آداب تلاوت قرآن را بيان كنيد؟
پاسخ
مقدمه
قرآن تجلي خاص خداوند بر خلق است.[1] هر كس شوق ديدار خدا دارد و بخواهد با پروردگارش صحبت كند. بايد قرآن بخواند.[2] هر كس هم نشين با قرآن شد با افزايش يا كاهشي برميخيزد، افزايشي در هدايت يا كاهشي از كوري و ضلالت،[3] ظاهرش بسيار جذاب و دلربا و باطنش ناپيداست، عجايب آن هيچ گاه كهنه نميگردد، در آن چراغ هاي هدايت و منار حكمت قرار دارد، تفكر در قرآن سبب حيات دل فرد بيناست همان گونه كه شخص در تاريكيها با استمداد از نور گام برميدارد. [4]رسول گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ يكي از اساسيترين مأموريتهاي خود را تلاوت قرآن ميداند.[5] تا از فروغ آن شعله گيرد و از چشمه آب حياتش جرعهها نوشد بديهي است، اولين مرحله استفاده و بهرهمندي از قرآن تلاوت آيات آن است، زيرا قرآن تكلم خداوند با ماست.آداب تلاوت قرآن
دقت در شرايط و آداب تلاوت قرآن از ديدگاه قرآن و معصومان ـ عليهم السّلام ـ خاصيت تلاوت كلام الهي را براي ما روشن ميسازد كه با رعايت اختصار به پارهاي از اين شرايط و آداب اشاره مي كنيم:1. رعايت حق تلاوت
مؤمنان راستين، انديشه در معاني و درك مفاهيم اين كتاب بزرگ را مقدمهاي براي عمل ميدانند. لذا با تلاوت قرآن روح تازهاي در كالبد آنها دميده ميشود. امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: در آية:«الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ»[6]
منظور اين است كه آيات آن را با دقت بخوانند و حقايق آن را درك كنند و به احكام آن عمل نمايند، به وعدههاي آن اميدوار و از وعيدهاي آن ترسان باشند، از داستان هاي آن عبرت گيرند، به اوامرش گردن نهند و نواهي آن را بپذيرند. به خدا سوگند منظور حفظ كردن آيات و خواندن حروف و تلاوت سورهها و ياد گرفتن اعشار و اخماس آن[7] نيست. آنها حروف قرآن را حفظ كردند، اما حدود آن را ضايع ساختند منظور تنها اين است كه در آيات قرآن بينديشند و به احكامش عمل كنند چنان كه خداوند ميفرمايد: اين كتابي است پر بركت كه ما بر تو نازل كرديم تا در آياتش تدبر كنند.»[8]
2. انتخاب زمان مناسب براي تلاوت قرآن
«يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَلِيلاً نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلاً أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً»[9]تلاوت قرآن و خضوع در حضور خداوند، و محاسبه اعمال گذشته و تصميم قطعي براي آينده در دل شب آسان تر است، لذا مردان الهي حداكثر بهره را از شب ميبرند. زيرا حالت زندهداري شب و مناجات و دعا و خضوع در شب، حال خاصي است كه با خضوع و مناجات در روز فرق دارد:
«إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلاً»[10]
رسيدن به مقام والاتر[11] و حركت به سوي خدا، فقط در شب ميسر است، لذا انسانهاي تقوي پيشه شب را به تلاوت قرآن زنده ميدارند.[12]
3. تلاوت قرآن همراه با تدبّر و تفكّر
بهرهگيري از قرآن نيازمند تدبّر[13] و انديشه در آيات آن است، حاملان واقعي قرآن، ائمة اطهار ـ عليهم السّلام ـ فضيلت تلاوت قرآن را زياد خواندن آن نميدانند، بلكه فضيلت را خوب خواندن و تدبر و انديشه در آيات الهي ميدانند. علي بن موسي الرضا از جدش نقل ميكند: «آن مقدار قرآن بخوانيد كه در آن خشوع قلب و صفاي باطن و نشاط روحاني و معنوي باشد.»[14] زيرا هدف اصل تلاوت، تعليم و تربيت است.پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيز، تلاوت بدون تدبر را بيبهره ميدانند و ميفرمايند:«ويلٌ لمن لاكها و لم يتدبّرها.[15] واي بر كسي كه آيات قرآن را بين دو فك و چانهاش بگرداند و دربارة آن تدبّر نكند.»
4. رعايت ادب در تلاوت قرآن
رعايت ادب در تلاوت قرآن زمينهساز بهرهوري بيشتري از اين مائده الهي است. آدابي همچون طهارت ظاهري و باطني،[16] ترتيل در تلاوت،[17] پناه بردن به خدا از شيطان رجيم،[18] تدبر در آيات قرآن، [19] گوش دادن و سكوت در برابر كلام خدا[20]، همگي ناظر به تلاوتي از روي توجه و حضور است.5. برطرف كردن موانع فهم قرآن
چهرة حقيقت، هر قدر آشكار و درخشان باشد تا در برابر ديده بينا قرار نگيرد درك آن ممكن نيست و به تعبير ديگر براي شناخت حقايق دو چيز لازم است:1. آشكار شدن چهره حق
.2. دارا بودن وسيله ديد و درك، حال چه چيز مانع ميشود انسان قدرت شناخت را از دست دهد؟
بدون شك در درجه اول پيش داوريهاي غلط، هوي و هوسهاي نفساني، تعصبهاي كوركورانه و افراطي و هر چيز كه صفاي دل و پاكي روح انسان را بر هم زند مانع درك حقيقت است. در حديث ميخوانيم:
«لولا انَّ الشياطين يحومون حول قلوب بنيآدم لنظروا الي ملكوت السموات»
اگر شياطين در اطراف قلب هاي فرزندان آدم دور نميزدند آنها ميتوانستند ملكوت و باطن آسمانها را ببينند.[21]معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1. قرآن در قرآن، جلد اول (تفسير موضوعي قرآن) آيت الله جوادي آملي.2. تفسير نمونه، آيتالله مكارم شيرازي، مجلدات، 9، 21، 1، 25، 11.3. تفسير الميزان علامة طباطبايي، جلد اول، ذيل آية 121، سورة بقره.4. تفسير موضوعي قرآن كريم، جلد 9، آيت الله جوادي آملي.
[1] . نهجالبلاغه، خطبة 147.[2] . كنزالعمال، خطبة 2472.[3] . نهجالبلاغه، خطبة 176.[4] . اصول كافي، ج 2، ص 599، ح 2.[5] . تفسير نمونه، ج 9، ص 574.[6] . بقره/121.[7] . منظور از «اعشار» و «اخماس» تقسيماتي است كه در قرآن ميشود مانند تقسيم به سي جزء و يا هر جزء به چهار حزب و امثال آن است.[8] . ر. ك: مكارم شيرازي، ناصرع تفسير نمونه، ج1، ص432، 431 و طباطبايي، تفسير الميزان، بيروت، مؤمنان الاعلمي، 1417ه ، ج اول، ص262.[9] . مزمّل/1، 2، 4.[10] . مزمل/6.[11] . اسراء/79.[12] . ر. ك: خطبة 193، نهجالبلاغه در وصف پرواپيشگان.[13] . محمد/24 و نساء/82 و محمد/24 و ص/29.[14] . ر. ك: تفسير مجمع البيان، ج 10، ص 38 به نقل از تفسير نمونه، ج 25، ص 200.[15] . بحارالانوار، ج 41، ص 353.[16] . واقعه/79.[17] . مزمل/4.[18] . نحل/98.[19] . نساء/82.[20] . اعراف/204.[21] . ر. ك: تفسير نمونه، ج11، ص 396 به بعد.