پيامبر رحمت پيشواي مهرورزان - پيامبر رحمت پيشواي مهرورزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پيامبر رحمت پيشواي مهرورزان - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيامبر رحمت پيشواي مهرورزان

از اين رو پس از آنکه تاج کرامت ذاتي را بر سرش نهاد مسير تکامل و غني سازي ان را نيز به وي نشان داد و او را به کسب تقوا و پارسايي و پيمودن مدارج معنوي فرا خواند از اين رو براي پارسايان کرامتي مضاعف قائل گشت حال آنکه مکاتبي چون اومانيسم با نگاهي يک سويه به انسان ، وي را به حال خويش رها ساخته و توجهي به جنبه هاي معنوي و الهي اش ندارد.

پيامبر رحمت در خطبه اي که در حجه الوداع در سال دهم هجرت و در اواخر عمر شريف خويش ايراد نمودند با عنايتي ويژه به تمامي زوايا و جنبه هاي وجودي انسان، هر دو کرامت را يادآور شده اند، حضرتش در آن خطبه تاريخي فرمودند: « اي مردم خداي شما يکي است و پدر شما نيز يکي است همه شما از نسل آدم و آدم از خاک آفريده شده است» تا به اين جاي سخن، حضرتش کرامت فطري و ذاتي انسان را مطرح ساخته و آن گاه با عنايت به کرامت اکتسابي و ارزشي فرمودند: « انّ اکرمکم عند الله اتقيکم و ليس لعربي علي عجمي فضلٌ الّا بالتقوي » آن که را تقوايش بيشتر است در نزد خداوند داراي کرامت بيشتر است و عربي بر عجمي فضيلت و برتري ندارد مگر آن که تقوايش بيشتر باشد»[1] همچنين آن حضرت پس از فتح مکه در سال هشتم هجرت در بخشي از سخنان مهم خويش در مسجد الحرام فرمودند:

«تمام مردم از زمان آدم تا کنون همانند دندانه هاي شانه اند و عرب بر عجم و سرخ بر سياه برتري ندارد مگر به تقوا و پرهيزکاري»[2] به عقيده نگارنده ناديده انگاشتن کرامت ارزشي و اکتسابي و اکتفا نمودن به کرامت ذاتي و طبيعي، خيانت در حق آدميت و ظلم به کرامت و شرافت انساني است.کدام عقل و خرد بي پيرايه اي مي پذيرد که شخصيت هاي بزرگ و گران سنگي چون پيامبر اکرم و عترت طاهرينش ـ عليهم السلام ـ در رديف و همسان با دون مايگاني چون ابوجهل و معاويه و يزيد و امثال آنان بوده و به يکسان بهره مند از کرامت باشند. بنابراين مي توان گفت: کرامت اکتسابي که در پرتو تقوا و پارسايي و تلاش براي نيل به ارزشهاي الهي و مجاهده با نفس به دست مي آيد از کرامت ذاتي انسان ارزشمند تر است.

2. رسول اعظم و خُلق خوش

از اوصافي که در قرآن براي پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بيان شده است خوش خلقي و اخلاق نيکوي آن حضرت است «و انّک لَعَلي خُلُق عظيم»[3] از اوصاف و ويژگي هاي پيامبر که زبانزد خاص و عام است اخلاق نيکو و خوشرفتاري آن حضرت است ترديدي نيست يکي از عوامل موثر در بسط و گسترش اسلام در مدت زماني کوتاه با آن همه دشمني ها، اخلاق نيکوي پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است و اگر خلفايي که پس از رحلت آن حضرت عنان قدرت را بدست گرفته و بر اريکه قدرت تکيه زده اند اندکي از آن اخلاق خوش را با خود به همراه داشتند،بي شک امروزه گستره جغرافيايي اسلام را بسيار بيش از آن چه هست، شاهد مي بوديم.

اخلاق خوش از مؤلّفه هايي است که ضروريات زندگي شخصي و اجتماعي هر مسلماني است اخلاق نيکو علاوه بر آن که کدورت ها را مي زدايد، از بيماري ها و بويژه بيماري هاي عصبي مي کاهد، بين مردم و مسئولين نيز ارتباطي وثيق تر برقرار نموده و پايه هاي حکومت وقدرت را استوار تر مي سازد از اين روست که پيامبر اعظم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: «آيا به شما خبر ندهم که کداميک از شما شباهت بيشتري به من داريد؟ بعد فرمود: آن کسي که خُلقش نيکوتر و برخوردش با مردم ملايم تر و بيش از همه به برادران ديني خويش مهربان تر بوده و بر حق صبورتر و غضب خود را بيش از ديگران فرونشاند و گذشتش بهتر از ديگران بوده و در حال رضا و غضب بيش از ديگران رعايت انصاف و عدالت را نمايد»[4] و در بياني ديگر مي فرمايد: محبوب ترين شما نزد من و نزديک ترين به من در روز قيامت کسي است که اخلاقش نيکوتر باشد»[5]

اين بخش از نوشتار را با سخني از امام جعفر صادق ـ عليه السلام ـ به پايان مي برم، حسين بن زيد مي گويد: به امام صادق ـ عليه السلام ـ عرض کردم: فدايت گردم آيا رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با کسي مزاح و شوخي مي کرد؟ فرمود: خداوند آن حضرت را به اخلاق عظيم و برجسته تعريف و توصيف نموده است و در تمامي پيامبراني که خداوند برانگيخته اندکي انقباض و گرفتگي وجود داشت ليکن محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را همراه رأفت و رحمت کامل بر انگيخته است و از رأفت و مهر آن حضرت اين بود که با اصحاب خود مزاح مي کرد تا عظمت و بزرگيش دل آنان را نگيرد و بتوانند به او نگاه کرده و حوائج خود را باز گويند» آن گاه امام صادق ـ عليه السلام ـ اين سخن را به نقل از پدرانش از امير المومنين علي ـ عليه السلام ـ بيان مي کند که رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ هنگامي که يکي از اصحاب را مغموم و غصه دار مي ديد با مزاح نمودن، او را مسرور مي ساخت و مي فرمود: «خداوند کسي را که به ترش رويي با برادرانش روبرو شود دشمن مي دارد»[6]

3. رسول اعظم و عفو در عين قدرت

چه بسيار کساني که تا آن هنگام که از موقعيت اجتماعي برخوردار نبوده و به ثروت و مکنتي نرسيده و به قدرتي دست نيازيده اند بر طريقت مهرورزي بوده و اهل گذشت و ايثارند اما آن زمان که ورق برگشت و چرخ گردون به نفعش چرخيد همه چيز رنگ ديگري به خود مي گيرد اما مردان الهي بي گمان اين گونه نيستند رسول مکرم اسلام در اين باره ميفرمايد: «من عفا عند القدره عفا الله عنه يوم العسره ...کسي که در عين قدرت اهل بخشش و گذشت باشد خداوند متعال نيز روز عُسرت و سختي (قيامت) از گناهان و تقصيرات او در مي گذرد زيرا خداوند بخشنده بوده و عفو و بخشش را دوست مي دارد».[7]

در اين جا مناسب است داستاني را که شهيد مطهري رضوان الله عليه در سيره نبوي خويش آورده است بيان نماييم: هنگامي که پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ براي اقامه نماز عازم مسجد بودند يک نفر يهودي که مدعي بود از پيامبر طلبکار است، راه را بر حضرت بست و از ايشان درخواست اداي طلب را نمود حضرت فرمودند: اولا شما از من طلبکار نيستيد و ثانيا: الان پولي به همراه ندارم اجازه دهيد به منزل بروم و براي شما پول بياورم يهودي گفت:

نمي گذارم يک قدم از اين جا برداريد و هر چه پيامبر بيشتر نرمش نشان دادند آن شخص خشونت بيشتري از خود نشان داد تا آن جا که عبا و رداي پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را گرفت و به دور گردنش پيچيد و کشيد به گونه اي که آثار آن در گردن مبارک حضرت به جاي ماند، از آن سوي مسلمين که منتظر تشريف فرمايي حضرت بودند در پي حضرت آمدند و جريان را مشاهده نمودند و خواستند مداخل نمايند اما حضرت ممانعت نمود و فرمودند من خود مي دانم با رفيقم چگونه رفتار کنم و بالاخره آن قدر نرمش نشان داد تا يهودي در همان جا شهادتين را بر زبان جاري ساخت و گفت: شما با چنين قدرتي که داريد اين همه تحمّل مي کنيد و اين تحمّل يک انسان عادي نيست و شما مسلماً از جانب خداوند مبعوث شده ايد.[8]

4. رسول اعظم و کودکان

کودکان و نونهالان زير بنا و ساختار هر کشوري را تشکيل مي دهند چه اين که آنان استعداد هاي بالقوه اي هستند که پس از طي دوران نونهالالي و نوجواني پاي در عرصه سرنوشت خويش و کشور خويش مي گذارند و عهده دار تمشيّت امور مي گردند از اين رو توجه ويژه و حساب شده به آنان مي تواند سعادت و موفقيت جامعه اي را رقم زند بدين جهت پيامبر اعظم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ عنايت ويژه اي به کودکان مبذول داشته و توصيه هاي اکيد و فراواني را نمودند.

حضرت با کودکان هم بازي شده و با آنان اُنسي مي گرفتند در تاريخ مي خوانيم گاه کودکي را جهت نامگذاري و تبرّک و دعاي خير به حضرت مي سپردند و حضرت او را در دامان خود مي نشاند وچه بسا بر دامان حضرت ادرار مي کرد و آن گاه که مي خواستند او را از حضرت جدا کنند مي فرمايد بگذاريد ادرارش تمام شود سپس براي او دعا نمود و او را نام گذاري مي نمود و مي فرمود: لباس من با آب پاک مي شود ولي غبار و کدورتي که با اين عمل بر قلب کودک مي نشيند را نمي توان پاک کرد.[9] گاه در حالي که حضرت در سجده بودند امام حسن و امام حسين ـ عليهما السلام ـ بر پشت آن حضرت مي نشستند و حضرتش آن قدر سجده را طولاني مي کردند که مردم گمان مي کردند در اين زمان وحي بر پيامبر نازل شده، و يا حادثه اي براي آن جناب اتفاق افتاده است.[10]

گاه نيز اتفاق مي افتاد که نماز را زود تر از حد معمول به اتمام مي رساندند و وقتي از حضرت علت امر را جويا شدند فرمود: مگر صداي گريه کودک را نشنيديد؟[11]

انس بن مالک مي گويد: پيامبر اسلام در رهگذري با چند کودک بر خورد کرد به آن ها سلام نموده و طعامشان داد.[12]مي فرمود: کودکان را دوست بداريد و با آنان مهربان باشيد و اگر به آن ها وعده اي داديد به آن عمل کنيد زيرا آن ها شما را روزي دهنده خويش مي پندارند.[13] و در روايتي فرمود: «من لم يرحم صغيرنا و لم يعرف حق کبيرنا فليس منا» کسي که با کودکان مهربان نباشد و حق بزرگان را رعايت ننمايد مسلمان نيست»[14]

5. رسول اعظم و زنان

در زماني که کتاب مقدس يهوديان، عهد عتيق، حوّا را عامل گناه اوليه آدم و مسئول خروج وي از بهشت مي دانتستند و مردان يهودي در دعاي صبحگاهي از خداوند تشکر مي کردند که آنان را زن نيافريده و مسيحيت کليسايي متأثر از آيين يهود و ديدگاه هاي رومي و يوناني زن را عامل گناهکاري انسان اوليه مي دانست و مذموم بودن ازدواج در ميان مسيحيان نيز از پليدي بودن ارتباط با زنان ناشي از همين امر است،[15] و در زماني که زن در ميان اعراب چون کالايي داد و ستد مي شد و از هر گونه حقوق فردي و اجتماعي حتي حق ارث محروم بود و روشنفکران غرب، زن را در شمار حيوانات قرار مي دادند[16] و دختران خود را در بدو تولد از بيم قحطي يا ترس از آلودگي، سر مي بريدند و يا زنده به گور مي کردند، نگاه مهرورزانه اسلام و رهبر بزرگش نجات بخش زنان شد و پيامبر اسلام با ريحانه خواندن زن، زاويه نگاه و نگرش به زن را تغيير داده به زنان سلام مي کرد و آنان نيز جواب سلام پيامبر را مي دادند، هيچ گاه زن يا خادمي را لعن نکرد و در اواخر عمر نيز در مورد زنان چنين وصيت فرمود: «شما را به نيکي با زنان وصيت مي کنم چه اين که آنان را به شما سپرده اند و چيزي از امر خويشتن را به دست ندارند و شما آنان را به امانت از خدا گرفته ايد.[17]

در اين رابطه ذکر خاطره اي از رسول خدا به نقل از منابع اهل سنت خالي از لطف نيست: عمر از پيامبر اذن ورود خواست و اين در حالي بود که جمعي از زنان قريش خدمت پيامبر بوده و با حضرتش مشغول گفتگو بودند همين که عمر مي خواست وارد شود آنان بر اندرون و پشت پرده رفتند وقتي عمر داخل شد ملاحظه نمود که پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي خندد و عمر سبب خنده را جويا شد پيامبر فرمود: چون صداي تو را شنيدند چنين کردند عمر گفت: مي سزد که آنان از تو بيشتر بسزند تا از من سپس به سوي زنان رفت و گفت از من مي ترسيد ولي از پيامبر نمي هراسيد، آنان در جواب گفتند: تو سخت گير تر و خشن تر از رسول خدايي.[18]

هرچند نگاه مهرورزانه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ غبار محروميت و مظلوميت را از چهره زنان زدود و از حقوق حقه خويش متمتع ساخت اما در جاهليت نوين که بيشتر در شکل مکاتب فمينيستي جلوه نموده و متأسفانه امروزه به قرائتي از آن پسوند اسلامي نيز اضافه گرديده است کرامت و حيثيت زن به گونه اي ديگر خدشه دار مي گردد.

بي توجهي به ويژگي هاي طبيعي و خدادادي زن، آزادي بي قيد و شرط و پاي نهادن در وادي و لنگاري و قائل به تشابه زن و مرد در تمام جهات از مواردي است که زن را در هاله اي از اميال و خواست هاي غير الهي مدفون ساخته است و ثمرات و تبعات آن را در برخي آمارها به خوبي مي توان مشاهده کرد، آمارهاي موجود نشان مي دهد که ميان هفتصد هزار تا دو ميليون نفر زن و کودک هر سال تابع قاچاق در سراسر جهان قرار مي گيرند که حدود پانصد هزار نفر از آنان در اتحاديه اروپا مي باشند. بر اساس گزارش صندوق جمعيت سازمان ملل سالانه حدود دو ميليون دختر بين 5 تا 15 ساله به کار هاي ناشايست و خلاف اخلاق سوق داده مي شوند و پنج هزار نفر نيز قرباني تعصبات مي شوند همچنين برخي گزارش ها حاکي از آن است که اسرائيل سالانه يک ميليارد دلار از قاچاق زنان درآمد کسب مي کند.[19]

6. پيامبر اعظم و يتيمان و بينوايان

نگاه رحمت مدارانه دين رحماني اسلام و ديدگاه مهربانانه رسول مهرورز آن اقتضاي آن را دارد تا به تمامي اجزاء جامعه به فراخور حال آنان توجه شايسته معطوف گردد و از آن جهت که قشر بينوا و يتيم جامعه در معرض آسيب هاي جدي تري قرار گرفت توجه ويژه اي را طلب مي کند که از اين رهگذر هم افراد بي بضاعت از حمايت مادي و معنوي برخوردار گردند و هم ثروتمندان با سرمايه خدادادي خويش سعادت هر دو جهان را براي خود رقم زنند و پيامبر هم که خود دو رنج يتيمي و طعم تلخ فقر را چشيده است در گفتار و کردار خويش به اين مهم عنايتي مضاعف داشت هيچ گاه سائلي را از خود نراند، با بينوايان بر سر يک سفره مي نشست و با دست خود به آن ها غذا مي داد، و يتيمان را نوازش مي کرد.

عبدالله بن جعفر مي گويد:

« به خوبي به ياد دارم روزي را که رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نزد مادرم آمد و خبر مرگ پدرم را به او داد و دست محبت بر سر من و برادرم کشيد[20] و در حالي که به دو انگشت خود اشاره مي کرد مي فرمود من و کسي که متکفل امر يتيمي باشد در بهشت کنار هم خواهيم بود[21] و نسبت به کساني که اموال ايتام را حيف و ميل مي نمايند هشدار مي دهد که: آنان در روز قيامت در حالي از قبر هاي خويش خارج مي شوند که از دهانشان آتش فوران مي کند.»[22]

و نکته پاياني اين که: کساني که اسلام و پيام آور الهي آن را به خشونت متهم مي سازند دو دسته اند:

1. گروهي از روي جهل و ناداني چنين سخناني را بر زبان مي رانند که البته اعمال برخي گروه هايي که خود را به اسلام منتسب مي دانند همانند طالبان والقاعده که از شجره خبيثه وهابيت ارتزاق مي نمايند و تعصبات جاهلي و خرافي خود را به اسلام نسبت مي دهند، در اين نا آگاهي بي تأثير نيست و بر علماي اعلام و دستگاه هاي فرهنگ جهان اسلام است تا اذهان جهانيان را در اين زمينه روشن ساخته و با اطلاع رساني دقيق و صحيح چهره زيبا و رحماني اسلام را در نزد افکار عمومي از اين اوهام و خرافات جاهلي منزّه و مبرّا سازند.

2. دسته دوم کساني هستند که از بيم آن که تبيين حقايق و آشکار گشتن چهره حقيقي اسلام و پيامبر مهرورز آن، جايي را براي اديان تحريف شده و مناصب دنيوي آنان باقي نگذارد اسلام را به خشونت و تحجّر متهم مي سازند زيرا هويدا گشتن چهره رحماني اسلام وجدان و فطرت هاي خفته ملل جهان را بيدار نموده و موج و خيز شما را پديدار مي سازد که اديان ساختگي و خرافي آنان را در خود غرق مي کند.

حسن ختام کلام خويش را نيز فرمايشي دُرَربار از کلمات سراسر نور پيامبر رحمت ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ قرار مي دهم: هنگامي که مشرکين در جنگ احد دندانهاي مبارک حضرت را شکسته بوده و صورت حضرتش را مجروح ساخته و خون بر سر و صورت پيامبر جاري بود، اصحاب از آن جناب درخواست نمودند تا بر مشرکين نفرين نمايد حضرت فرمود: «انّي لم ابعث لعانا و لکني بعثت داعيا و رحمه اللهم اغفر لقومي فانهم لا يعلمون، من مبعوث نگشته ام تا لعن و نفرين کنم بلکه بدان جهت بر انگيخته شده ام تا در حق امتم دعاي خير نمود و نسبت به آن ها رحيم و مهربان باشم». آن گاه فرمود: «خدايا قوم و امتم را ببخش زيرا منشأ اين اعمال آنان جهالت و ناآگاهي آنان است»[23]

بدان اميد که با تمسک و تاسي به سيره پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نه تنها مهرورزي را در سخن و گفتار گفتمان غالب جامعه خويش قرار دهيم که در عمل و رفتار و کردار نيز بدان پاي بند بوده و به کار بنديم و جامعه مدني را پايه گذاري کنيم و از مواهب و برکات فراوان آن بهره مند گرديم.


[1]. تحف العقول، ص 34، و تاريخ يعقوبي، ترجمه محمد ابراهيم آيتي، شرکت انتشارات علمي فرهنگي تهران، چاپ هفتم، 1378، ج1، ص 506.

[2]. فروغ ابديت، جعفر سبحاني، مرکز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي قم، چاپ ششم، 1371، ج2، ص 343.

[3]. سوره قلم، آيه 4.

[4]. سنن النبي، علامه محمد حسين طباطبايي، ترجمه و تحقيق محمد هادي فقهي، کتابفروشي اسلاميه تهران، چاپ پنجم، 1370، ص 36.

[5]. من اخلاق النبي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ، احمد محمد الحوفي، دار النهضه ، قاهره، بي تا، ص 195.

[6]. سنن النبي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ، همان، صص 60 - 61.

[7]. من اخلاق النبي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ، همان، ص 195.

[8]. سيره نبوي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ، شهيد مرتضي مطهري،انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، بي تا، ص 139، (با تغييراتي در متن)

[9]. من اخلاق النبي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ، همان، ص 208 و 209، اخلاق انبياء از آدم تا خاتم، محمد مهدي تاج لنگرودي، ص 441.

[10]. من اخلاق النبي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ همان، ص 20، اخلاق انبياء، همان، ص 442 و 444.

[11]. الفروع من الکافي، محمد بن يعقوب الکليني، ج6، ص 48.

[12]. اخلاق انبياء از آدم تا خاتم، همان، ص 414.

[13]. الفروع من الکافي، ج4، ص 49.

[14]. من اخلاق النبي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ، همان، ص 215.

[15]. درآمدي بر نظام شخصيت زن در اسلام، محمد رضا زيبائي نژاد، محمد تقي سبحاني، صص 53 ـ 54.

[16]. فروغ ابديت، جعفر سبحاني، ج1، ص 50.

[17]. تاريخ يعقوبي، همان، ص 506.

[18]. من اخلاق النبي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ همان، ص 197 ـ 198.

[19]. قاچاق زنان بردگي معاصر،بهناز اشتري، نشر ميزان، چاپ اول، پاييز 85، ص 35 و 48.

[20]. اخلاق انبياء از آدم تا خاتم، ص 42.

[21]. من اخلاق النبي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ، همان، ص 216.

[22]. مکاشفه القلوب، ص 279.

[23]. من اخلاق النبي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ، همان، ص 179.

ابراهيم باقري

/ 1