نسل سوّم، دردها و دركها
ايام جواني و نوجواني زمان طراوت و پاكي و لطف و صفا است[1] كه روح اخلاق و معنويت در عمق جانشان حاكم است و با زمينهسازي مناسب و فراهم آوردن بسترهاي لازم شكوفا شده و به سوي كمال رهنمون ميگردد. اين ايام با دگرگونيهايي در روح و روان همراه بوده و زمان بروز تمايلات و خواهشهاي متضاد است او خودخواهي كودكانه را با نوع پرستي خيرخواهانه در هم ميآميزد و در پي كشف «هويّت» خويشتن است.[2]در اين ميان نوجوانان و جوان تمام روابط و باورهاي دوران گذشته را مورد بازبيني مجدّد قرار ميدهد و با ديده ترديد به آنها مينگرد و سعي دارد با توجه به شخصيت شكلپذير و استقلالجوي خود، نظامي از ارزشها درباره زيبايي، حقيقت، قدرت و دين به دست آورد،[3] در اين برهه غرايز جنسي نيز در او بيدار شده و خودنمايي ميكند.. [4]از ويژگيهاي چشمگير اين ايام شور و نشاط و فعاليت براي طراحي و ايجاد تحول در خود و محيط اطراف خويش است. پيدايش مجموعه اين تغيير و تحولات روحي و جسمي در نوجوانان و جوانان ايجاب ميكند به صورت جدي به آن توجه كرده و با دلسوزي تمام براي «حمايت» و «هدايت» آنان به دنبال يافتههاي برخاسته از «علم و دين» رفت تا با شناختي درست از «دركها و دردها»ي اين نسل بتوان با او همراه شد.[5] و سنگ صبور لحظههاي تنهاييش گشت كه با اندك اشتباه در انتخاب راه صحيح، او ما را در جبههاي متضاد با خويش خواهيد ديد، يا به سبب هجوم مداوم انتقادات از ما گريزان شده و يا با همراهي مطلق، و حمايتي بدون هدايت، شاهد سرخوردگي و شكست او در مسير پرتلاطم زندگي خواهيم بود كه در هر دو روي سكه ضرر و زيان آن نصيب جوانان و جامعه خواهد شد.با مطالب پيش گفته روشن شده كه تحرك و مشاركت و حركتهاي پيشرو ميباشد و به طبيعت با حركتهاي انقلابي و ايجاد تحول و رفع كاستيها همراه و همدل است در تحليل و ارزيابي تعامل نسل سوّم با انقلاب اسلامي و ارزشهاي اخلاقي ذكر نكاتي لازم است:1. براي شناخت اين نسل و درصد دين باوري آنان اگر نگاهي به سخنان امام راحل(ره) قبل از انقلاب و بعد از انقلاب و به تأكيدهاي مقام معظم رهبري بيندازيم در مييابيم از نگاههاي تاريك و سرشار و از يأس و نااميدي خبري نيست و مجموعه جوانان ايران را از بهترين جوانان معرفي ميكنند كه با ارزشهاي اخلاقي همراه هستند و با نگاهي آماري ميتوان دريافت كه درصد دين باوري و اقبال جوانان ما به برنامههاي معنوي از هر كشوري بيشتر است و بعد از انقلاب به ويژه در اقشار تحصيلكرده و دانشگاهي رشد افزايندهاي پيدا نمود.درست است كه آن حال و هواي ايام انقلاب و شرايط ويژه زمان مقدس كمرنگ شده اما با حذف اين دوره استثنايي و اتصال زمان به قبل از انقلاب، شاخصها، رشد نسبي مناسبي را نشان ميدهد و هنوز بستر فكري جوانان آماده است. و ميتوان با پاسخگويي صحيح و تبليغات درست از دين و ماهيت انقلاب اسلامي به سطح قابل قبولي رسيد.جوانان امروز با روح استكبارستيزي بزرگ شدهاند و از عمق جان خواهان استقلال و اعتلاي كشور ميباشند و دوست دارند با فراهم شدن امكانات لازم براي پيشرفت كشور تلاش كنند و هر چند از نارساييها و برخي كاستيها درحوزه معرفت ديني و شرايط اجتماعي و اقتصادي گله مند ميباشند اما باز در مناسبتهاي مختلفي چون 22 بهمن، روز قدس، ماه رمضان و ايام اعتكاف و ساير مناسبتهاي ملي و مذهبي حضور چشمگير جوانان جلب نظر ميكند.2. اگر مسئولان و فعالان عرصه فرهنگ و سياست دلسوز مسائل جوانان ميباشند بايد در نظر داشته باشند كه درست است كه براي حل هر مشكل بايد به بازشناسي معضلات و تنگناها پرداخت تا بتوان بهتر به درمانش پرداخت. اما نبايد تنها با نگاه سياه و يأس آور به مسايل نگريست و به جاي ريشهيابي مشكلات و چارهجويي به بيان دردها و تبليغ بزرگنمايي ضعفها همت گمارد[6]كه در اين صورت جز تباهي و شكست و سكون حاصلي نخواهد داشت.و اگر جوامع پيشين نيز اين روش را اتخاذ مينمودند امروز چيزي به نام فرهنگ بشري و تمدن ايراني و اسلامي وجود نداشت تا ما به آن مباهات كنيم.3. متاسفانه تا پيرامون مسائل اخلاقي و ديني سخني به ميان ميآمد برخي چهرهها هميشه از «محدوديتهاي اجتماعي» و «شيوههاي برخوردي»[7] و «مقابله با مظاهر فساد» را مطرح ميكنند و تنها عامل دين گريزي جوانان را ناشي از اين برخوردها تلقّي ميكنند و براي جلوگيري از رشد فساد، آزادي بيشتر در برخوردهاي مختلط را پيشنهاد ميكنند و در اين ميان آگاهانه و يا ناآگاهانه از عوامل طبيعي ويژه سنين جواني و تهاجم وسيع فرهنگي به وسيله به كارگيري افراد و ابزار مختلف غفلت كرده و ميكنند.4. در تحليل عملكرد انقلاب اسلامي بايد به صورت منصفانه شرايط مختلف كشور را در عرصههاي اقتصادي و فرهنگي و سياسي را در قبل و بعد از انقلاب مقايسه نمود تا به درك درستي رسيد و پاسخي درست براي اين سؤال يافت كه انقلاب براي ما چه كرده است، چه چيز بالاتر از كرامت وشرافت اجتماعي يك ملت كه آنها را از وابستگي و استثمار فرهنگي و اقتصادي[8] رهايند تا خود زمام امور را به دست گيرند، هر چند بررسي زمينههاي ديگر مجال وسيعي ميطلبد كه از حوصله اين نوشتار خارج است.5. جوانان فهيم ايران شايسته توجه بيشتري بوده و بر مسئولان و نمايندگان و همه كساني كه مدعي حمايت از جوانان ميباشند لازم است كه با بسيج امكانات كشور به مشكلاتي همچون ازدواج و اشتغال رسيدگي كنند و عرصه مشاركت و فعاليتهاي مختلف جوانان را فراهم آورند و با بررسي دقيق از عوامل مؤثر و انتخاب راهكارهاي مناسب دراين فريضه ديني و ملي سهيم گردند تا هميشه ايران اسلامي و جوان ايراني سربلند و سرافراز باشد.
[1] . امام خميني 26/12/57، صحيفه نور، ج 5، ص 167 و ج 22، ص 344 و ج 12، ص 72.[2] . دكتر احمدي، احمد، روان شناسي، نوجوانان و جوانان، چ 4، انتشارات مشعل اصفهان 1373، ص 17.[3] . همان، ص 28 و 52.[4] . ويل دورانت، لذات فلسفه، ترجمه عباس زرياب، چ 8، نشر دانشجويي تهران، 1373، ص 115 ـ 125.[5] . شهيد مطهري، مرتضي، ده گفتار، رهبري نسل جوان، چ 14، صدرا قم، 1377، ص 213.[6] . نگاه شود به مردم سالاري، شماره 328، تاريخ 21/11/81، ص 4، مقالهي مصطفي ايزدي و روح الله ساعدي.[7] . مردم سالاري، 21/11/81، ص 4، روح الله ساعدي؛ و همشهري، 15/5/81، اشرف بروجردي.[8] . دكرت شريعتي، علي، مجموعه آثار زن، چ 1، انتشارات چاپبخش تهران، 1376، ص 93 و امام خميني،صحيفه نور، 8/179.ابوالقاسم مقيمي حاجي