صراط مستقيم در برخورد با تمدن غرب - صراط مستقيم در برخورد با تمدن غرب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صراط مستقيم در برخورد با تمدن غرب - نسخه متنی

سيد محمد علي داعي نژاد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صراط مستقيم در برخورد با تمدن غرب

مهمترين محور در گفتگوي آقاي نصيري رابطه اسلام و تجدد است، ديدگاه ايشان كه دركتاب اسلام و تجدد نيز مطرح كرده اند تعارض كامل اسلام با تجدد و پذيرش اضطراري مظاهر تمدن غرب و مدرنيته است. در چند محور با نگاهي اجمالي به رابطه اسلام و تجدد به تأمل در پاره اي از مطالب مطرح شده در اين گفتگو مي پردازيم.

محور اول: ماهيت تمدن غرب و مدرنيته

تمدن از باب تفعّل و جمع آن مدائن و مُدن است. معادل واژه لاتين Civilization و به معناي مجموعه اندوخته هاي مادي و معنوي انسان اجتماعي كه در جامعه تبلور يافته است.[1]

مدرنيته مشخص تمدن غرب است. ژان بودريار در اين باره گويد:

«مدرنيته مفهومي جامعه شناسانه است نه مفهومي سياسي و نه مفهومي دقيقاً تاريخي. مدرنيته مشخصه تمدن است؛ مشخصه اي كه به مقابله با سنت يعني مقابله با همهفرهنگ هاي سنتي و يا ماقبل خود بر مي خيزد.»[2]

تا اينجا روشن گرديد تمدن غرب يعني تمدن مدرن و به عبارت ديگر تمدن مبتني بر مدرنيته و به عبارت روشنتر تمدن غرب يعني دستآوردهاي مادي و معنوي جامعه غرب كه براساس مدرنيته شكل گرفته است. البته دستآوردهاي تمدن غرب در دو سطح قابل بررسي است يك سلسله دستآوردهايي كه مظاهر تمدن غرب به شمار مي روند مانند هواپيما، اينترنت، تلفن، ماشين، يخچال و... و يك سلسله دستآوردهايي كه پايه هاي تمدن غرب به شمار مي رود مانند ليبراليسم، سكولاريسم، اومانيسم، آمپريسم و... كه در ارتباط با اسلام و تجدد بايد ميان اين دو دسته تفكيك قائل شد.

محور دوم: تمدن غرب؛ پذيرش كامل يا رد كامل

درباره برخورد با تمدن غرب رويكردهاي مختلفي در ميان مسلمانان وجود دارد برخي بطور كلي غرب را مي پذيرند و نپذيرفتن را از پذيرش ناقص بهتر مي دانند و برخي تمدن غرب را به كلي مذموم مي شمارند و هيچ مؤلفه اي و دستآوردي از آنرا مطلوب نمي شمارند همچون نويسنده محترم كه پذيرش برخي دستآوردهاي غرب همانند استفاده از موبايل و وسايل ارتباط جمعي را پذيرشي از جهت اضطرار به شمار مي آورند كه در صورت امكان بايد از زندگي زدوده شوند. به نظر مي رسد اين دو رويكرد ديدگاه هاي افراطي و تفريطي در باب تمدن غرب است و بهتر آنست كه با تحليل و كالبدشكافي تمدن غرب دست به انتخاب زد و در جهت احياء تمدن اسلامي از عناصر مثبت آن استفاده نمود.

محور سوم: ديدگاه اسلام در باب تمدن غرب

همانگونه كه گفته شد رويكرد گزينشي بهترين ديدگاه در باب تمدن غرب است و به نظر مي رسد اسلام نيز مخالف برخوردهاي افراطي و تفريطي با مسائل است و با ديدگاه گزينشي هماهنگ است اينك برخي شواهد و ادله موافقت اسلام با اين ديدگاه را بررسي مي كنيم.

1. منابع شناخت از ديدگاه اسلام عبارتند از كتاب، سنت، عقل، حواس، قلب و اين در آيات و روايات متعددي وجود دارد البته كتاب و سنت از ديدگاه اسلام اصل است و آنچه با كتاب و سنت مخالف باشد قابل پذيرش نخواهد بود. بنابراين از دستآوردهاي تمدن غرب كه محصول تلاش عقلاني و تجربي مي باشد در صورتي كه مخالف كتاب و سنت نباشد مي توان بهره مند شد. ميان نبودن يك دستآورد در كتاب و سنت با مخالف بودن يك دستآورد با كتاب و سنت تفاوت ژرفي وجود دارد زيرا در صورت دوم دستآورد مذكور كنار نهاده مي شود و مطلوب نمي باشد اما به صرف عدم ذكر يك دستآورد در كتاب و سنت وجهي ندارد كه كنار نهاده شود چون همانگونه كه گذشت منابع شناخت از ديدگاه اسلام منحصر در كتاب و سنت نيست بلكه حواس و عقل نيز محترم و مادامي كه مخالف با كتاب و سنت نباشد معتبر است هر چند اين دستآورد توسط كافر يا مشركي ارائه شده باشد به همين جهت معصوم مي فرمايد: «خذ الحكمه و لو من اهل الضلال؛ يعني بخاطر گمراه بودن سخنگو مطلب حقي را رد نكنيد بلكه اگر چيز حقي از جانب گمراهي ارائه شد گمراهي او حق را ناحق نمي كند.»

2. سيره انبياء و ائمه اطهار(ع) در مواجهه با كافران، مشركان و مخالفانشان برخورد حذفي نبوده است بلكه كوشيده اند به اصلاح آنان و احياء عناصر مثبت فراموش شده بپردازند از باب نمونه پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ در يكي از جنگها به پيشنهاد سلمان فارسي از خندق كه در ايران رايج بود استفاده كردند و يا بر پاره اي از سنت هاي اعراب جاهلي كه قابل پذيرش بودند صحه گذاشت كه به احكام تأسيسي در فقه اسلامي معروفند مانند حليت بيع و يا وفاء به عقد و پيمان و... بهرحال انبياء هم آموزه هاي نوين براي جامعه به ارمغان مي آوردند و هم از ميان دستآوردهاي اجتماع به گزينش دست مي زدند گاه به طور كلي عملي يا سخني را تأئيد مي كردند مانند حليت بيع و گاه آنرا در جهت خاصي مورد پذيرش قرار مي دادند مانند تعاون و همياري در ترويج خير و نيكي
.

(تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ)

3. امام خميني(ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران نيز برخورد حذفي را مردود دانسته و مي فرمودند: «كدام روحاني گفته است كه ما با فلان مظاهر تمدن مخالفيم؟ شما مظاهر تمدن را وقتي در ايران مي آيد، چنان از صورت طبيعي اش خارج مي كنيد كه چيز حلال را مبدل به حرام مي كنيد.»[3] از نظر مرحوم امام(رض) تمدن غرب دستآوردهاي قابل استفاده و تجربيات مطلوبي دارد كه بايد گزينش شود. ايشان در اين باره مي فرمايد: «احتياج ما پس از اين همه عقب ماندگي مصنوعي به صنعت هاي بزرگ كشورهاي خارجي، حقيقتي است انكارناپذير؛ ولي اين به آن معنا نيست كه ما بايد در عوالم پيشرفته به يكي از دو قطب وابسته باشيم.»[4] بنابراين از ديدگاه امام نيز تمدن غرب داراي دستآوردهاي حلالي است همانند دستآوردهاي صنعتي كه بدون رويكرد وابسته گرايانه و يا ايجاد تغييرات حرام كننده در آنها مي توان از آنها گرفت.

محور چهارم: بررسي شبهات

در اينجا برخي شبهات كه در برخورد گزينشي با تمدن غرب مطرح شده است مورد بررسي قرار مي گيرد.
گفته شده است كليت تمدن غرب كه همان مدرنيته و يا مدرنيسم است بلحاظ مباني ديني اسلام زير سؤال است و مشكل ما منحصر در قلمرو فرهنگ و اخلاق نيست بلكه علوم و تكنولوژي مدرن را نيز در بر مي گيرد.

همانگونه كه گذشت اين ادعا بلحاظ ديني قابل دفاع نيست. بهره مندي از علم و عقل مورد پذيرش اسلام است و آنچه كه با كتاب و سنت مخالف نباشد وقابل دفاع عقلاني يا علمي باشد مي تواند در عرصه زندگي بكار گرفته شود فرضاً بطلان او مانيسم و انسان محوري يا سكولاريسم و جدايي دين از دنيا در فرهنگ غرب، دليل بر بطلان استفاده از برق و تلفن و رسانه ها نيست و نيز استفاده ناصواب از اين وسايل دليل بر بطلان اصل آن نمي شود آنچه در عصر انبياء وائمه(ع) نيز وجود داشته است گاه مورد استفاده نادرست غير متدينان قرار مي گرفت از باب نمونه ساختن بت از سنگ و چوب و خرماها و اين مايه انكار كلي سنگ و چوب و خرما نگرديد بلكه چنان استفاده اي مردود و مذموم شمرده شد. بنابراين اوّلاً نامطلوب بودن برخي عناصر تمدن غرب را بايد شاهد بر رد كلي آن مطرح كرد كه در اين صورت دليل اخص از مدعا خواهد بود و ثانياً استفاده نابجا و نادرست از برخي دستآوردهاي تمدن غرب را نمي توان شاهد بر بطلان همه جانبه آن دستآوردها مطرح نمود چون باز دليل مطابق با مدعا نخواهد بود از باب نمونه مدعا بطلان كلي رسانه اي مانند تلويزيون است حال آن دليل ذكر شده تنها بطلان استفاده تلويزيون در جهت غيرانساني را ثابت مي كند نه حرمت استفاده از آن درترويج معروف و نيكي ها را.

جهت رعايت اختصار به همين مقدار بسنده مي شود هر چند بررسي اين ديدگاه و تأملات در باب كتاب ايشان مجال وسيع تري را مي طلبد.


[1] . رويارويي تمدن اسلامي و مدرنيته، سيد محمد عارف حسيني، ص 23، انتشارات مركز جهاني علوم اسلامي، 1381.

[2] . سرگشتگي نشانه ها، بودريار و ديگران، ترجمهبابك احمد و ديگران، تهران، نشر مركز، چ 1، 1378، ص 20.

[3] . رويارويي تمدن اسلامي و مدرنيته، سيد محمدعارف حسيني، ص 162، انتشارات مركز جهاني علوم اسلامي، 1381، چ نخست.

[4] . همان، ص 163.

سيد محمد علي داعي نژاد

/ 1