فرهنگ جاهلي در مورد زنان در انديشه فقها جايگاهي ندارد - فرهنگ جاهلي در مورد زنان در انديشه فقها جايگاهي ندارد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ جاهلي در مورد زنان در انديشه فقها جايگاهي ندارد - نسخه متنی

اكبر منفرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرهنگ جاهلي در مورد زنان در انديشه فقها جايگاهي ندارد

يكي از مسائلي كه در عرصه مباحث حقوقي مطرح مي‌شود مسئله حقوق زن مي‌باشد اين مسئله توجّه بسياري را به خود معطوف داشته است در اين ميان آراء و نظريات برخي نويسندگان و صاحبان قلم قابل تأمل مي‌باشد از جمله مطالبي از جناب آقاي سيد محمد موسوي بجنوردي، اين مطالب از جهاتي مورد دقت و محل تأمل مي‎باشند كه مطالب ذيل به همين منظور عرضه مي‌شود. اصولاً زن از همان آغاز به ديده حقارت بدو نگريسته مي‎شد و اين منحصر به يك جامعه و چند جامعه و ملّت نبود بلكه امري بود كلّي و عمومي، در اين ميان از همه جوامع معروف‎تر نسبت به تضييع حقوق زنان عربستان جاهليت بود.

زن در نزد عرب جاهليّت موجودي خبيث بود، او را مايه بيچاره‎گي به حساب مي‎آورند و لذا سخت‎ترين و هولناك‎ترين اعمال را در حق او روا مي‎داشتند از جمله فجيع‎ترين اعمال زنده بگور كردن دختران بود چرا كه بر اين عقيده بودند كه دختر شدن مولود دليل عدم رضايت ارواح اجداد از پدر مولود است كه بدين وسيله او را تبيه و جريمه كرده‎اند.[1]

محروميت زنان از ارث در دوران جاهليت نيز از همين مسئله ريشه مي‎گرفت چرا كه بر اين باور بودند كه «لا يرثنا الا من يحمل السّيف و يعمي البيضه» زن در فرهنگ جاهلي مانند كالايي بود در شمار ثورت پدر يا شوهر يا پسر و او را پس از مرگ مانند اموال ديگر به ميراث مي‎گذاردند و به ارث مي‎بردند.[2]

اساس فرهنگ جاهلي بر چنين امور ظالمانه‎اي بنيان يافته بود ظهور اسلام خط بطلاني بر همه اين عقايد باطل كشيد چرا كه در ديدگاه اسلام زن قسيم مرد است براي او حقوقي است كه با آفرينش و خلت او سازگار است. در فرهنگ اسلامي زن و مرد مكمّل يكديگرند.[3]

اين نوع فرهنگ و نگرش حكيمانه اسلام به زن بنيان فرهنگ جاهلي را لرزان و ديري نپاييد كه آن عقايد ظالمانه جاي خود را به فرهنگ واقع‎بينانه اسلامي داد از همين رو آن چه فضاي فكري افراد جامعه مخصوصاً انديشمندان و ارباب قلم را احاطه كرد فرهنگ عميق اسلامي بود، پايه و اساس نوع نگرش‎ها بر اين اساس محكم بنيان يافت گرچه هنوز ممكن است رگه‎هايي از آن فرهنگ باطل جاهلي در برخي نقاط ديده شود امّا پر واضح است كه اين، امري است نادر آن هم در برخي جوامعي كه از رشد فرهنگي چندان بالايي برخوردار نيستند بنابراين ساحت قدس فقهاي بزرگوار پاك‎تر از اين است كه نسبت تأثرپذيري از فرهنگ باطل جاهلي را به آنان نسبت دهيم گفتار و مهم‎تر سيره عملي فقهاي بزرگوار ما در رفتار با زنان بهترين دليل بر بطلان سخن جناب آقاي بجنوردي است كه «مسئله حقوق زن در اسلام و اساساً فقه ما برگرفته از روش و نگرش فقهاي عرب است و اين فقها نيز متأثر از فرهنگ جاهليت بوده‎اند.» علاوه بر اين‌كه اين سخن منشأ يك امر بي‎پايه مي‌شود و آن اين‌كه اسلام در اين رابطه از خود چيزي ندارد و آن چه دارد برگرفته از آراء فقهاء عرب است كه آن هم برگرفته از فرهنگ جاهلي است.

در قسمت ديگري از سخنانشان بر اين عقيده‎اند كه: «چنين فرهنگي (زن موجودي پست است) به طور حتم در انديشه كساني كه درس مي‎خوانند و فقيه مي‎شوند تأثير گذار است.» اصولاً‌بايد در نظر گرفت هنگامي كه شخصي درس مي‎خواند و فقيه مي‌شود فضاي فكري او را چه چيزي احاطه مي‌كند و بر چه اساسي استنباط احكام الله مي‌كند آيا براساس قرآن و سنّت يا براساس تأثيرپذيري از برخي فرهنگ‎هاي غلط حاكم بر جامعه؟ قطعاً آن چه اساس كار فقيه است و سنگ بناي نگرش اوست مجموعه‎اي از آموزه‎هايي است كه از كتاب و سنّت برگرفته شده كه قطعاً فرهنگ مذكور در كلام ايشان در اين آموزه‎ها جايگاهي ندارد مخصوصاً در اين زمان كه زنان در عرصه‎هاي مختلف شايستگي‎ها و لياقت‎هاي بسياري را از خود بروز داده‎اند.

علاوه اين‌كه سيره عملي و همچنين سخنان برخي از بزرگان بطلان اين سخن را مي‎رساند در قسمت ديگري از سخنانشان بر اين عقيده‎اند كه «فقه ما در برخي موارد از جمله آنچه به حقوق زن مربوط مي‌شود همگام با سير توسعه و تمدن جامعه بشري پيشرفت و تكامل پيدا نكرده.» يك مطلب مسلّمي است كه نبايد هرگز آن را از نظر دور داشت و آن اين‌كه زن و مرد هر كدام خلقتي جداگانه دارند كه بر همين اساس قطعاً در برخي موارد حقوقي متفاوت خواهند داشت، آنچه از نظر اسلام مطرح است اين است كه زن و مرد به دليل اين‌كه يكي زن است و ديگري مرد در جهات زيادي مشابه يكديگر نيستند جهان براي آنها يك جور نيست و همين جهت ايجاب مي‌كند كه از لحاظ بسياري از حقوق و تكاليف و مجازات‎ها وضع مشابهي نداشته باشند.[4] اسلام نسبت به حقوق زن سه مطلب را مدنظر قرار داده:

1. نبايد به مرد اجازه داده شود كه به سبب صلاحيتي كه دارد در حفاظت از نظام خانواده از آن سود استفاده كند.

2. به زن فرصت داده شود تا استعداد فطريش را در چهارچوب نظام اجتماعي در حد اعلا به كار اندازد.

3. ترقّي و تعالي زن در قالب وظايف زنانه باشد نه اين‌كه در قالب كارهاي مردانه.[5]


[1] . علامه يحيي نوري، حقوق زن در اسلام و جهان انتشارات فراهاني، چاپ چهارم، ص 19.

[2] . تاريخ ويل دورانت، ج 11، ص 8.

[3] . قرآن كريم، سوره بقره، آيه 187 و محمد ابن احمد اسماعيل المقدم المرأه بين تكريم الاسلام و اهانه الجاهليه (عوده الحجاب)، ج 2، دارالصفره قاهره، ص 75.

[4] . علامه شهيد مطهري، نظام حقوق زن در اسلام، دفتر انتشارات اسلامي چ نهم، 1359، ص 120.

[5] . ابوالاعلي مردودي، حجاب، ترجمه نعمت الله شهراني، (نشر احسان، چ دوّم 1377)، ص 197.

اكبر منفرد

/ 1