نقش حوزة علميه در فرهنگ سازي جامعه چيست؟ - [نقش حوزه علميه در فرهنگ سازي جامعه] نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[نقش حوزه علميه در فرهنگ سازي جامعه] - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نقش حوزة علميه در فرهنگ سازي جامعه چيست؟

پاسخ

رسالت حوزه هاي علميه در مورد فرهنگ سازي

حوزه هاي علميه و روحانيت، از عناصر مهم و اصلي مولّد فرهنگ در كشور ما بوده اند، و گفتار و كردار اين قشر ديني، همواره حجت شرعي و مقبول افراد جامعه بوده و هست. اين ارتباط محكم بين مردم و روحانيت، ايجاب مي كند كه نگاهي دقيق تر به نقش حوزه در القاي فرهنگ عامه، بيندازيم و فلسفة اين امر را نيز مي توانيم در سخن حضرت علي ـ عليه السّلام ـ جويا شويم كه فرمودند: «خدايا، ضرورت است كه در زمين تو حجتهايي باشد كه يكي پس از ديگري بر خلقت فرود آيند، تا آنها را به دينت هدايت سازند و علم تو را به آنها فرا دهند تا بدين طريق مواليان تو را از تفرقه و پراكندگي نجات دهند.»[1] اگر چه حجتهاي واقعي خدا، انبياء و ائمه اطهارند، ولي در زمان غيبت، علما به عنوان حافظان دين و شريعت اسلامي و جانشينان امام معصوم - عليه السلام- وظيفة هدايت جامعه را بر عهده دارند و مردم وظيفه دارند به آنان مراجعه نمايند و آن حجت غايب خود فرمودند: «در حوادث واقعه به راويان حديث و علما مراجعه كنيد[2]

لذا در عصر پر التهاب كنوني، مخصوصاً در دو دهة اخير انقلاب، همه شاهد اين نقش بسيار مؤثر حوزه هاي علميه و علماي بزرگوار به ويژه در احياي فرهنگ غني اسلام و حفظ باورها و معتقدات ديني مردم و استخراج برنامه هاي دين، از كتاب ها و رجال و علماي قديم بوده ايم.[3] از اين روي به جرأت مي توان اذعان داشت كه روحانيت در تاريخ ايران، همواره نقش حاملان فرهنگ را داشته و از نظر جايگاه نيز در مقام برجسته اي قرار داشته اند، به گونه اي كه «روحانيت، به عنوان سازمان رهبري كننده مردم و گروهي از افراد هستند كه پيشرفت يا انحطاط جامعه را با روحانيت در ارتباط مي دانند.»[4] با اين توضيحات، مي توان موارد زير را به عنوان نقش و رسالت حوزه هاي علميه در فرهنگ جامعه، مورد اشاره قرار داد:

1. دفاع از حريم دين و مقابله با انحرافات

اين مورد، اساسي ترين كار ويژه هاي روحانيت و حوزه هاي علميه تلقي مي شود. رسالت عظيم حوزه هاي علميه در حفظ دين و مقابله با انحرافات بوده است كه خود مهمترين برنامه در امور فرهنگ سازي است، زيرا حفظ فرهنگ ديني از هر گونه گزندي و ارائه درست آن خود يك نوع فرهنگ سازي است. امام امت در اين باره فرمودند: «ترديدي نيست كه حوزه هاي علميه و علماي متعهّد در طول تاريخ اسلام و تشيّع، مهمترين پايگاه محكم اسلام در برابر حملات و انحرافات و كجرويها بوده اند»[5]

2. فراهم نمودن زمينه هاي جامعه پذيري صحيح

جامعه پذيري يعني آشنا شدن و خو گرفتن يك فرد با ارزش ها و ايستارهاي جامعه خويش به گونه اي كه در طي آن آشنايي، اين فرد هنجارمند مي گردد. بنابراين جامعه پذيري همان انتقال فرهنگي است كه يك فرد خصوصاً در سنين پائين، انديشه ها و باورهايي را كه به طور مستقيم يا غير مستقيم به او داده مي شود، اخذ نموده و با آن خود را شكل و قالب مي بخشد.[6]

حوزه هاي علميه و علماي ديني با مكانيزم هايي، همچون وعظ، خطابه و تبليغ، موظف به فراهم نمودن زمينه هاي لازم براي پذيرش ارزش ها و هنجارهاي متعالي اسلام در ابعاد مختلف فرهنگي، سياسي، اقتصادي، حقوقي و غيره هستند.

3. فراهم آوردن زمينه براي اجراي احكام

يكي ديگر از وظائف حوزه هاي علميه و نقش انكار ناپذير آن در فرهنگ سازي جامعه، فراهم آوردن زمينه براي اجراي احكام اسلامي است. اين رسالت كه به نوعي فرهنگ سازي و نهادينه شدن ارزش هاي ديني تلقي مي گردد، كراراً از سوي امام امّت ـ رحمة الله عليه ـ مورد تأكيد قرار مي گرفت، ايشان در جمله اي فرمودند:

«خلاصة كلام اينكه ما بايد بدون توجه به غرب حيله گر و شرق متجاوز و فارغ از ديپلماسي حاكم بر جهان در صدد تحقق فقه عملي اسلام برآييم و الاّ مادامي كه فقه در كتاب ها و سينة علما مستور بماند، ضرري متوجه جهانخواران نيست.»

4. احياي مسجد، به عنوان يكي از مهمترين نهادهاي فرهنگ ساز جامعه

از آنجايي كه فضاي حاكم بر كشور ما داراي صبغة ديني است، ناخودآگاه از منظر خاستگاه روان شناختي مي توان، كشش و گرايش اكثريت مردم رابه سوي آموزه هاي ديني حس نمود. در اين ميان، مي توان نقش و رسالت عظيم حوزه هاي علميه به عنوان پاسداران مواريث عظيم اسلام را اثبات نمود. طبيعي است كه علاقة قاطبة ملت متدين، به سوي روحانيت اصيل متوجه گردد. از اين گذشته، با توجه به نقش و جايگاه ويژه «مسجد» به عنوان بزرگترين نهاد ديني و مدني و سرپرستي آن توسط روحانيت شيعه موجب مي شود تا بيش از پيش نقش روحانيت در عرصة فرهنگ و اجتماع ملموس تر گردد، زيرا پايگاه مسجد بزرگترين مكان براي فرهنگ سازي در سطح جامعه است و اين پايگاه در اختيار روحانيت است. به تعبير پروفسور حميد مولانا، صاحب نظر برجستة جهاني در علم ارتباطات «بزرگترين و مردمي ترين شبكة نهادهاي مردمي در دنيا، در اختيار روحانيت شيعه در ايران است.»[7]

5. ترويج اخلاق حسنه

از اين گذشته، بسياري از ميراث هاي ماندگار فرهنگي ديني ما مديون حوزه هاي علميه و روحانيت شيعه است. كتاب هاي بزرگي نظير، مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي، اصول كافي، كليني، من لايحضره الفقيه، شيخ صدوق، بحارالانوار، تهذيب الاحكام، و صدها جلد كتاب ديگر كه همگي آن سرشار از اخلاق، معنويت و خود سازي و راهنماي عمل براي زندگي مي باشند.»[8] بزرگترين نشانه بر فرهنگ ساز بودن حوزه هاي علميه قلمداد مي گردد و از همين جاست كه مي توان با قاطعيت اعلام نمود كه بخش عمدة آثار مكتوب در عرصة فرهنگ متعلق به روحانيت است.

6. رهبري ديني

حوزه در تاريخ كشورمان، همواره به عنوان متولي اصلي هدايت ديني در جامعه به حساب مي آيد و به عبارت ديگر؛ مرجع رسمي تبيين ارزش ها و تثبيت باورهاي ديني و استنباط و افتاي احكام عملي روحانيت بوده و خواهد بود؛ چنانكه در پرتو پرسش هاي اعتقادي و نيز گفت و شنودهاي مذهبي ميان اديان، همواره ديدگاه جامعه به حوزه و روحانيت معطوف گرديده است اكنون نيز پس از قرن ها طلوع خورشيد اسلام، روحانيت در پرتو همان محوريت ديني خويش توانست، انبوه مردم دين خواه را به دنبال خود گسيل دارد و بالاخره؛ هدايت و اجراي يك انقلاب مبتني بر دين را بر عهده بگيرد.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

1. گذشته، حال و آينده حوزه از نگاه رهبري، جمعي از نويسندگان مجلة حوزه، مركز انتشارات دفتر تبليغات.

2. فصلنامة انديشة انقلاب، دو مقالة: نقش روحانيت شيعه در گسترة فرهنگ ديني بعد از انقلاب، روحانيون و پويايي فرهنگي ملّت، زمستان 1382.



[1] . كليني، اصول كافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1388ه‍ ق، ج 1، ص 339.

[2] . طوسي، الغيبة، چاپ نجف، 1385ه‍ ق، ص 177.

[3] . فصلنامة انديشة انقلاب اسلامي، زمستان 82، ص 212.

[4] . مطهري، مرتضي، ده گفتار، انتشارات صدرا، ص 239.

[5] . صحيفة نور، ج 21، ص 89.

[6] . ر.ك: گابريل آلموند و ديگران، چهار چوب نظري براي بررسي سياست تطبيقي، ترجمه، عليرضا طيب، تهران، مركز آموزش مديريت دولتي، 1377، فصل 3.

[7] . فصلنامة انديشه انقلاب اسلامي، پيشين، ص 88.

[8] . مطهري، مرتضي، خدمات متقابل اسلام و ايران، چاپ صدرا، صص 473، 471.



/ 1