اصلي كه قرآن فرموده «سعادت هر كسي وابسته به عمل خويش مي باشد» و فرموده «و ان ليس للانسان الا ما سعي» با شفاعت منافات دارد؟ - اصلي كه قرآن فرموده «سعادت هر كسي وابسته به عمل خويش می باشد» و فرموده «و ان ليس للانسان الا ما سعي» با شفاعت منافات دارد؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصلي كه قرآن فرموده «سعادت هر كسي وابسته به عمل خويش می باشد» و فرموده «و ان ليس للانسان الا ما سعي» با شفاعت منافات دارد؟ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اصلي كه قرآن فرموده «سعادت هر كسي وابسته به عمل خويش مي باشد» و فرموده «و ان ليس للانسان الا ما سعي» با شفاعت منافات دارد؟

پاسخ

شفاعتي كه در قرآن و احاديث اهل بيت بيان شده، با اين مطلب كه «سعادت انسان وابسته به عملش مي‌باشد» منافاتي ندارد. و آية كريمه كه در سؤال به آن استناد شده، در مقام بيان و اعلام اين مطلب است كه: هيچ انساني بار گناه ديگري را بر دوش نمي‌گيرد، و براي انسان بهر‌ه‌اي جزء سعي و كوشش او نيست، هر انساني اجر و پاداش كردار خويش را مي‌برد. و براي روشن شدن عدم منافات لازم است توضيحي دربارة شفاعت داده شود:

شفاعت چيست؟

شفاعت به اصطلاح لغويين درخواست عفو و گذشت از گناه و جرائم مجرمان است[1] و نيز عبارت است از كلام و گفت‌و گوي شفيع با حاكم و سلطان در باب حاجت و نياز ديگران.[2]

شفاعت درنزد متكلمان، به اين معنا است كه پيامبران و ساير شفيعان از خداوند مي‌خواهند تا عذاب و عقاب را از مجرمان بردارد،[3] و در حقيقت شفاعت براي رفع و اسقاط عذاب از گناهكاران است.[4]

حد و مرز شفاعت

ممكن است از مسألة شفاعت برداشت نادرست بشود، و انسان خيال كند كه شفاعت حدّ و مرزي ندارد؛ در حالي كه شفاعت بي‌قيد و شرط نيست، بلكه با اعمال و نيّات ما رابطة نزديك دارد. دربارة اينكه چه كسي مورد شفاعت قرار مي‌گيرد، فريضه‌هاي مختلفي وجود دارد و مهمترين آنها به شرح زير است:

الف: كسي مشمول شفاعت مي‌گردد كه مسلمان باشد، و از پيامبر خدا دربارة محّبت و دوستي اهل بيتش پيروي كند، و نيز مشرك و ظالم نباشد.

ب: كسي كه مورد شفاعت قرار مي‌گيرد لازم نيست حتماً مسلمان باشد، بلكه يهود و نصاري و ساير فرقه‌هاي اسلامي مشمول شفاعت هستند. و بيشتر برادران اهل سنّت طرفدار اين قول هستند.

ج: شفاعت اختصاص به مسلماني دارد كه گناهان صغيره را مرتكب شده‌اند. و مسلماني كه مرتكب جرايم بزرگ و گناهان كبيره بشوند از شفاعت محروم هستند. و معتزليان طرفدار اين قول هستند.[5]

د: كساني هم هستند كه اصلاً شفاعت پيامبر را منكر شده‌اند مثل قدماء خوارج كه طرفدار اين قول هستند.[6] شيعه كه طرفدار قول اوّل مي‌باشد، شفاعت را بي‌قيد و شرط قبول ندارد، بلكه براي آن حّد و مرزي قائل است كه اگر توجّه دقيق به آنها بشود ديده مي‌شود كه شفاعت تا چه اندازه با اعمال حسنة انسان ارتباط دارد، شفاعت عامل تشويق كنند‌‌ه‌اي به سوي اعمال حسنه و كردارهاي نيك است، بدين معنا اگر انسان بخواهد مشمول شفاعت و مورد فيض خداوند قرار بگيرد، بايد مواظب رفتارش باشد، تا خداي نخواسته از فيض شفاعت محروم نماند؛ چون خيلي از گناهان است كه انسان را محروم از شفاعت مي‌كند و مانع صعود به قلة فيض شفاعت مي‌گردد.

5. عمل و شايستگي براي شفاعت

شفاعت به معناي تعطيل كارهاي صالح و كردارهاي شايسته نيست، بلكه شفاعت پيوستگي نزديك و ارتباط علّي و معلولي به اعمال صالح دارد، و انسان به ميزان كردارهاي نيكش مي‌تواند مشمول شفاعت واقع بشود. پس شفاعت در حقيقت ترغيب مردم به رفتارهاي نيك و شركت دادن آنها به مسابقة انجام عمل صالح است، و به ميزان كسب امتياز مي‌تواند مورد شفاعت انبياء اوليا و ساير شفيعان قرار بگيرد. و شايستگي و كسب امتيازات و شرايط شفاعت كه عبارت از اعمال صالح و اخلاص و دوري از شرك و ستم است، در روايات ذكر شده و به عنوان نمونه به برخي از آنها اشاره مي‌شود:

1. چيزي را شريك خداوند قرار ندهد.[7]

2. كسي كه از روي اخلاص شهادت بدهد براينكه خدايي به جز از خداوند يكتا نيست، و اين شهادتش طوري باشد كه قلبش زبان او را تصديق بكند و زبان او قلبش را.[8]

3. كسي كه با مسلمانان غش و خدعه كند[9] و يا در دين غلو نمايند، و يا از دين بيرون بروند، مشمول شفاعت نمي‌شود.[10]

4. عداوت و دشمني با اهل‌بيت ـ عليه‌السّلام ـ نداشته باشد.[11]

5. نماز را سبك نشمارد.[12].

6. شفاعت رسول خدا را تكذيب نكند.[13]

و همچنين كسي كه قبر پيامبر را زيارت بكند، و به خاطر خداوند به زيارت برادر مؤمن برود، در مجلس دعا شركت نمايد، در تشييع جنازة مؤمن حاضر بشود، چهل حديث را حفظ كند، به جهت شركت در نماز جماعت به مسجد برود، به جامعة اسلامي خدمت بكند، و كسي كه دو و يا چند دختر داشته باشد و به تربيت آنان همّت بگمارد، و نيز كسي كه احترام نعمتهاي الهي را داشته باشند، اينها مشمول شفاعت شفيعان خواهد بود.[14]


[1] . نهاية ابن اثير 1/260.

[2] رجوع شود به لسان العرب7 / 151.

[3] رسائل الشريف المرتضي 1/ .15 دارالقرآن الكريم.

[4] رسائل الشريف المرتضي 3/ 17، دارالقرآن الكريم.

[5] رجوع كنيد به تفسير فخر‌رازي ج2، جزء سوم، ص56،55.

[6] العقائد الاسلاميّه 3/ 112، مركز المصطفي.

[7] قال‌الرسول‌الله: «شفاعتي نائلة ان شاء الله من مامت و لايشرك باالله شيئا» (مسند احمد 2،426 به نقل از الهيات 2،854.

[8] قال‌الرسول‌الله: «شفاعتي لمن شهد أن لااله الا الله مخلصاً، يصدق قلبه لسانه، و لسانه قلبه» (مسند احمد2/ 308، و رجوع شود به صحيح بخاري 1/ 36، به نقل از الهيات 2/ 854.

[9] قال‌الرسول‌الله: «من غشّ العرب لم يدخل في شفاعتيي و لم تنله مودتي» (مسند احمد 1/ 72 و به نقل از الهيات، 2/ 854).

[10] قال‌الرسول‌الله: «صنفان لا تنالهما شفاعتي: سلطان غشوم ؤ عسوف و غال في‌لدين مارق نه غير تائب...» (قرب الاسناد64، مراجعه شود به خصال 63، و مستدرك الوسائل12/ 99).

[11] امام صادق ـ عليه‌السّلام ـ فرموده است «انّ امؤالمن ليشفع حميمه، الاّ أن يكون ناصباً، و لو أنّ ناصباً شفع له كل نبي مرسل و ملك مقرب ما شفعوا» (ثواب الاعمال، للصدوق ص251، به نقل از الهيات، جعفر سبحاني، 845/2).

[12] عن أبي بصير، عن أبي جعفر ـ عليه‌السّلام ـ قال: رسول‌الله ـ عليه‌السّلام ـ : «لا ينال شفاعتي من استخفّ بصلاته، لايرد علي الحوض لاو الله» (وسائل 17:3 باب،،الشيعه ، بابهاي اعداد فرائض و ناففله‌هاي آن حديث 10 .)

[13] قال علي بن موسي الرضا ـ عليه‌السّلام ـ : «قال اميرالمومنين علي ـ عليه‌السّلام ـ من كذّب بشفاعة رسول الله لم تناله» (عيون اخبار الرضا 66/2، به نقل از الهيات، جعفر سبحاني، 2/ 846،).

[14] رجوع كنيد به العقائد الاسلاميه 3 /118، 125.

/ 1