حوزه علميه، چ اوّل، 1379.

2. هادي صادقي، پلوراليسم (دين، حقيقت كثرت) مجله تازه‌هاي انديشه، قم، موسسه فرهنگي طه، چ اوّل، 1377.

3. محمد گلنهاوزن، اسلام و كثرت گرايي ديني، ‌ترجمه نرجس جواندل، قم، مؤسسه فرهنگي طه، چ اوّل، 1379.


[1] . سوره مباركه اسراء، آية 15.

[2] . مطهري،‌مرتضي، عدل الهي، صفحه 336، چاپخانه سپهر تهران، انتشارات صدرا، چاپ دوّم، 1352.

[3] . مطهري،‌ مرتضي، صفحه 337، به نقل از بحار الانوار، ج 3، صفحه 377.

/ 1