دين، عقلانيت و سياست - دين، عقلانيت و سياست نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دين، عقلانيت و سياست - نسخه متنی

ابوالقاسم مقيمي حاجي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دين، عقلانيت و سياست

دين مبين اسلام بر پايه فطرت و عقلانيت بنا شده است، و در طول تاريخ اسلام عالمان وارسته در حفظ و حراست آن تلاش وافري نمودند، تا از گزند انحراف مصون بماند.

در صده اخيز نيز روحانيون آگاه به ميدان آمده تا با آماده نمودن بسترهاي لازم، دين را از حوزه فردي به صحنه اجتماعي كشانند و نقش اصلي آن را هويدا سازند؛ در اين راستا جريان اصيل روشنفكري ـ كه به كارآمدي احكام الهي باور آوردند و به روح عقلانيت ديني پي بردند و دريافتند كه دين‌گريزي برخلاف فطرت و عقل سليم است ـ نيز با نهضتِ احيايِ تفكر اسلامي همراه شدند، و با روشن‌بيني سعي كردند نه در دام تحجّر گرفتار آيند، و نه راه افراط نوآوري‌هاي ِ به دور از كارشناسي را بپيمايند، و با پيروي از متخصّصان ژرف‌انديش در اين گام مقدّس سهيم شدند.

البتّه دور از انتظار نيست كه، از آغازِ تولّدِ روشنفكري نوين ديني جريان سنّتيِ روشنفكري كه سر در آستان غرب سائيده بود، مواضع خصمانه‌اي عليه اين جريان اتّخاذ كنند.
سال‌ها است كه افراد معاند يا ناآگاه در مقابل عقلانيت ديني تلاش نمودند؛ با اتهام‌هاي كهنه و نخ‌نما شده و با استعمال واژه‌هاي كليشه‌اي، دين و روحانيون را از ميدان به در برند.

امروزه كه به فرموده امام راحل (ره) جهان تشنه اسلام ناب است و فرهيختگان ملل و مذاهب مختلف در مقابل عقلانيت ديني و پويايي اجتهاد شيعه و نظم دقيق حقوق اسلامي سر تعظيم[1] فرود آوردند با كمال تأسف حرف‌هائي از اخلاف همان كساني كه در زمان مرحوم شريعتي با احاطه او، از ايشان و آثارش استفاده ابزاري مي‌كردند و سعي در تضعيف روحانيت داشتند، شنيده مي‌شود كه يا از روي لجاجت با دين است يا بايد بر ناآگاهي و عدم تخصّص و ضيق اطلاعات حمل نمود.

در ارتباط با اين موضوع واطلاعيه دفتر تحكيم[2] در دفاع از آغاجري ذكر چند نكته ضروري است:

1. بعد از سخنان اخير آغاجري به روشني ديديم افكار عمومي اين حركت را محكوم كرده و اين عمل را از طراحان سياسي نپذيرفت و افراد و احزاب و سازمان‌ها به تقبيح آن پرداختند؛ براي مردم متديّن ايران آشكار است كه اهداف ديگري غير از درد دين و درد خدمت، اينان را به اين مواضع سوق مي‌دهد، مردم ايران علي‌رغم انتقاد از عملكرد برخي از روحاني‌نماها و يا افرادي كه از ذي‌طلبگي خارج شدند به روحانيون اصيل دلبسته و همچنان با آنان همراهي مي‌كنند؛ مگر نه اين است كه اين افراد هميشه داعيه‌دار پيروي از گفتار و رفتار امام راحل (ره) را داشتند و اكنون نيز مدّعي آن مي‌باشند چگونه با تصميم امام (ره) درباره «قائم‌مقامي» فرد مورد نظر به صراحت مخالفت مي‌كنند و با تخلّف ايشان از حكم شرعي امام مبني بر عدم دخالت در امور سياسي هنوز با او همراهي مي‌كنند و اگر «ايشان» به وظايف علمي و طلبگي خود مي‌پرداخت شأن علمي او نيز محفوظ مي‌ماند كه مسؤوليت اين بخش بر عهده خودشان است.

حال چگونه مي‌توان پذيرفت كساني كه با نظر صريح امام به روشني مخالفت مي‌كنند داعيه‌دار دفاع از آرمان امام راحل باشند؟

آيا كساني كه به ميليون‌ها نفر از مردم ايران و مسلمانان جهان با به كار بردن القاب زشت و زننده پيرامون تقليد توهين مي‌كنند مي‌توانند مدّعي دفاع از حقوق مردم و معتقد به احترام ملت باشند؟!

2. با شفاف شدن مواضع افراد و سازمان‌ها[3]در جريان اخير و صف‌بندي‌هاي اخير در مقابل تفكر ديني بر همه افراد متعهّد و دلسوز لازم است در رفتار گذشته تجديد نظر كرده و با هوشياريِ بيشتر مراقب باشند كه از آنها براي مطامع حزبي و قدرت‌طلبي‌ها سوء استفاده نشود.

در اين ميان مسئوليت روحانيوني كه با جريان اصلاح‌طلب ! همراه شدند بيشتر از ديگران است كه در كشف حقايق و بيان انگيزه‌ها حجت تمام شده بر خود را، بر مردم تمام كنند.

امّا متأسفانه در جريان أخير جز افرادي محدود از اين روحانيون ـ همچون رياست محترم مجلس ـ در مقابل اهانت به ساحت دين و مرجعيت سكوت كردند مگر نه اين است كه در چند سال اخير افرادي با بضاعت اندك علمي در نقاط مختلف كشور در جمع جوانان و مردم به شبهه‌پراكني مي‌پردازند، مگر نه اين است كه در روزنامه‌ها، كتاب‌ها، به عقايد ديني و معارف اسلامي حمله مي‌شود، چرا بايد در مقابل تهاجمات همه‌جانبه دشمنان خارجي و ايادي داخلي آنان و افراد مرعوب و فريب‌خورده و ناآگاه با اغماض و چشم‌پوشي برخورد شود؟

امّا آنگاه اگر براي يك نفر از حزب و جناح مشخصي به وسيله افراد مشكوك مشكلي پيش آيد، روزنامه‌هاي زنجيره‌اي افراد مختلف حتي دولت اطلاعيه صادر نموده و اين عزيزان روحاني نيز اظهار نظر مي‌كنند!!

امّا در مقابل اين توهين‌ها به اساس دين حاضر به مصاحبه[4]نمي‌باشند؛ اين رفتار جز بر محافظه‌كاري سياسي و رعايت چارچوب‌ها و صف‌بندي‌هاي حزبي قابل توجيه نيست.

3. در پايان اعلام مي‌داريم مسؤوليت همه رفتار و اعمال افراد در دنيا و فرداي ‌قيامت بر عهده خود آنهاست مگر نه اين است كه قانون‌گرايي از شعارهاي اصلي جريان اخير بوده و در همه جا آن را فرياد مي‌زند.

مگر نه اين است وزارت ارشاد برخي نشريات را به علت اهانت به مرجعيت تعطيل نموده است، لذا كساني كه به دين و مرجعيت توهين مي‌كنند و اصول اساسي قانوني اساسي[5]را نقض مي‌كنند بايد بپذيرند كه بر طبق قانون با آنان رفتار شود و مسؤوليت مستقيم اين جريان در درجه اول بر عهده خودشان است و پس از آن كساني كه با عدم مديريت صحيح نظام سياسي، سبب به وجود آمدن زمينه‌هاي حمله به دين را فراهم كرده و در مقابل آن سكوت مي‌كنند؛ و همچنين افرادي كه اين حرف‌ها را در نشريات و روزنامه‌ها تبليغ مي‌كنند و تمام مسؤولين دولت و دانشگاه‌ها كه اين جريان باصطلاح اطلاح‌طلبي !‌ را اداره و نظارت مي‌كنند بايد پاسخ‌گوي مردم، قانون، و ايزد متعال باشند.

به اميد آن روز كه همه مردم مسؤولين در سايه عمل به احكام متعالي اسلام به سوي كمال حقيقي گام برداشته و متحد و يكپارچه در اجراي فراگير آن تلاش نمايند.


[1] . رجوع شود به كتاب‌هايي كه مستشرقين و انديشمندان غربي درباره تمدن اسلامي بيان داشتند:

ـ گوستاولوبون و دمت اسلام و عرب، ترجمه سيدهاشم حسيني، بي‌چاپ، كتابفروشي اسلاميه تهران.

ـ شهيد مطهري، مرتضي، نظام حقوق زن در اسلام، چاپ 27، بي‌چاپ، صدرا قم، 1378، ص 87ـ88.

[2]. اطلاعيه دفتر تحكيم، مردم‌سالاري، ش 150، مورخ 19/4/81، در اين اطلاعيه برخلاف ساير نشريات از «خانه معلم» همدان به عنوان محل سخنراني آغاجري از «دانشگاه همدان»‌ ياد شد!!

[3]. رجوع شود به اطلاعيه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي! در دفاع از سخنان آغاجري.

[4]. رجوع شود به روزنامه جوان (4/4/81) كه برخي از نمايندگان محترم از اظهارنظر پيرامون سخنان آغاجري امتناع ورزيدند.

[5]. با توجه به بند 6 اصل (1) و اصل 4 و 5 و 21.

ابوالقاسم مقيمي حاجي

/ 1