غفلت يا تغافل از حد ارزشها
مشاور وزير كشور در امور بانوان به مناسب هفته زن در مصاحبهاي با خبرنگار اجتماعي خبرگزاري دانشجوايان ايران به بررسي وضعيت دختران و پسران در جامعه پرداخته و به بيان پارهاي از مشكلات فراروي دختران اشاره نموده كه از چند جهت در خور تأمل و قابل ملاحظه است.سركار خانم فخرالسادات محتشميپور بر اين باور است كه:«حد ارزشها و هنجارها در جامعه به خوبي مشخص نبوده و طبيعي است كه دختران جامعه ندانند كه بالاخره پرنشاطي و فعاليت ايده آل است يا آرام و منزوي بودن»اين بخش از سخنان ايشان در برگيرنده يك ادعا و يك نتيجه است كه هر دو بخش آن ناتمام مينمايد از يك سور بر اين باورند كه حد ارزشها و هنجارها در جامعه به خوبي مشخص نيست و از سوي ديگر نتيجه گرفتهاند كه سردرگمي دختران در انتخاب دو گزينه نشاط و شادي و آرام و منزوي بودن، طبيعي است، اما روشن است كه اين سخن، فراخواني به انتخاب دو گزينه افراطي و تفريطي است و ميتوان راه سومي كه در عين برخورداري از نشاط شادي و سرزنده بودن، به بيمبالاتي، بيتفاوتي، فرار از پذيرش مسؤليت، ناديده گرفتن حد ارزشها و انزواي آنان نيانجامد.
افزون بر اين كه ايشان به عنوان زن مسلمان و متصدّي مسؤليت در نظام جمهوري اسلامي ايران، عجيب و سؤال بر انگيز است كه به طور مطلق و البته بدون ارائه سؤال حتي يك دليل بر ادعاي خود از مشخص نبودن حدّ ارزش، سخن بدانيد، در صورتي كه حدّ بسياري از ارزشهاي دين و اسلام و هنجارهاي موجود در جامعه مشخص است و نگاهي گذرا به منابع غني دين و قوانين مدني، گواه اين ادعا است، نكته ديگر اين كه آيا از كنار هم نهادن واژههاي آرام و منزوي برابر واژه نشاط، در صدد تلقين اين نكته برآمدهايد هر فرد آرامي ضرورتاً منزوي است و هر فرد پرنشاطي در جامعه شايسته ستايش؟! ايشان در ادامه گفتار خود، به صورت مستقيم و غير مستقيم، چنين وانمود كردهاند كه گويا حد روابط دخت و پسر روشن نيست[1]و پيشنهاد دادهاند كه بايد فضايي جراي زنان و دختران جهت انتخاب مردان شايسته فراهم نمود و شرايط ارتباط سالم دختران و پسران و ايجاد فضاي مشاركتي سالم براي انتخاب صحيح را هموار ساخت.در پاسخ به ادعاي ايشان مبني بر معلوم نبودن حد ارزشها به بيان چند نكته بسنده ميشود.
الف. مفهوم ارزش
ارزش در علوم مختلفي از جمله اخلاق، كاربرد داشته و در تمام كاربردهاي آن، مفهوم مطلوبي به چشم ميخورد،[2] اما هر مطلوبيتي مراد نيست كه در ادامه دان اشاره خواهد رفت.ب. منشأ ارزشهاي اخلاقي
در منشأ ارزشهابه ويژه ارزشهاي اخلاقي اقوال گوناگوني نقل شده است، از جمله برخي چون اشاعره بر اراده خداوند در توصيف افعال اخلاقي به بدو خوب پافشاري نمودهاند.[3] برخي[4]بر اين باورند كه كارهاي خوب و بد را بايد با مراجعه به خلقيات و آداب و رسوم جامعه دريافت[5] و برخي[6] نيز بر لذت و منفعت عمومي، تاكيد دارند. اما بر اساس آموزههاي دين، هيچ يك از اين آراء كامل نيست.ج. منشأ ارزش در نظام اخلاقي اسلام
ايمان است وايمان نيز برآمده از حسن ما عملي و حسن فعلي است.[7] يعني اگر ماهيت كار نيك بود و با نيّت صحيحي از فاعل صادر شده آن كار ارزشمند خواهد بود.د. با دقت در مفهوم ارزش از يك سو و منشأ پيدايش آن از سوي ديگر
ميتوان به حد ارزشها در هر مكتبي تابع جهان بين و آموزههاي ويژه آن است مكتب اسلام بر مطابقت اعمال و رفتار مسلمانان، با شريعت اسلام تاكيد داشته و آن را ملك ايمان و حد ارزش معرفي ميكنند؛ بنابراين شادي و حزن هدفمند و در راستاي خشنودي خداوند ودستيابي به كمال مطلوب، با هيچ محدوديتي مواجه نيست و قلمرو اين امور نيز در متون ديني روشن است.[8] آري در پارهاي از موارد تشخيص اين حدّ به عقل و خرد داده شده است و انسان خردمند ميتواند حدّ آن ارزش را دريابد.در پايان براي حصول ارزشهاي اخلاقي چهار عنصر عمده لازم است كه ميتواند حد آن ارزش را نيز تعهفيم نمايد:1.) مطلوبيت؛
2.) مطلوبيت اساس؛ (نه صرفاً اطفاء غرائز)
3.) راهنمايي و هدايت خرد و
4.) انتخاب از سر آگاهي.[9]
با عنايت به اين نكات، در دنيايي كه غرب و غرب زدگان كمر به هدم ارزشها و تضعيف آن، بستهاند، آيا سزاوار است كه ما نيز با آنان همنوا شويم و به گونهاي سخن بگوئيم كه بر رونق بازار آنان بيافزايد؟!
و نيروهاي ارزش و حاميان ارزشهاي ارستين را دلسرد نمايد؟!هـ . در هنجارهاي اجماعي نيز بهترين حد در رفتارهاي اجتماعي، قانون مدني است كه به رغم كاستيهايي كه ممكن است داشته باشد، بسيار راهگشا و گويا است.
[1]. ر.ك، به ما علي اصغر احمدي، روابط دختر و پسر، انجمن اولياء و مربيان جمهوري اسلامي ايران؛ ابوالقاسم حاجي مقيمي، جوانان و روابط مركز مطالعات و پژوهشهاي عليمه قم، 1381.[2]. ر.ك به: مرتضي مطهري، فلسفه اخلاقه قم: انتشارات صدرا، 137، ص272؛ فلسفه اخلاق، قم: مؤسسه آموزش پژوهشي امام خميني (ره)، 1379، ص39، محسن غرويان، فلسفه اخلاق از ديدگاه اسلام، مؤسسه فرهنگي سمين، چاپ اول 1377، ص 95،96،[3]. غرويان همان، ص 95،96.[4]. مانند اميل دوركيم (1858 ـ 1919) جامعه شناسي مشهور فرانسوي.[5]. مجتي مصباح، همان، ص49.[6]. مانند جرمي نيتام (1748 ـ1832 م) و جان استورات ميل (1806 ـ1873 م).[7]. مجتبي مصباح، پيشين ص 157.[8]. ر.ك به: احمد لقماني، خنده، شومي، شادماني، قم: سابقون، 1380؛ ابوالقاسم حاجي مقيمي، جوانان و روابط، مركز مطالعات و پژوهشهاي حوزه علميه قم، 1381.[9]. محمد تقي مصباح، پيشين، ص52.بهرام طجري