در آيه‌ي اول سوره‌ي مباركه‌ي فتح، منظور فتح مكه است؟ - در آيه‌ي اول سوره‌ي مباركه‌ي فتح، منظور فتح مكه است؟ كيفيت و زمان نزول آن را شرح دهيد؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

در آيه‌ي اول سوره‌ي مباركه‌ي فتح، منظور فتح مكه است؟ كيفيت و زمان نزول آن را شرح دهيد؟ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در آيه‌ي اول سوره‌ي مباركه‌ي فتح، منظور فتح مكه است؟

كيفيت و زمان نزول آن را شرح دهيد؟

پاسخ

سوره‌ي مباركه‌ي فتح چهل و هشتمين سوره‌ي قرآن و از سوره هاي مدني و داراي 29 آيه است. اين سوره چنانكه از نامش پيداست پيام‌آور فتح و پيروزي است. پيروزي بر دشمنان اسلام، پيروزي چشم‌گير و قاطع. (خواه پيروزي مربوط به فتح مكه باشد يا صلح حديبيّه يا فتح خيبر يا پيروزي به طور مطلق.) اين سوره پس از ماجراي حديبيّه در سال 6 هجرت نازل شده است. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در سال 6 هجرت تصميم گرفت كه به اتفاق مهاجرين و انصار و ساير مسلمانان به عنوان مراسم «عمره» به سوي مكه حركت كند. و قبلاً به مسلمانان اطلاع داده بود كه من در خواب ديدم همراه يارانم وارد مسجدالحرام شديم و مشغول مناسك حج عمره هستيم. مسلمانان در «ذي‌الحليفه» نزديك مدينه احرام بستند و با تعداد زيادي شتر براي قرباني حركت كردند. وضع حركت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به خوبي نشان مي داد كه هدفي جز انجام اين عبادت بزرگ ندارند. تا اينكه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و يارانش وارد سرزمين «حديبيه» شدند.

(حديبيه قريه‌اي در نزديكي مكه بود كه حدود 20 كيلومتر تا مكه فاصله داشت).

ولي در اينجا قريش باخبر شدند و راه را بر پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و يارانش بستند و از ورود آنها به مكه جلوگيري کردند و در واقع تمام سنّت‌هايي را كه در زمينه‌ي امنيت زايران خانه‌ي خدا در ماه حرام داشتند زيرپا گذاشتند. چرا كه آن‌ها معتقد بودند در ماههاي حرام (از جمله ماه ذي‌القعده كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در آن ماه قصد عمره داشت) به ويژه در حال احرام نبايد مانع هيچ كس شد، حتي اگر كسي قاتل پدر خويش را در اين ايام و در اين مراسم مي‌ديد ابداً متعرّض او نمي‌شد. در اينجا ماجراي مفصلي پيش آمد كه به عقد قرارداد صلحي ميان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و مشركان مكه به نام «صلح حديبيه» منتهي شد. ولي به هر صورت آن سال مانع ورود پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و يارانش به مكه شدند. ناچار پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به يارانش دستور داد كه شترهاي خود را در همانجا قرباني كنند، سرهاي خود را بتراشند و از احرام بيرون آيند و به سوي مدينه بازگردند. در اينجا طوفاني از غم و اندوه مسلمانان را فرا گرفت، وانبوهي از ناراحتي‌ها و گاه شك و ترديد بر افراد ضعيف‌الايمان غالب شد.

موقعي كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از حديبيه به سوي مدينه مي‌آمد مركبش سنگين شد و از حركت باز ايستاد، و در همين حال چهره‌ي مبارك حضرت ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ غرق سرور و شادماني بي‌سابقه‌اي گشت و فرمود هم اكنون آيات سوره‌ي فتح بر من نازل شد.[1]

با توجه به مطالب فوق در كيفيت و زمان و مكان نزول اين سوره، بعضي از مفسرين[2] در باره‌ي «فتح» گفته‌اند: مراد از آن، فتح مكه است، اما اين تفسير با قراين آيه نمي‌سازد و بعضي[3] ديگر گفته‌اند: مراد از اين فتح، فتح خيبر است، اين تفسير نيز همانند تفسير قبلي است و بعضي ديگر مراد از «فتح» را فتح و پيروزي معنوي بر دشمنان از نظر مستدل بودن منطق اسلام در مقابل كفر تفسير كرده‌اند، ليكن با سياق آيات درست درنمي‌آيد. و بهترين تفسير با توجه به مضامين آيات اين سوره با فصول مختلفي كه دارد انطباقش بر قصّه‌ي صلح حديبيه است و مراد از اين «فتح» به طوري كه قراين كلام هم تأييد مي‌كند، فتحي است كه خدا در پرتو صلح حديبيه نصيب رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و مسلمانان كرد:

و در پناه و پرتو همين صلح حديبيه جمع كثيري از مشركين در بين دو سال «صلح و فتح مكه» ايمان آوردند. علاوه بر اين، سال بعد از صلح، يعني در سال هفتم هجري، خيبر و قراي اطرافش را هم فتح كردند و دامنه‌ي شوكت و وسعت اسلام بيشتر شد و آوازه‌شان منتشر شد. آن‌گاه در سال هشتم رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ براي فتح مكه حركت كرد، در حالي كه به جاي هزار و چهارصد نفر در صلح حديبيه، ده و يا دوازده هزار نفر لشكر داشت.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

1. طباطبايي، علامه سيد محمد حسين، تفسير الميزان، مترجم: سيد محمد باقر، ج18.

2. قرشي، سيد علي اکبر، تفسير احسن الحديث، ج10.

3. قرشي، سيد علي اکبر، قاموس قرآن، ج3 و ج 5.

4. مصطفوي، حسن، التحقيق في کلمات القرآن، ج9.


[1]. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، قم، دارالكتب الاسلاميه، چاپ سوم، تاريخ انتشار، 1367، ج 22، ص 7.

[2]. ابن علي الفضل بن الحسن الطبرسي، مجمع البيان، بيروت، دارالمعرفه، الطبعه الثانيه، 1408 هـ ، ج 9، ص 109.

[3]. امين الاسلام، مجمع البيان، ج 9، ص 109.




/ 1