روشنفكري ديني نسخه اي ديگر از روشنفكري سكولار - روشنفكري ديني نسخه اي ديگر از روشنفكري سكولار نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روشنفكري ديني نسخه اي ديگر از روشنفكري سكولار - نسخه متنی

سيد محمد علي داعي نژاد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

روشنفكري ديني نسخه اي ديگر از روشنفكري سكولار

پديده روشنفكري و پيدايش قشري به نام روشنفكران در جامعه، از جمله مسايل قرون اخير در جهان غرب و قرن اخير در ايران بوده است.
در مغرب زمين، پيدايش تحولات قرون جديد و معاصر و في الواقع تمدن جديد و جهان نو به دوران پس از رنسانس و «عصر روشنگري» و انديشه روشنفكران و متفكران قرون هفدهم و هجدهم ميلادي نسبت داده مي شود.

همانگونه كه گفته شد تاكنون بيش از صدسال است كه تجددگرايي و روشنفكري همراه با ديگر دستآوردهاي قرون اخير مغرب زمين به كشورمان راه پيدا كرده است. در باب روشنفكري و روشنفكران مسائل متعددي وجود دارد كه در فرصت هاي مناسب قابل تحليل و بررسي است.

يكي از مسايل درباره روشنفكري آنست كه آيا تعبير روشنفكر ديني متناقض گونه و بي معناست يا مفهومي قابل قبول است؟ در ميان روشنفكران ايران اختلاف نظر وجود دارد برخي روشنفكر با پسوند ديني را واژه اي مسخره مي نامند و ادعا مي كنند همان طور كه نقاش ديني و مورخ ديني نداريم روشنفكر ديني هم نمي توانيم داشته باشيم.[1] عده اي ديگر از روشنفكران معتقدند روشنفكري را مي توان به دو قسم تقسيم نمود: روشنفكر ديني و روشنفكر عرفي يا سكولار و در تبيين روشنفكر ديني گفته مي شود: «درست است كه در كار روشنفكري نبايد تفكر ديني را دخالت داد اما ذائقه ديني و شور ديني مي تواند فرد را در انتخاب پروژه اش راهنمايي كند پروژه اي كه طي كردن و عملياتي كردن آن، البته بايد روشمند عمل كرد و نه منطبق بر يك نگاه بسته ديني.»[2] روشنفكران سكولار ديدگاه اول و روشنفكران ديني ديدگاه دوم را انتخاب مي كنند.

محور اين نوشتار تأملاتي درباره ميزگرد آقايان رامين جهانبگلو (روشنفكر سكولار) و محمود صدر (روشنفكر ديندار) مي باشد كه بررسي درستي يا نادرستي تعبير روشنفكري ديني،‌ محور اصلي آنست. اينك به اختصار برخي از اين تأملات ذكر مي شود:

1. روشنفكر كيست و رسالتش چيست؟

اختلاف در امكان مفهوم روشنفكر ديني بجهت آنست كه از اصطلاح روشنفكر تفاسير متعددي ارائه مي شود و در معناي آن اتفاق نظري وجود ندارد. بومي نبودن اين پديده نوين از يك سو و ابهام در تعريف و ريشه و پيشينه آن از سوي ديگر از عواملي است كه اين اختلاف نظرها را موجب گشته است. از اينرو ارائه تعريف از اين واژه كار چندان آساني نيست. برخي تا شصت تعريف مختلف از روشنفكري را مورد بررسي قرار داده اند.[3]

و حتي عده اي گفته اند: روشنفكري تعبيري است كه نمي دانم كي و كجا چه كساني آن را به جاي انتلكتوئل گذاشته و اين البته ما به ازايي است غلط ولي مصطلح شده؛ پس بگوييم يك غلط مشهور و ناچار مجاز.[4] ابهام در واژه روشنفكري و غلط شمردن اين نام گذاري در برابر معادل غير فارسي آن مايه مجهول ماندن ماهيت روشنفكران شده است و در نتيجه داوري در باب آنان را بلحاظ مفهومي دشوار مي نمايد و وقتي تبيين ماهوي روشنفكري امكان ناپذير و يا دشوار باشد بايد از تحليل عملكردها و تاريخچه روشنفكران به داوري در باب روشنفكري پرداخت و در اين نوشتار اين روش را انتخاب خواهيم نمود.

لازم به يادآوري است كه ابهام روشنفكري به بكارگيري اين اصطلاح در ايران اختصاص ندارد بلكه در معادل غيرفارسي آن همين ناروشني در معناي روشنفكر وجود دارد. ارهارد بار درباره ابهام معنايي روشن نگري يا روشنفكري در دنياي غرب مي نويسد: «مشكل بتوان مفهوم عصري ديگري را نشان داد كه مانند مفهوم روشن نگري در آلمان از آغاز پيدايش خود تا به امروز مورد مناقشه بوده باشد.»[5] بدون شك وقتي ماهيت روشنفكر و روشنفكري اختلافي و ناروشن باشد چگونه مي توان در باب رسالت روشنفكري روشنگري كرد.

2. روشنفكري ديني هماهنگ با روشنفكري سكولار

همانگونه كه تبيين شد نمي توان يك معناي مشخص و مورد اتفاقي از روشنفكري را ارائه داد و در نتيجه ناچاريم براي تشخيص ماهيت روشنفكري به گفته ها و عملكردها مراجعه كنيم و بررسي كنيم آيا مي توان به يك اشتراكي در گفتارها و عملكردهاي روشنفكران دست يافت.

در اين بررسي بجهت اختصار به كساني كه خود را به عنوان روشنفكر ايراني مطرح نموده اند اكتفا مي شود.

مراجعه اجمالي به نوشته ها و آثار روشنفكران ايراني چه روشنفكران عرفي و سكولارو چه روشنفكران ديني و مذهبي نشانگر آنست كه هر دو روشنگري را در تضعيف دين و محدود نمودن قلمرو مذهب و تكيه بر عقل خود بنياد معرفي مي كنند و شاهد بر اين مطلب توجه به گفتگوهاي دو روشنفكري سكولار و ديني در ميزگرد «روشنفكري ديني و عرفي» است. جهان بگلو (روشنفكر سكولار) مدرن شدن را كه رسالت روشنفكري در برپايي آنست در اين مي بيند: «براي مدرن شدن، دين بايد در قلمرو خصوصي قرار بگيرد و نه در قلمرو عمومي»[6] و صدر (روشنفكر ديندار) نيز با پذيرش اين معيار و معرفي شبستري به عنوان يك روشنفكرديني مي گويد «مجتهد شبستري مي گويد حوزه دين محدود است»[7] محدوديت دين و اختصاص آن به عرصه خصوصي و باز گذاشتن دست سكولارها در عرصه عمومي همان محور مشترك روشنفكري سكولاري و روشنفكري ديني مي باشد چرا كه هر دو روشنفكري را در برپاييِ جامعه مدرن مي بينند و مدرن بودن را در محدوديت دين و راندن آن به حوزه خصوصي امكان پذير مي دانند و بدين ترتيب مي توان تأئيد كرد روشنفكري ديني مفهومي نامتناقض مي شود زيرا چهره ديگري از روشنفكري سكولار با همان محتواي اصلي روشنفكري عرفي است.

البته اگر روشنفكري را به معناي نوانديشي بدانيم مي توان نوانديشي در باب امورات و مسايل را با رويكرد ديني و در راستاي دين به معناي روشنفكري ديني تعبيري صحيح دانست يا اگر روشنفكري را به معناي انديشه ورزي تعريف كنيم مي توان انديشه ورزي در مورد مسايل را درهماهنگ با دين روشنفكري ديني ناميد و تعبيري درست دانست. از اينرو تعبير روشنفكري ديني وقتي مسخره خواهد بود كه روشنفكري را به معناي مدرن بودن و ديني بودن را به معناي باور به حضور دين در عرصه هاي عمومي و خصوصي بدانيم اما اگر دين را منحصر در عرصه خصوصي بدانيم يا تعريفمان از روشنفكري، انديشه ورزي يا نوانديشي باشد در اين صورت تعبير روشنفكري ديني درست و قابل پذيرش خواهد بود.

البته محدود كردن دين در عرصه خصوصي هر چند تعبير روشنفكر ديني را به معناي انسان مدرن ديني تصحيح مي كند ولي چنين محدود نمودن با واقعيت دين همخواني ندارد خصوصاً با دين اسلام كه خود را ديني جهاني، جاوداني و جامع معرفي نموده و در عرصه هاي عمومي و خصوصي تعاليم گسترده اي را ارائه كرده است.

3. مصائب روشنفكري ايراني

اكنون بايد ديد تلاش روشنفكران ايران در برپايي جامعه مدرن و محدوديت دين چه پيامدهايي براي جامعه ايراني در پي داشته است. در اين زمينه هرچند سخنان بسياري وجود دارد براي رعايت اختصار به ذكر عبارتي از دكتر شريعتي اكتفا مي شود:

روشنفكري يا ترويج استعمار

دكتر علي شريعتي مي گويد: من به عنوان كسي كه رشته كارش تاريخ و مسايل اجتماعي است ادعا مي كنم كه در تمام اين دو قرن گذشته كه قرارداد بازي ها با غرب استعماري شروع شد، در زير هيچ قرارداد استعماري امضاي يك آخوند نجف رفته نيست ولي امضاي آقاي فرنگ رفته است. از طرف ديگر پيشاپيش هر نهضت مترقي ضد استعماري در اين كشورها، همواره و بدون استثناء قيام يك يا چند عالم راستين اسلامي و به خصوص شيعي وجود دارد شما كه مي خواهيد اين پايگاه فرهنگي ريشه دار را كه در عميق تاريخ ما و در اعماق وجدان جامعه ما ريشه دارد برچينيد براي تكيه گاه فرهنگي و مردمي خود به نام روشنفكر مسئول، در برابر استعمار فرهنگي چه پايگاهي را مي خواهيد جايش بگذاريد؟».[8]

4. ديني و ناديني خواندن پديده ها

ناصواب خواندن دين و ناديني خواندن پديده هايي همچون روشنفكري، اقتصاد، سياست و... ناشي از ناديده گرفتن نقش مباني اعتقادي و باورهاي انسان در تلاش هاي علمي و تحقيقات اوست. از باب نمونه بدون شك نگاه يك انسان ماترياليسم به طبيعت با ديد يك انسان الهي متفاوت است و از اينرو طبيعت شناسي ماترياليستي با طبيعت شناسي الهي فرق دارد چنانكه سياست سكولار با سياست ديني متفاوت مي باشد و به طور كلي علم سكولار كه ريشه در پيش فرضهاي خاصي (چون اومانيسم‌، دنيوي گري، عقلانيت ابزاري و...) دارد با علم ديني هويتشان يكي نيست. اين نكته يعني تأثير مباني فكري و ديني در ساير انديشه ها واقعيتي است كه امروزه در دانش هرمنوتيك مورد تأكيد قرار گرفته است هرچند در اين دانش در اين باره متأسفانه زياده روي شده است.


[1] . روزنامه شرق، ميزگرد روشنفكري ديني و عرفي، 29/5/1383، ش 269، ص 4.

[2] . روزنامه شرق، همان.

[3] . جامعه شناسي سياسي ، حسين بشيريه، ص 247.

[4] . در خدمت و خيانت روشنفكران، جلال آل احمد، ص 19-20.

[5] . روشن نگري چيست؟ اردهارد بار، ترجمه سيروس آرين پور، مؤسسه انتشارات آگاه، 1377، چ دوم، ص 97.

[6] . روزنامه شرق، همان.

[7] . روزنامه شرق.

[8] . قاسطين، مارقين، ناكثين، علي شريعتي، ص 223-224.

سيد محمد علي داعي نژاد

/ 1