متبرك كردن خود به اماكن متبركه، در كدام سورة قرآن آمده است؟
پاسخ
قرآن شريف به اين مطلب اشاره دارد. از جمله آياتي كه به روشني به اين امر دلالت دارد. آيه ي «93» و «96» سورة مباركة «يوسف» ـ عليه السّلام ـ ميباشد. هنگامي كه يوسف صديق، خود را به برادران خويش معرفي كرد و از خطاي آنان درگذشت، فرمود: «اذهبوا بقميصي هذا فالقوه علي وجه ابي يأت بصيراً و أتوني بأهلكم اجمعين»[1] : «اين پيراهن مرا با خود ببريد و بر صورت پدرم يعقوب ـ عليه السّلام ـ افكنيد تا ديدگانش بينا گردد و همة كسان خود را نزد من آوريد».و در آية بعد آمده است: «فلمّا ان جآء البشير القه علي وجهه فارتدّ بصيرا ...»[2]
«آنگاه كه مژده دهنده آن پيراهن را بر رخسار او افكند، بينايي وي بازگشت» اين سخن گوياي قرآن، گواه روشني بر تبرك جستن پيامبر خدا يعقوب ـ عليه السّلام ـ به پيراهن پيامبري ديگر (حضرت يوسف ـ عليه السّلام ـ) ميباشد. در آية «125» سورة مباركة «بقره» در داستان بنا كردن خانة خدا، توسط حضرت ابراهيم ـ عليه السّلام ـ آمده است:
«و اذ جعلنا البيت مثابةً النّاس و امناً و اتّخذوا من مقام ابراهيم مصلّي ...»
«و بهخاطر بياور هنگامي را كه خانه كعبه را محل بازگشت و مركز امن و امان براي مردم قرار داديم از مقام ابراهيم نمازگاهي براي خود انتخاب كنيد» مقام ابراهيم به اتّفاق همة مسلمانان مورد احترام و تكريم است و همان قطعه سنگي است كه ابراهيم خليل الرحمن ـ عليه السّلام ـ هنگام ساختن خانة خدا (كعبه)، روي آن قرار گرفت و اثر پايش روي آن ماند.[3] حاجيان بعد از انجام طواف به پشت مقام ابراهيم ميروند و نماز طواف بهجا ميآورند.[4] مورد بعدي در سورة مباركة «كهف» آية «21» است. بعد از آن كه جريان زنده شدن اصحاب كهف به گوش مردم رسيد و براي ديدن آنها به غار آمدند، ديدند كه آنان چشم از جهان فرو بستهاند و جسدهاي آنها در غار مانده است. در اين ميان نزاع و كشمكش بين دو گروه مؤمنان و مخالفان درگرفت. مخالفان سعي داشتند كه مسئله خواب و بيداري اصحاب كهف به دست فراموشي سپرده شود و مؤمنان پافشاري ميكردند كه اين داستان هرگز فراموش نشود و لذا گفتند: «قال الذين غلبوا علي امرهم لنتخذنّ عليهم مسجداً».[5]«ما در كنار مدفن آنها مسجد و معبدي ميسازيم» جملة فوق حاكي از اين است كه ما اين مكان را محل مصلي و تبرك جستن از اينها ميكنيم.[6]تبرك جستن به آثار اولياي خدا، مسئلهاي نيست كه فقط در قرآن مطرح شده باشد، بلكه در سيرة رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ ـ كه بزرگترين مفسّر قرآن كريماند ـ و صحابة آن حضرت ميتوان يافت. نه تنها پيامبر گرامي و ياران وي، بلكه پيامبران پيشين نيز به اين امر مبادرت ميورزيدند.[7] مثلاً پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در زمان حيات خويش مكرر به زيارت قبور شهداي احد ميرفتند و نيز پيوسته براي زيارت قبور مؤمنان رهسپار بقيع ميشدند و ميفرمودند: «به زيارت قبور برويد كه اين عمل شما را به ياد آخرت مياندازد» و يا در جاي ديگري ميفرمايد: «هر كس به زيارت من آيد، شفاعت من در حق وي واجب ميشود»[8] بنابر اين متبرک کردن خود به اماکن متبرکه و اشياء ديگر در آيات و روايات آمده است و با اشکال شرعي مواجه نيست و بدعت به حساب نمي آيد.معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1ـ استاد جعفر سبحاني، آئين وهابيت، قم: انتشارات سعادت، 1363، ش.2ـ استاد مكارم شيرازي، تفسير نمونه، جلدهاي اول و دوازده، تهران انتشارات دار الكتب الاسلاميه.3ـ سيد رضا حسيني نسب، شيعه پاسخ ميدهد، قم: انتشارات نشر مشعر، 1374.4ـ سيد حسن موسوي قزويني، نقدي بر انديشة وهابيان، ترجمة حسن طارمي، تهران انتشارات وزارت و فرهنگ ارشاد اسلامي، 1366 ش.5ـ سيد ابراهيم سيد علوي، تاريخ نقد و بررسي وهابيها، تهران انتشارات امير كبير، 1376 ش.
[1] ـ يوسف/ 93.[2] ـ يوسف/ 96.[3] ـ سبحاني، جعفر، آئين وهابيت، قم، انتشارات سعادت، 1363 ش، ص 407.[4] ـ مكارم شيرازي، ناصر و جمعي از نويسندگان، تفسير نمونه، تهران، انتشارات دار الكتب الاسلاميه، 1374 ش، ج1، ص 448، ذيل آيات مورد بحث.[5] ـ كهف/ 21.[6] ـ رجوع كنيد: مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، همان، ج 12، ص 382.[7] ـ حسيني نسب، سيد رضا، شيعه پاسخ ميدهد، قم، انتشارات نشر مشعر، 1374 ش، ص 113.[8]. موسوي قزويني، سيد حسن، نقدي بر انديشة وهابيان، ترجمة حسن طارمي، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1366 ش، ص 60 - 61.