آيا با نفخ در صور همه مي‏ميرند، حتي ملائكه؟ در اين صورت مرگ ملائكه به چه معني است؟ - آيا با نفخ در صور همه مي‏ميرند، حتي ملائكه؟ در اين صورت مرگ ملائكه به چه معني است؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آيا با نفخ در صور همه مي‏ميرند، حتي ملائكه؟ در اين صورت مرگ ملائكه به چه معني است؟ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيا با نفخ در صور همه مي‏ميرند، حتي ملائكه؟ در اين صورت مرگ ملائكه به چه معني است؟

پاسخ

‌در اين رابطه معمولاً آياتي مثل: "و يوم ينفخ في الصور ففزع من في السماوات و من في الارض الاَّ من شاءاللَّه..."(8)

روزي كه در صور دميده مي‏شود آنان كه در آسمان و زمين هستند به بي‏تابي و فزع در مي‏آيند، جز آن‏كه خدا بخواهد.

و آيه: "و نفخ في الصور فصعق من في السموات و من في الارض الاَّ من شاءاللَّه ثم نفخ منه اخري فاذا هم قيام ينظرون"(9).

و در صور دميده مي‏شود، آن‏گاه اهل آسمان و زمين همه مدهوش مي‏شوند جز آن‏كس كه خدا بخواهد. سپس بار ديگر در صور دميده مي‏شود، كه ناگهان همه به پا ايستاده و نگران و منتظر خواهند بود. اشاره مي‏شود.

در رابطه با اين آيات و چگونگي مرگ مخلوقات و پايان زندگي دنيا، نكاتي قابل ذكر است.

1- در آيات از لفظ "صعق" و "فزع" استفاده كرده نه "موت"، زيرا "موت" لفظي است كه بر خروج روح از بدن اطلاق مي‏شود، در حالي كه "صعق" و "فزع" همه موجودات آسمان و زمين (از جمله ملائكه و ارواح) را نيز شامل مي‏گردد؛ برخلاف "موت".

بنابراين، اگر مراد پرسش كننده عزيز از مرگ ملائكه، خارج شدن آن‏ها از عالم دنيا و وارد شدن به عالم آخرت باشد، پاسخ مثبت است، به اين معني كه ملائكه نيز با نفخ صور به پايان زندگي خود مي‏رسند، البته نه به معني خروج روح از بدن. در اين رابطه روايات فراواني در دست است(10) كه به نمونه‏اي از آن اشاره مي‏كنيم:

يكي از ياران امام صادق (ع) به نام يعقوب احمر مي‏گويد: در جريان مرگ اسماعيل - فرزند امام صادق (ع) - به خدمت ايشان رفتم تا تسليت بگويم. ايشان پس از آن‏كه براي فرزندش اسماعيل از خداوند طلب رحمت نمود، فرمود: .... جدّاً همه اهل زمين خواهند مرد، حتي يك نفر نيز باقي نمي‏ماند، سپس همه اهل آسمان‏ها خواهند مرد و حتي يك نفر نيز باقي نمي‏ماند، مگر فرشته‏اي كه مأمور قبض ارواح است و حاملان عرش و جبرئيل و ميكائيل.

پس ملك‏الموت مي‏آيد و در مقابل خدا مي‏ايستد، به او گفته مي‏شود كي مانده است؟ - در حالي كه خودش عالم‏تر است - ملك‏الموت مي‏گويد: اي پروردگار، كسي نمانده مگر ملك‏الموت و حاملان عرش و جبرئيل و ميكائيل. آن‏گاه به او امر مي‏شود كه به جبرئيل و ميكائيل بگو بميرند. در اين موقع فرشته‏ها يعني حاملان عرش مي‏گويند: اي رب ما، اين دو فرشته رسول و امين تو هستند. پاسخ مي‏رسد كه قضاي حتمي من اين است كه هر نفسي كه در آن روح باشد بايد بميرد.

ملك‏الموت مي‏آيد و در برابر خدا مي‏ايستد. آن‏گاه به او گفته مي‏شود چه كسي باقي مانده است؟ - در حالي‏كه خودش بهتر مي‏داند - ملك‏الموت مي‏گويد: پروردگارا، جز ملك‏الموت و حاملان عرش كسي باقي نمانده است. در اين حال گفته مي‏شود: به حاملان عرش بگو بميرند.

امام (ع) فرمود: سپس ملك‏الموت غمگين و محزون و سرافكنده در برابر خدا مي‏ايستد.

به او گفته مي‏شود: چه كسي باقي مانده است؟

ملك‏الموت پاسخ مي‏دهد: اي پروردگار، غير از ملك‏الموت كسي باقي نيست
.

آن‏گاه از جانب خدا به او گفته مي‏شود: اي ملك‏الموت بمير.

سپس خداوند زمين را با دست راست (يعني با قدرت) مي‏گيرد و مي‏گويد: كجايند آنان كه همتاي من قرار داده مي‏شدند؟

كجايند كساني كه با من خداي ديگري را مي‏پرستيدند؟(11)

2- نكته ديگري كه در رابطه با مرگ موجودات در هنگام نفخ صور لازم به ذكر است، اشاره قرآن كريم است به مرگ آن‏ها كه در آسمان و زمين هستند. با توجه به برخي روايات و توضيحات مفسرين ذيل آيه مورد بحث، مي‏توان خلايق را به سه گروه تقسيم كرد:

الف) آن‏ها كه در زمين هستند

"ما في الارض" كه منظور اهل برزخ هستند، زيرا قبلاً افرادي كه در روي زمين در قيد حيات بودند، با يك صيحه يا فرياد جان سپرده و رهسپار عالم برزخ شده بودند.

ب) اهل آسمان

"من في السموات" كه ملائكه و فرشتگان هستند. قرآن كريم در آيات ديگر اين مطلب را توضيح داده كه جهان را پاياني حساب شده و معين است و اختتام جهان را چنين بيان مي‏كند: "تعرج الملائكه و الروح اليه في يوم كان مقداره خمسين ألف سنة"(12). فرشتگان و روح در روزي كه مقدار آن پنجاه هزار سال است، به سوي خداوند بالا رفته و عروج مي‏كنند.

واضح است كه فرشتگان به عنوان واسطه بين عالم ملك و عالم ربوبي و نيز مسؤول تدبير امور خلق، تنها تا هنگامي كه نظم فعلي جهان برقرار است انجام وظيفه مي‏كنند و با دگرگوني نظام خلقت و آفرينش، مأموريت آن‏ها پايان يافته است. پس به سوي خدا باز مي‏گردند.

ج) استثناشدگان

"الاَّ من شاءاللَّه". اينان گروهي هستند كه به خواست خدا از فزع و "صعق" در امان هستند. آيات ديگري كه اين گروه را معرفي كرده بيان مي‏دارد كه آنان بندگان پاك و مخلص خدا هستند:

"من جاء بالحسنة فله خيرٌ منها و هم من فزع يومئذٍ آمنون و..."(13)

هر كس حسنه (خوبي) را با خود بياورد بر او بهتر از آن خواهد بود، آنان روز قيامت از "فزع" در امان هستند.

البته مراد از "حسنه" حسنه مطلق است كه با بدي‏ها آميخته نباشد.

بنابراين، تنها كسي كه ذاتش از شرك و بدي پيراسته باشد و ايمان به غير خدا نداشته باشد، در نفخ صور ايمن از عذاب است؛ ايماني كه هيچ شريكي براي خداوند نبيند، نه در وجود، نه در صفات و نه در افعالش.(14)

در تفسير قمي ذيل آيه "من جاء بالحسنه فله خير منها" آمده است:

به خدا قسم "حسنه" همان ولايت اميرالمؤمنين است. و "سيئه" همان پيروي از دشمنان او!(15)

علامه طباطبايي مي‏فرمايد: مخلصين كه استثناء شده بودند در آسمان‏ها نيستند، بلكه جايگاهشان در وراي آسمان‏ها و زمين است و با اين حال جزئي از همه هستند.

خدا مي‏فرمايد:
"كل شي‏ء هالك الاَّ وجهه" همه چيز جز ذات (پاك) او فاني مي‏شود.(16)

و آنان از همين "وجه" هستند و نيز فرموده:

"فاينما تولّوا فثم وجه‏اللَّه" به هر سو رو كنيد خدا آن‏جاست.(17)

بنابراين، به واسطه احاطه خداوند بر اين عالم، آنان نيز بر اين عالم محيطاند.(18)

آيت‏اللَّه حسن زاده آملي در شرح سخنان خواجه نصيرالدين راجع به استثناشدگان، يعني كساني كه در قيامت از نفخ صور و صعق در امان هستند و از هول مرگ و زنده‏شدن مجدد آسودگي دارند، مي‏فرمايد:

"اين فرقه، كاملين اهل توحيدند كه در دنيا قيامتشان قيام كرده است و خودشان قيامت‏اند و هيچ‏گونه غطاء و حجابي براي ايشان نيست." عارف رومي در دفتر ششم مثنوي مي‏گويد:




  • زاده ثاني است احمد در جهان
    زاو قيامت را همي پرسيده‏اند
    با زبان حال مي‏گفتي بسي
    بهر اين گفت آن رسول خوش پيام
    رمز موتوا قبل موت يا كرام(19)



  • صد قيامت بود او اندر جهان
    كاي قيامت، تا قيامت راه چند؟
    كه ز محشر، حشر را پرسد كسي؟
    رمز موتوا قبل موت يا كرام(19)
    رمز موتوا قبل موت يا كرام(19)



نتيجه

در نفخ صور همه اهل آسمان و زمين خواهند مرد، مگر اوليا، الهي كه بيش از يك مرگ نخواهند داشت و لذا خداوند تعالي مي‏فرمايند:

"لا يذوقون فيها الموت الاَّالموتة الاولي"

هرگز مرگي جز همان مرگ اول (كه در دنيا چشيده‏اند) نخواهند داشت.(20)

برخلاف سايرين كه مي‏گويند:

"ربنّا امتنا اثنتين و احينا اثنتين"(21)

خدايا، دوبار ما را ميراندي و دوبار زنده كردي.




1- زمر، 68.

2- قاموس قرآن، ج 4، ذيل كلمه صور.

3- علامه طباطبائي، حيات پس از مرگ، ص 43

4- قاموس قرآن، ج 17، ذيل كلمه نفخ

5- معاد در قرآن، مظاهري، ص 144

6- مؤمن، 68

7- حيات پس از مرگ، علامه طباطبايي، ص 44

8- نمل ، 87

9- زمر ، 68

10- ر.ك. مجلسي، بحارالانوار، ج6، ص 324 به بعد.

11- رباني ميانجي،حسين،معاد از ديدگاه قرآن،حديث و عقل،ص426از مجلسي،بحارالانوار،ج6،ص329 و كافي،ج1،ص71.

12- معراج، 4.

13- النمل، 89.

14- ر.ك. علامه طباطبايي، سيدمحمدحسين، حيات پس از مرگ، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1362، ص47، و خواجه نصيرالدين، آغاز و انجام، چاپ اول، تهران، سازمان چاپ و انتشار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1366، ص 49.

15- ر.ك. علامه طباطبايي، سيدمحمدحسين، حيات پس از مرگ، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1362، ص48.

16- قصص، 88.

17- بقره، 115.

18- علامه طباطبايي، سيدمحمدحسين، حيات پس از مرگ، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1362، ص 50.

19- حسن زاده آملي، تعليق بر آغاز و انجام، چاپ اول، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1366، ص 162.

20- دخان، 56.

21- غافر، 11.

براي توضيح بيشتر به كتاب‏هاي ذيل مراجعه بفرمائيد:

1- آغاز و انجام، خواجه نصيرالدين طوسي، با حاشيه استاد حسن‏زاده آملي، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد، چاپ دوم، 1370.

2- معاد، محسن قرائتي، مؤسسه در راه حق، قم، چاپ سوم، 1368.

3- سرنوشت انسان، احمد زمرديان، كتابفروشي اسلاميه، چاپ سوم، 1354.

4- حيات پس از مرگ، علامه طباطبائي، دفتر انتشارات اسلامي، تيرماه 1362.

5- معاد در قرآن، استاد مظاهري، انتشارات شفق، 1364

6- معاد شناسي، حسيني طهراني، جلد 4 انتشارات حكمت ياب 1403 هجري قمري

7- الميزان ذيل آيات مورد بحث در جزوه

8- نمونه ذيل آيات مورد بحث در جزوه

9- معاد از ديدگاه قرآن، حديث و عقل، حسين رباني ميانجي، چاپ دوم، 1373.

/ 1