نقدي بر مقاله «حصارك زنگ زده» - نقدي بر مقاله «حصارك زنگ زده» نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقدي بر مقاله «حصارك زنگ زده» - نسخه متنی

نویسنده: حميد كريمي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نقدي بر مقاله «حصارك زنگ زده»

روزنامه نوروز، شماره 361 مورخه 10/4/81، در صفحه 8 مقاله كوتاهي به اسم خانم پريسا محمدي از كرمانشاه درج كرده است كه شايسته توجّه و نقد است. درباره آن نوشته نكاتي به ذهن نگارنده مي‌رسد:

يكم

گاهي در مطبوعات نامه‌ها و مقالاتي با اسامي فرضي و جعلي به چاپ مي‌رسد كه نوعي فرافكني و القاء فكر است، در هر صورت نظر در اين نوشتار به محتواي مقاله است، نويسنده هر كه باشد.

دوّم

اينجانب از سن خواهر نويسنده و گله‌مند خود خبر ندارم، آيا حدود 16 ـ 15 سال است يا در سني است كه كليه مطالب علمي و واقعي را مي‌توان با او در ميان گذاشت. به همين جهت خطاب سخن گاهي با نوجوان است و گاهي هم با يك فرد كامل.

سوّم

در ابتداي مقاله آمده است: «زمان گذشت و من هنوز همانم كه چند سال پيش بودم...»

و بعد «امّا نمي‌دانم چه شده و چه چيزي تغيير كرده است!؟»

نويسنده شايد نوجوان ما مي‌خواهد بگويد ما دخترها و پسرها كه در كودكي با هم بازي مي‌كرديم، الان كه بزرگ و بالغ شده‌ايم و پرانرژي هم هستيم چه فرقي با سابق كرده كه حالا بايد حيا و محدوديت‌هايي در رابطه داشته باشيم!؟

شما خواهر محترم بايد بدانيد كه قبل از زمان بلوغ و تكليف و بعد از آن، قبل از سن رشد جسمي و عقلي و بعد از آن، بسيار متفاوت است. اين ضعف نظام تربيتي و والدين ما است كه نتوانسته‌اند به نوجوانان بياموزند كه تكليف يعني چه؟

مسئوليت‌ها و محدوديت‌هاي ديني و اجتماعي و عرفي چيست؟

آيا بين بچه و كودك و بزرگسال، فقط اختلاف قد و وزن مطرح است يا يك دنيا فاصله وجود دارد؟!

اي بسا اعمال و حركات و سخناني كه از كودك پذيرفته است، امّا براي بزرگ‌سال يك به يك قابل محاسبه و مؤاخذه است. يك فرد بالغ براي يك ناسزا يا عمل زشت ممكن است به دادگاه و جريمه و حبس براي مدتي طولاني كشيده شود.
انسان كوچك و بزرگ مثل سنگ يا درخت يا حيوان كوچك و بزرگ نيست، بلكه با رسيدن انسان به سن رشد عقلي و بلوغ جسمي كاملاً عالَم جديدي فراروي او قرار مي‌گيرد.

چهارم

در ضمن نوشته آمده است در موقع بچگي دوست داشتم بزرگ شوم كه به جاي سه چرخه، دوچرخه سوار شوم و...» خواهر خوبم بايد توجّه كند كه هر چه انسان دوست مي‌دارد، مطلوب و صحيح و قابل عمل نيست. بزرگسالان هم دوست دارند مثل زمان كودكي و شور و نشاط وقتي از بازار رد مي‌شوند، هر چه را كه خوششان آمد، بردارند، هر منزل و مغازه‌اي را ديدند، وارد شوند و.... آيا شما اين اعمال را از يك انسان عاقل و كامل روا مي‌داريد؟! هرگز. امّا بسياري از همين اعمال را از يك كودك توبيخ نمي‌كنيد. پس بين كودك و بزرگسال بسيار فرق است. مرز اين دو عالَم، سن بلوغ و تكليف و سن قانوني است.

پنجم

بسيار متأسفم كه خواهر عزيزم تمام عالَم عقل و علم و انسانيت و كمال و ارزش‌ها و معنويت و رشد را تنزل داده است به دوچرخه و سه‌چرخه‌سواري و پارك رفتن وسينما و فيلم و بازي و تفريح!! و از آن بالاتر روزنامه و نشريه كه بايد بالا برنده سطح فكر و تعليم و تربيت و مروج فكر و اخلاق و خوبي‌ها باشد، به اين خامي‌ها و افكار كودكانه دامن مي‌زند! زهي تأسف براي خودم و چنين جامعه و نشريات و متولّيان فرهنگي!

بله بازي و تفريح و شوخي و گردش و سفر لازمه زندگي بشري است، چه اين‌كه خوراك و پوشاك و مسكن هم قبل از اينها ضروري است، امّا بايد بدانيم كه همه اين ابعاد زندگي شرعاً و عرفاً و قانوناً و عقلاً محدوديت‌ها و مرزهايي دارد. نه هر خوراك و پوشاكي را مي‌توان تجويز كرد و نه هر بازي و تفريحي را از هر سنّ و سالي مي‌توان روا دانست. ريز دقيق اين شرايط در قوايني الهي و رسمي جامعه آمده است. البتّه بازي‌هايي مثل دوچرخه‌سواري و هفت سنگ و قايم باشك در فضايي كه ممنوعيت شرعي و عرفي نداشته باشد، همواره براي بزرگسالان هم امكان‌پذير است.

جوانان ما بايد عميقاً درك كنند كه چگونه بين جامد و مايع و گاز تفاوت وجود دارد، چگونه بين سنگ و گياه و حيوان و انسان تفاوت وجود دارد، و چگونه ناديده گرفتن اختلافات تكويني و طبيعي اين موجودات ممكن نيست، چگونه با آب و آهن نمي‌توان يك گونه رفتار كرد، به همين ملاك، بين دو جنس دختر و پسر و زن و مرد، تفاوت‌هاي بسياري وجود دارد كه نديدن آنها زن و مرد و جامعه بشري را به نابودي مي‌كشاند كه اگر خوب بنگريم، در دنياي كنوني ما در بسياري جوامع اين فاجعه رخ داده است.

ششم

در بخشي از مقاله آمده است: «ولي خطر براي هر دو جنس است، دختر و پسر نمي‌شناسد.» بله كسي منكر نيست كه آسيب‌هاي اجتماعي و فرهنگي همه افراد را تهديد مي‌كند و كوچك و بزرگ و دختر و پسر نمي‌شناسد، به همين جهت ما حضور پسران به خصوص نوجوانان را هم در برخي مكان‌ها صلاح نمي‌دانيم. كما اين‌كه بسياري از والدين، اجازه شركت به فرزندان خود در برخي مراسم، باشگاه‌ها، سينماها، بازارها و... را نمي‌دهند چرا كه نگراني‌هايي دارند و احتمال خطر مي‌دهند. عفت و حيا و سلامتي روحي و اخلاقي انسان و جوان ما، به قدري مهم و خطير است كه توجّه و سرمايه‌گذاري بيشتر از اينها را مي‌طلبد كه بعضي از والدين، بدبختانه كمتر توجّه مي‌كنند. امّا نكته اساسي اين است كه اين تهديدات وجداناً و با تصديق همه بزرگسالان براي «زنان» بيشتر است. همواره در طول تاريخ بشري و در شرايع و قوانين آسماني، قشر زنان بيشتر مورد مراقبت و حمايت بوده‌اند كه اين نكته لازمه ساختمان جسمي و روحي زن و نيز حضور بيشتر مردان در عرصه جامعه و كار و خيابان و حضور زنان در منزل و خلوت است.

هفتم

در پايان مقاله آمده است: «دخترها كه امروزه از همه چيز مي‌هراسند و اجازه تفريح و شادي ندارند با روحيه مرده و راكد در آينده فرزنداني افسرده و پژمرده به جامعه تحويل مي‌دهند كه...»

جهت اطلاع شما بايد عرض كنم اوّلاً دنياي امروز پر است از وسايل بازي و تفريح و اوقات فراغت به حدي كه بشر امروز از زندگي جدي و معقول فاصله گرفته است و همه چيز شده بازي و تفريح و استراحت.

ثانياً چه كسي به شما گفته است دخترها اجازه تفريح و شادي ندارند؟! دخترها همه گونه بازي و تفريح مي‌توانند داشته باشند فقط بايد مواظب هماهنگي تفريحات با روحيات و شرايط خود باشند، بعلاوه حريم شرع و عرف را مراعات كنند. هيچ لزومي ندارد كه دوچرخه‌سواري و فوتبال و واليبال و بدمينتون و قايم باشك دختران در حضور مردان يا به همراه پسران باشد، در محل اختصاصي بانوان، هيچ مشكلي وجود ندارد. آيا فقط بازي مختلط، بازي و تفريح و شادي است؟ آيا اگر گفته شد پسران جوان جداگانه به تفريح و بازي و كوهنوردي و غيره بپردازند و دختران جوان جدا، ديگر تفريح و شادي از بين مي‌رود؟! اين چه خطا و مغالطه‌اي است كه مرتكب مي‌شويد و مي‌گوييد: «دخترها اجازه تفريح و شادي ندارند.»

ثالثاً در زمان گذشته كه هيچ خبري از بازي‌ها و تفريحات امروزي بنود، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هاي من و شما چه مي‌كردند؟ با اين‌كه مراعات حدود و جوانب در گذشته خيلي بيشتر بود، هيچگاه آنان مرده وو راكد و افسرده نبودند و نشدند، فرزندان و نسل آنها هم كه من و شما باشيم پژمرده و كسل نيستيم و نشده‌ايم بلكه به اعتراف شما با همان روحيه و نشاط دوران كودكي به سر مي‌بريم.

در پايان سخن، همه دختران و پسران جوان و بانشاط و سرزنده كشور را به آميختن شور و نشاط با عقل و ديانت دعوت مي‌كنم تا سعادت دنيا و آخرت را به آغوش كشند و ارباب جرايد و قلم و سخن را به ترويج پختگي و فهم و فضايل و رعايت تعاليم انسان‌ساز و عالي آسماني و انساني در بين جوانان سالم و آينده‌ساز مملكت، سفارش مي‌كنم.

حميد كريمي

/ 1