جوانان و ستيز با گناه - جوانان و ستيز با گناه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جوانان و ستيز با گناه - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جوانان و ستيز با گناه

انسان داراي غرايز مختلفي است كه هر يك نقش ويژه‎اي در زندگي فردي و اجتماعي انسان دارد، در فطرت انسان قابليت درك خوبي‎ها و بدي‎ها به وديعت نهاده شده كه بايد اين فطرت را با اتخاذ روش‎هاي تربيتي مناسب هدايت نمود و غرايز را در كنترل درآورد تا انسان به سوي كمال رهنمون شود؛

در اين ميان نياز (جوانان و نوجوانان) به حمايت‎هاي تربيتي چشم‎گيرتر است، بايد در نظر داشت كه به اعتراف روان‎شناسان «در دوران بلوغ جهش ناگهاني به طرف مذهب در بيش‌تر نوجوانان ديده مي‌شود به گفته «موريس دبس» در اين اوقات نوعي بيداري مذهبي حتّي در نزد كساني كه سابقاً‌نسبت به مسائل مذهبي لاقيد بودند ديده مي‎شود»[1] لذا نقش خطير خانواده و مربيان تربيتي آشكار مي‎گردد كه پاسخي منطقي به نياز دروني نوجوانان و جوانان و پرسش‎هاي آنان از (جهان) و (وجود خود) و (فلسفه زندگي) داده و تأثير مذهب را بر شكوفائي «او و دستيابي به اهدافش روشن سازند. جوانان با تكيه بر شناختي دقيق از خود و اعمال رفتار خويشتن و با معرفتي از خالق و محبوب حقيقي مي‎توانند با عزمي راسخ با كجروي‎ها و انحرافات مقابله كنند. و اين مجموعه شناخت بزرگترين عامل هدايت و بازدارندگي در جوانان است البتّه در كنار اين اصل و براي عملي ساختن آن استفاده از ابزارها و شويه‎هاي مختلف مؤثر است.

با اين مقدمه به بازخواني مطالبي مي‎پردازيم كه در روزنامه صداي عدالت در تاريخ 2/8/81 پيرامون گناه از نگاه مذهب و روان‎شناسي درج گرديده است، با اذعان به همراهي با مطالب و راهكارهايي كه پيرامون ترك گناه آوردند همانند لزوم تفكّر بر ماهيت زشتي‎ها و انحرافات و تقويت تفكرو همراهي با دوستان خوب و درست‎كار و مطالعه سرگذشت بزرگان و نيكان[2] و با تشكر از نويسنده محترم و روزنامه مذكور در پرداختن به مسائل اخلاقي و تربيتي به بررسي نكاتي چند در اين نوشتار مي‎پردازيم كه درخور تأمل است:

در نوشتار مذكور پس از بيان معادله (ترس + لذت) در تحليل گناه آمده است:

الف: اگر لذت بر ترس فزوني يابد سبب ارتكاب گناه مي‌شود... براي همين است كه در همه مذاهب توبه پيش‎بيني شده است زيرا مذاهب خواسته‎اند كه بعدِ ترس قوي و بعد لذت گناه آلود كوچك باقي بماند.

ب: براي رفع اضطراب (ناشي از ارتكاب گناه) در مسيحيت كاتوليك رسمي است كه از ديدگاه روان‎شناسي بسيار نيكو بوده و حالت درماني دارد به اين ترتيب كه در آخرين روز هفته افراد مكلفند به كشيش مراجعه كنند و به گناهان انجام داده اقرار نمايند.»

ج: اگر در طول هفته؛ روز يا ماهي كه فرد گناهي انجام داده مشكل برايش پيش بيايد بر اثر اضطراب، آن را عقوبت گناه تلقي مي‌كند و حتّي ديده شده كه فرد منتظر دريافت عقوبت مي‎ماند، شايد ترس از قيامت به نوعي از اثر همين احساس شروع شود، به قول يك ضرب‎المثل، اگر دنبال دردسر بگردي حتماً‌ آن را خواهي يافت.»[3]

در بررسي نكات فوق مي‎گوييم

1. از نوشته مذكور به دست مي‎آيد اساس مذهب بر ترس بنابراين شده و ترس تنها عامل بازدارندگي از خطاها و انحرافات است، كه صحيح به نظر نمي‎رسد، بلكه فرايندي كه منجر به ايجاد حالت مصونيت و پرهيز از خطاها سبب نقش بستن ملكه‎هاي فضيلت در انسان است بر پايه (معرفت) استوار شده است كه به سبب زمينه‎هاي آموزشي و پرورشي، يك سلسله ارزش‎هاي اخلاقي فطري كه انسان از آغاز تولد با خود به همراه داشته شكوفا و تثبيت مي‌شود.

آنچه در شكوفايي استعدادهاي نهفته و در نهاد آدمي نقش به سزايي دارد، شناخت (خود فردي و جمعي) و معرفت به خالق و معبود است، هر چه اين شناخت‎ها تقويت شود انسان به سوي تكامل گام برداشته و از زشتي‎ها كه سبب زمين‎گير شدن اوست پرهيز مي‎كند.
انسان با (شناخت) بيشتري از خود و قابليت‎هايش و با تجربه اندوزي و علم آموزي و تقويت تفكر و با توجه به (كرامت نفس) خويش؛[4] بصيرتي دو چندان يافته و با محيط پيرامون خود با واقع‎بيني و ژرف‎انديشي بيشتري برخورد مي‌كند و سعي دارد در حقايق اعمال و رفتار خود بهتر انديشه كند.

از طرف ديگر پايه اعتقادات و ايمان انسان بر پرورش (حسّ اطاعت) و پرستش خالق براي پاسخگويي به احساس نياز نهفته در درون آدمي استوار است و در سايه (عبادت)، (معرفتِ)[5] به حضرت حق پديدار گشته و شناخت او را به دنبال دارد و با تقويت آن (ايمان و باور) در قلب ريشه دوانده و بر زبان، جاري گشته و در اعمال و رفتار بروز مي‌كند و با پيشه ساختن (اخلاص و تسليم، رنگ عشق و محبت) به خود مي‎گيرد. در نتيجه اساس مذهب و ترك گناه بر پايه معرفت به خود و جايگاهش در عالم هستي و معرفت به ذات باري تعالي بنابراين نهاده شده است؛ در اين ميان خوف از محروم ماندن از وصال و خشيت از عتاب الهي و رجاء به صبح وصل و رحمت ربوبي هم‎چون دو بال، سبب تعادل و تعالي انسان در اين مسير دشوار است. خداوند نيز با انذار و تبشير و بيم و اميد به هدايت انسان همت گمارده است؛[6]

مرحوم فيض كاشاني نيز پس از بيان ترس از دوزخ در معناي خوف مي‌گويد: «معناي دوّم خوف كه برتر و بهتر از مرتبه اولي است، آن است كه بنده از خدا بترسد يعني از دوري و محجوبي از حضرت او بيمناك باشد و آرزومند قرب حضرت او باشد.»[7] سپس آياتي از قرآن را به عنوان شاهد بر اين معني كه ويژه عارفان و انديشمندان است مي‎آورد[8] و در مقابل آن رجاء و اميد را مطرح كرده و تعادل و توازن[9] بين اين دو را يادآور مي‌شود.

پس در كنار خوف و اثر تربيتي آن، رجاء و اميد نيز مطرح مي‌شود و تنها بر (ترس) تكيه نشده است.

2. در مقاله مذكور از (توبه) به عنوان عامل تقويت كننده بعد ترس معرفي شده است امّا با مراجعه به آموزه‎هاي تربيتي اسلام درمي‎يابيم كه تنها ريشه توبه، ترس نيست همان گونه كه مرحوم فيض كاشاني مي‌گويد: «توبه به خاطر تعظيم و بزرگ داشت حضرت حق و ترس از غضب و عذاب او است.»[10] ايشان در كنار بيم از عذاب، معرفت و شرمساري از حضرت دوست را نيز ذكر مي‌كند، و از جانب ديگر تأثير تربيتي توبه اصطلاح در راستاي تقويت (ترس) نمي‌باشد بلكه توبه براي كاركرد اصلي آن؛ ايجاد اميد و جبران گذشته است تا انسان خطاكار دچار يأس و ناميدي و دل مردگي نشده و بيش‌تر در پرتگاه معاصي نيفتد بلكه با اميد به جبران كاستي‎ها توان حركت مجدد يافته و با عزم تازه‎اي گام بردارد و از لحاظ رواني نيز با نيايش و اتصال با منبع فيض ربوبي كسب معنويت و نورانيت كرده و از فشار رواني او كاسته مي‌شود.

3. در مقاله مذكور از اعتراف مسيحيان در نزد كشيشان ياد شده و به عنوان عاملي مؤثر در تخليه رواني از آن نام آورده شده است، در حالي كه در اسلام اين نقش به (توبه) داده شده كه به طور كامل و بهتر همان اثر درماني را دارد و شخص با اعتراف نزد كسي كه قادر بر انجام امور است و با ارتباط با مبدأ هستي روح تازه‎اي در روان خود مي‎دمد، امّا دين اسلام اعتراف در نزد انسان ديگر حتّي اگر از عالمان ديني باشد را قبول ندارد و آن را مخالف با عزت و كرامت انساني مي‎داند.

4. ترس از قيامت و انتظار عقوبت دنيوي از وهم و پندار نمي‌باشد بلكه در متون ديني ما بر آن تصريح شده است، پروردگار انسان‎ها را از عواقب اعمال ناشايسته در دنيا و آخرت برحذر مي‎دارد البتّه نمي‎توان هر رخداد را به ارتكاب برخي اعمال ربط داد به ويژه آن كه بايد رحمت واسعه الهي را نيز در نظر داشت امّا اگر انسان به جبران كرده‎ها نپردازد اثرات كردارش دامنگير او خواهد شد.

در پايان خاطرنشان مي‎سازيم:

كه براي تقويت روح سلامت و طهارت در جوانان بايد بر عوامل مختلف شناخت تأكيد نمود و با تقويت شناخت از خود و اهداف زندگي و با معرفت به محبوب ازلي و انسان با حضرت دوست و با شناختي از حقايق زشتي‎ها و عواقب سوء آن براي فرد و جامعه، جوانان را به سوي خوبي‎ها رهنمون ساخت.


[1] . احمدي، احمد، روان‎شناسي نوجوان و جوانان، چ 4، انتشارات مشعل اصفهان، 1373، ص 60.

[2] . صداي عدالت2/8/81، ص 6، رابطه گناه و اضطراب... دكتر روح الله تمدن.

[3] . همان.

[4] . نهج‌البلاغه فيض، نامه 31، بند 4 و 5 و 11 و 16 و 18.

[5] . نهج‌البلاغه فيض، خطبه 1، بند 5.

[6] . سوره اعراف، 188 و حج 49، 51.

[7] . فيض كاشاني،ملا محسن،اخلاق حسنه،ترجمه محمد باقر مساعدي،چ هفتم،انتشارات پيام آزادي،قم1366،ص184.

[8] . آل عمران، 38، 102، فاطر 28.

[9] . اعراف 54 و نساء 91؛ فيض كاشاني ملا محسن، راه نجات، ترجمه رضا رجب‎زاده، چ سوّم، انتشارات پيام آزادي، قم 1366، ص 180 و كتاب اخلاق حسنه، همان ص 177.

[10] . فيض كاشاني، راه نجات، همان ص 153.

ابوالقاسم مقيمي حاجي

/ 1