شخصيت جهاني پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) - شخصيت جهاني پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شخصيت جهاني پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) - نسخه متنی

خدارحم مرادي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شخصيت جهاني پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)

شخصيت انسان، مجموعه اي از صفات پايدار و معتبر در وجود او است[1] اين صفات، امكان دارد در برخي افراد ثبات نسبي داشته باشد به گونه اي كه ديگران تا اندازه اي بتوانند رفتار او را پيش بيني كنند.[2]

بنابراين خوب يا بد بودن و به عبارت ديگر ناقص يا كامل بودن شخصيت هر كسي به صفات نيك يا بد بستگي دارد و چون پيامبران و رهبران الهي، نيكوترين صفات انساني را دارند، والاترين شخصيت هاي جامعه بشري اند. با وجود اين، حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ كه شاهكار خلقت و پيامبر ختمي مرتبت است، بزرگترين شخصيت عالم امكان به شمار مي آيد. چنان كه قرآن كريم درباره او مي فرمايد: «و انك لعلي خلق عظيم»[3] يعني اي پيامبر! همانا تو شخصيت بزرگ و برجسته اي داري. خلق از ماده خلقت به معناي صفاتي است كه از انسان جدا نمي شود گويي جزء خلقت و آفرينش انسان به شمار مي آيد.[4]

آري! پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ شخصيت بسيار ارزنده و جهاني اي دارد كه در زمان و مكان نمي گنجد و به نسل و نژاد خاصي تعلق ندارد. جهاني بودن شخصيت آن حضرت در ابعاد گوناگوني متجلي است كه مهمترين آنها را در اين مقاله به اختصار بيان مي كنيم:

1. تمام پيامبران گذشته، بعثت او را به مردم بشارت داده اند

خداي سبحان در قرآن كريم مي فرمايد: «اي پيامبر ياد آر» زماني را كه خداوند از پيامبران ـ عليهم السلام ـ پيمان محكمي گرفت، هرگاه كتاب و حكمت به شما داديم سپس پيامبري به جانب شما‌ آمد و آيينتان را تصديق كرد حتماً به او ايمان بياوريد و او را ياري كنيد. آنگاه پروردگار به آنان گفت: آيا به اين موضوع اقرار كرديد و بر آن پيمان بستيد؟ گفتند: آري اقرار كرديم. خداوند گفت: بر اين ميثاق گواه باشيد و من نيز با شما از گواهانم.[5]

اين آيه‌ شريفه بيان مي كند از تمام پيامبران ـ عليهم السلام ـ بدون استثنا پيمان گرفته شده است كه به پيامبر يا پيامبران پس از خود ايمان بياورند و او را در تبليغ رسالتش نيز ياري كنند و چون، پس از درگذشت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ پيشين، پيامبر بعد مبعوث مي شد از اينرو ياري كردن پيامبر نوظهور وقتي تحقق مي يافت كه پيروان رسول پيشين او را كمك كنند.

علاوه بر اين در صورتي بايد به پيامبر بعد ايمان آورد و ياريش كرد كه او نيز ايمان آوردندگان به خودش را تصديق كند تا دعوت همگي هماهنگ باشد و فيض الهي بودن وقفه در جامعه جريان يابد و هدف از اين كار اثبات حقانيت پيامبر نوظهور است.

مطلب ديگر اين كه هرچند اين آيه شريفه مساله را به صورت كلي و عمومي بيان مي كند ولي مصداق آشكار آن، پيامبر اسلام حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ است كه خداي بزرگ از تمام پيامبران صاحب كتاب و شريعيت پيشين پيمان محكمي گرفت تا به نبوت و رسالت او ايمان بياورند و پيروانشان را به ياري كردن او بسيار سفارش كنند.[6]

فخررازي از حضرت علي ـ عليه السلام ـ نقل مي كند: همانا خداوند هيچ پيامبري از آدم تا پيامبران بعد را مبعوث نكرد مگر اين كه از آنان پيمان گرفت، اگر محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ برانگيخته شد به او ايمان بياورند و كمكش كنند.[7]

و نيز نقل است امام علي ـ عليه السلام ـ فرمود: خداوند از فرزندان آدم پيامبراني برگزيد و از آنان خواست رسالتي را كه خداوند به آنان امانت داده است به مردم برسانند... آنان در انجام دادن وظايفشان هرگز كوتاهي نكردند، پيامبراني كه برخي آنان به ظهور پيامبر آينده بشارت دادند و برخي به واسطه پيامبر پيشين شناخته شده بودند قرنها اين گونه گذشت و روزگار سپري شد. پدران درگذشتند و فرزندانشان، جانشين آنان شدند تا اينكه آفريدگار سبحان، محمد رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ را برانگيخت و با‌ آن به وعده خويش، عمل و نبوت را كامل كرد، او پيامبري به شمار مي آمد كه از تمام انبياي الهي پيمان گرفته شده بود، تا آمدنش را به مردم بشارت دهند.[8]

علاوه بر آنچه گفتيم، نويد رسالت پيامبر خاتم ـ صلي الله عليه و آله ـ در تمامي كتاب هاي آسماني به ويژه عهدين يا كتاب مقدس ذكر شده است.[9]

2. حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ خاتم الانبياء است

قرآن مجيد در اين باره مي فرمايد: محمد، پدر هيچ يك از شما نبوده و نيست ولي رسول خدا و ختم كننده پيامبران است و خداوند همه چيز را مي داند.[10]

امام علي ـ عليه السلام ـ هنگام غسل دادن پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: پدر و مادرم به فدايت اي رسول خدا! با مرگ تو چيزي قطع شد كه با مرگ ديگري قطع نگشت و آن نبوت و پيام آوران و اخبار آسمان بود.[11]

«نبوت از جنبه فردي، مظهر گسترش شخصيت روحاني يك انسان و از جنبه عمومي پيام الهي براي انسان ها به منظور رهبري آنان است كه توسط يك فرد به ديگران ابلاغ مي شود.

اسلام، انديشه ختم نبوت را آنچنان ترسيم كرده است كه نه فقط ابهام و ترديدي باقي نمي گذارد بلكه آن را به صورت يك فلسفه بزرگ در مي آورد. از نظر اسلام انديشه ختم نبوت نه نشانه تنزل بشريت و كاهش استعداد بشري و نازا شدن مادر روزگار است و نه دليل بي نياز بودن بشر از پيام الهي است و نه با پاسخگويي به نيازهاي متغير انسان در دوران و زمان هاي مختلف ناسازگار است بلكه علت و فلسفه ديگري دارد. زيرا مي دانيم يكي از علل تجديد رسالت و ظهور پيامبران جديد، تحريف كتابهاي مقدس و‌ آسماني است از اين رو پيامبران غالبا احيا كننده سنت هاي فراموش شده و اصلاح گر معارف تحريف شده بوده اند. اما بشر در عهد رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ به حدي از كمال رسيده بود كه بتواند سبب محفوظ ماندن قرآن كريم از تحريف باشد.[12]

بنابراين بلوغ اجتماعي بشر يكي از اركان حقيقت است.

مطلب ديگر اينكه قران كريم ضمن قصص پيامبران كاملا بيان مي كند، هر يك از آنها در خلال تعليمات مشترك مربوط به مبداء و معاد، بر روي يك نكته به خصوص تكيه كرده اند و مامور اجراي برنامه خاصي بوده اند ولي رسالت پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ يك رسالت جهاني است يعني از نوع قانون به شمار مي آيد نه برنامه، و آن قانون اساسي جامعه جهاني بشر است. اسلام، طرحي كلي، جامع، همه جانبه معتدل و متعادل است،‌ قرآن كتابي به شمار مي آيد كه روح تمام تعليمات موقت و محدود ديگر كتابهاي آسماني را كه مبارزه با انواع انحراف ها و بازگشت به تعادل است در بردارد از اين رو قرآن كريم مي فرمايد: و اين كتاب (قرآن) را به حق بر تو نازل كرديم در حالي كه كتابهاي آسماني پيشين را تصديق مي كند و حافظ و نگهبان آنها است پس بر اساس احكامي كه خداوند نازل فرموده است بين آنان حكم كن و پيرو هوا و هوس هايشان نباش و از احكام الهي روي نگردان ما براي هر يك شما، آيين روشني قرار داديم و اگر خداوند مي خواست همه شما را امت واحدي قرا مي داد ولي پروردگار مي خواهد، نسبت به آنچه عطايتان كرده است بيازمايد. پس در نيكي ها بر يكديگر پيشي بگيريد، بازگشت همه شما به جانب خداوند است، سپس از آنچه در آن اختلاف داشتيد به شما خبر خواهد داد. [13] و [14]

3. رسالت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ جهاني است

از امام مجتبي ـ عليه السلام ـ نقل است: عده اي از يهوديان نزد پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ آمدند و گفتند:

اي محمد! تويي كه مي پنداري فرستاده خدايي، و بسان موسي ـ عليه السلام ـ بر تو وحي نازل شده است؟!

حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ اندكي ساكت شد، سپس فرمود: بلي! سرور فرزندان آدم منم ولي براي آن بر كسي فخر نمي فروشم، من خاتم پيامبران و پيشواي پرهيزگاران، و فرستاده پروردگار جهانيانم، آنان پرسيدند، خداوند تو را به سوي چه كسي فرستاده است؟ عرب يا عجم يا به جانب ما؟!

در اين هنگام خداوند بزرگ بر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ آيه اي نازل كرد و فرمود: «بگو اي مردم! من فرستاده خداوند به جانب همه شما هستم، همان خدايي كه حاكميت آسمان ها و زمين ها از آن اوست، معبودي جز او نيست و زنده مي كند و مي ميراند. پس به خداوند و رسولش ايمان بياوريد،‌ همان پيامبر درس نخوانده اي كه به خدا و كلماتش ايمان دارد.‌و از او پيروي كنيد تا هدايت شويد.[15]

در آيه شريفه ديگري مي فرمايد: و ما تو را جز براي همه مردم نفرستاديم تا (آنان را به پاداش هاي الهي)، بشارت دهي و از (عذاب او) بترساني ولي بيشتر مردم نمي دانند.[16]

از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل است كه فرمود:

... من براي تمام انسان ها اعم از سفيد و سياه برانگيخته شده ام... [17]

4. حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ بهترين الگوي رفتاري براي جهانيان است

بي شك، رسيدن به كمال و هدف اصلي، زماني شكل مي گيرد كه انسان در تمامي رفتارهايش از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ پيروي كند و خود را به ظاهر و باطن آداب آن حضرت بيارايد تا خير دنيا و آخرت را بيابد.[18] قرآن كريم در اين باره مي فرمايد: براي شما در (زندگي) رسول خدا، سرمشق نيكويي بود، براي آنان كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مي كنند.[19]

معناي آيه شريفه اين است كه بهترين الگوي آنان كه مي خواهند با اميد به خدا و باور داشتن روز جزا به خوشبختي برسند، حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ است.
آري! آنان كه مي خواهند به كمال انساني دست يابند بايد در پندار، گفتار و كردار، پيرو رسول اعظم باشند. پس همان گونه كه سخنان پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ عميق است، رفتارش نيز عميق به شمار مي آيد از اينرو، از جزئي ترين كار پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله ـ ، مي شود قانون هاي سعادت بخشي استخراج كرد. هر كار كوچك‌آن حضرت، يك چراغ، يك شعله و يك نور افكن است كه مسافت هاي بسيار دوري را در زندگي انسانها به آنان نشان مي دهد[20] تا بتوانند باآگاهي كامل، مسير زندگيشان را به سوي خوشبختي بپيمايند. بنابراين، همه انسان ها، تمام آنچه را كه در كمال يابي نياز دارند مي توانند در اقتداي كامل به رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ بيابند زيرا تمام معارف حقيقي و كمال آفرين در قرآن پيامبر و احاديث آن حضرت و اهل بيت گراميش وجود دارد. زيرا حلال محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ تا روز قيامت حلال و حرام او تا جهان آخرت حرام است.[21]

ممكن است كسي بپرسد مگر ممكن است چيزي جهاني و جاويد بماند در حالي كه بر اساس قانون تغيير و تحول عمومي طبيعتع هيچ شيئي ثابت نمي ماند از اين رو چگونه مي توان گفت شخصيت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و آيين او و به عبارت ديگر پندار، گفتار، و رفتار او جاودان و جهاني است؟!

در پاسخ اين پرسش مي توان گفت: «آنچه هميشه در تغيير و تحول است ماده و تركيبات مادي مي باشد ولي قانون ها و نظامات ـ اعم از نظامات طبيعي يا اجتماعي منطبق بر نواميس طبيعي ـ اين گونه نيست ستارگان و منظومه هاي شمسي پديد مي آيند و پس از چندي فرسوده و فاني مي شود اما قانون جاذبه همچنان باقي است... پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ نيز رحلت مي كند اما قانون آسماني او زنده است.




  • مصطفي را وعده داد الطاف حق
    گربميري تو نميرد اين سَبَق



  • گربميري تو نميرد اين سَبَق
    گربميري تو نميرد اين سَبَق



در طبيعت «پديده ها» متغيرند نه «قانون ها» اسلام قانون است نه پديده، اسلام آن وقت محكوم به مرگ است كه با قانون هاي طبيعت ناهماهنگ باشد اما اگر از فطرت انسان و اجتماع سرچشمه گرفته و با طبيعت و قانون هاي آن هماهنگ باشد،‌ چرا بميرد؟![22]

آري! پيامبر خدا حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ بهترين الگوي انسان ها است و سيره اش آموزنده و موجب رشد آنان است، تمام جهانيات مي توانند سخن و سيره اش را بفهمند و با آن بيماري هاي روحي و جسمي اش را درمان كنند، پيروي كردن از آن حضرت به تمام انسان ها منزلت و شخصيت ارزنده اي مي دهد و به معرفت اجتماعي و معنوياتشان مي افزايد.[23] و در يك كلام، طريق رسيدن به رستگاري در جهان فقط از گلستان پهناور وجود حضرت خاتم الانبياء ـ صلي الله عليه و آله ـ مي گذرد.


[1] . پارسا، دكتر محمد، زمينه روان شناسي، ص 204. چاپ چهاردهم، موسسه انتشارات بعثت، سال 1376.

[2] . گنجي، دكتر حمزه، روان شناسي عمومي، ص 316،‌ نشر دانا، چاپ هشتم، بهار 1376.

[3] . سوره قلم، آيه 3.

[4] . تفسير نمونه، ج 24، ‌ص 372، انتشارات دارالكتب الاسلاميه، چاپ فروردين 1364، چاپخانه مدرسه اميرالمومينن ـ عليه السلام ـ قم.

[5] . سوره آل عمران، آيه 81.

[6] . آيت الله سبحاني، جعفر، منشور جاويد، ج 6، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ اول،‌ سال 1367.

[7] . مفاتيح الغيب، ج 2،‌ص 507، انتشارات مصر.

[8] . نهج البلاغه، ترجمه امامي، محمد جعفر و اشتياني، محمد رضا، ج 1،‌ص 67، خطبه يكم، چاپ سيزدهم، سال 1381 هـ .ش، ناشر مدرسه الامام علي ـ عليه السلام ـ .

[9] . هندي،رحمت الله،اظهار الحق ـ فخر الاسلام،انيس الكلام‌ ـ علامه بلاغي،الهدي،الي دين المصطفي و منشور جاويد،ج6.

[10] . سوره احزاب، آيه 40.

[11] . نهج البلاغه، ترجمه امامي، محمد جعفر، و‌ آشتياني محمد رضا، ج 2، ص 445، كلام 235.

[12] . سوره حجر، آيه ‌9.

[13] . سوره مائده، آيه 48.

[14] . شهيد مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، ج 3،‌ص 153، انتشارات صدرا.

[15] . سوره اعراف، آيه 158، تفسير صافي.

[16] . سوره‌ سبا، آيه 16،‌و نيز رجوع شود به سوره انعام، 19 و 92.

[17] . تفسير نمونه،‌ج 18،‌ص 93، ‌نشر دارالكتب الاسلاميه، چاپ هفدهم، نشر 1379.

[18] . علامه طباطبايي، سيد محمد حسين، سنن النبي، ترجمه عباس عزيزي، انتشارات صلاه، چاپ سوم، سال 1383.

[19] . سوره احزاب، آيه 21.

[20] . شهيد مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، ج 16،‌ص 49 و 50.

[21] . كليني (ره)، اصول كافي، ج 2، ‌ص 17.

[22] . مجموعه آثار، ج 3،‌ص 177 ـ 178.

[23] . سيره نبوي، ص 29.

خدارحم مرادي

/ 1