نقش امام رضا ـ عليه السّلام ـ در احياي تفكر نهضت عاشورا
نزديك به هزار و چهارصد سال از وقوع حادثه مصيبتبار عاشورا ميگذرد؛ اين حادثه از نظر عظمت مصيبت، از حوادث كمنظير تاريخ است. اگر چه حوادثي مشابه آن در تاريخ رخ داده است و خساراتي به مراتب بيشتر برجاي گذاشته است. ولي جز در كتابهاي تاريخ نامي از آنها برجاي نمانده است. از اين رو نهضت عاشورا از نظر زنده بودن در يادها و خاطرهها از حوادث بينظير تاريخ است و گذشت قرنها از تازگي آن نكاسته و غبار فراموشي برآن ننشانده است. بلكه با گذشت زمان به عنوان مهمترين شعار شيعه مطرح گرديده است و علاوه بر شيعيان، اين مراسم در ميان اهل سنّت نيز راه يافته است و بعضي از عالمان اهل سنّت، اقدام به نگارش كتابهايي در شرح مصائب آن حضرت نمودهاند.از جمله مقتل الحسين خوارزمي و روضه الشهداء ملاحسين كاشفي كه خود صاحب كتاب روضه الشهداء، علت تأليف كتاب را وجود مراسم ساليانه عزاداري معرفي ميكند. حتي شخصي به نام محمد معين سندي كه از عالمان حنفي ميباشد كتابي به نام قره العين في البكاء علي الحسين، تأليف كرده و در آن ثابت نموده است كه گريه بر امام حسين مختصّ شيعه نيست. حتي اين مراسم به ميان بتپرستان شبه قاره هند نيز راه يافته است.[1]
لذا حادثه عاشورا از اين جهت با حوادث ديگر تاريخ هيچگونه شباهتي ندارد. اما در اين جا لازم است كه به دنبال علت مطلب بگرديم؛ زيرا اين ماندگاري و زنده بودن نام امام حسين ـ عليه السّلام ـ در يادها و خاطرهها نميتواند اتفاقي و تصادفي باشد، اگر چه خواست و اراده خدا عامل اصلي در اين مورد ميباشد و خداي تعالي از ميان ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ ، امام حسين ـ عليه السّلام ـ را براي اين امر برگزيده است. البته تمام ائمه نور واحد هستند و اگر امام ديگري نيز در زمان امام حسين ـ عليه السّلام ـ زندگي ميكرد، همان كار امام حسين ـ عليه السّلام ـ را انجام ميداد، ولي شرائط عصر امام حسين ـ عليه السّلام ـ اقتضا كرد كه آن حضرت قيام كرده، خود را فداي اسلام كند.اما علل ديگري نيز در طول اراده خدا در زنده ماندن ياد و خاطره آن حضرت مؤثر بوده است. كه از مهمترين آنها ميتوان به توصيههاي معصومان ـ عليهم السّلام ـ درباره ثواب عزاداري و گريه بر امام حسين ـ عليه السّلام ـ اشاره كرد كه حتي پيش از شهادت آن حضرت نيز اين توصيهها وجود داشته است و هر كدام از ائمه به سهم خود مردم را به زنده نگهداشتن ياد امام حسين و خاطره شهداي كربلا و ثواب گريستن بر آن حضرت توصيه ميكردهاند.[2]عامل ديگر را نيز ميتوان اقدام عملي ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ درباره عزاداري امام حسين ـ عليه السّلام ـ به شمار آورد. كه اين اقدام در عصر امام صادق ـ عليه السّلام ـ و امام رضا ـ عليه السّلام ـ به خاطر شرايط زماني آن دو بزرگوار، نمود بيشتري داشته است. زيرا كه شرايط زماني ساير ائمه سخت بود و آنان به خاطر تقيّه، مانند اين دو امام قادر به توسعه شعائر شيعي نبودند.از اين رو امام رضا ـ عليه السّلام ـ براي بيان اهميت دهه محرم ميفرمود: «وقتي كه ماه محرم فرا ميرسيد، پدرم شاد ديده نميشد؛ پيوسته غمگين بود، تا اينكه ده روز ميگذشت و روز دهم محرم ميرسيد، اين روز، روزِ مصيبت و غم و اندوه او بود و ميفرمود: اين روز، روزي است كه حسين ـ عليه السّلام ـ در آن شهيد شد.»[3]ابن شهر آشوب نيز نقل كرده كه امام رضا ـ عليه السّلام ـ ميفرمود: «محرم ماهي است كه در عهد جاهليت جنگ را در آن ماه حرام ميدانستند، ولي (در عصر اسلام) در اين ماه خون ما را حلال شمردند، حرمت ما را شكستند، در اين ماه فرزندان و زنان ما را اسيركرده و آتش در خيمههايمان زدند و هر چه در آنها بود، به غارت بردند و حرمت رسول خدا را در مورد ما رعايت نكردند، روزي كه حسين ـ عليه السّلام ـ به شهادت رسيد، چشمهاي ما مجروح شد و اشكهاي ما سرازير گشت.»[4]همچنين نقل شده است كه امام رضا ـ عليه السّلام ـ در تمام دهه محرم محزون و غمگين بود، و مجلس عزاداري و مرثيهسرايي ترتيب ميداد و اگر شاعر يا مرثيهسرايي حضور داشت، ميفرمود اشعاري در مرثيه امام حسين ـ عليه السّلام ـ بسرايد و در غين اين صورت خودش مصائب جدش را ذكر ميكرد و ميگرياند؛ چنانچه ابوالفرج اصفهاني يكي از مجالس مرثيه سرايي امام رضا ـ عليه السّلام ـ را نقل كرده كه دعبل خزاعي در آن به مرثيهسرايي پرداخته است. داستان مجلس را دعبل چنين نقل ميكند: خدمت سرورم امام رضا ـ عليه السّلام ـ رسيدم، ديدم آن حضرت همراه اصحابش محزون و اندوهگين نشستهاند، وقتي كه مشاهده كرد من به سوي او ميآيم، فرمود: «مرحبا به دعبل، مرحبا به كسي كه با دست و زبانش ما را ياري ميكند؛ آنگاه مرا يك طرف خود نشاند و فرمود: اي دعبل! ميخواهم شعري بگويي؛ زيرا اين روزها، ايام حزن و اندوه ماه اهل بيت است و ايام سرور دشمنان ما خصوصاً بنياميه است. اي دعبل! هر كس بر مصيبت ما بگريد و بگرياند، (حق يك نفر را) اجرش با خداست. اي دعبل! هر كس چشمش بر مصيبت ما اشك بريزد و بگريد همراه ما و در زمره ما محشور ميشود. اي دعبل! هر كس برمصيبت جدم حسين ـ عليه السّلام ـ بگريد، البته خدا گناهان او را ميآمرزد.آن گاه دستور داد ميان ما و اهل حرم پردهاي زدند و فرمود كه در پس پرده بنشينند و در مصيبت جدّ خود بگريند. در اين هنگام به من فرمود: اي دعبل! بر حسين مرثيه بخوان. مادامي كه تو زندهاي ياور و مدح كننده ما هستي پس هر چه توانستي از ياري ما كوتاهي نكن.آنگاه من گريستم و اشعار زير را خواندم:افاطم لو خلت الحسين مجدلاً وقد مات عطشاناً بشط فرات اذا لطمت الخذ فاطم عنده و اجريت و مع العين في الوجنات افاطم قومي يابنه الخير فاندبي نجوم السموات بارض فلات قبور بكوفان و اخري بطيبه و اخري بفخ نالها صلواتي قبور ببطن النهر من جنب كربلا معرسهم فيها بشط فرات تُوفوا عطاشاً بالفرات فليتني توفيت فيهم قبل حين وفاتي الي الله اشكو لوعه عند ذكرهم سقتني بكاس الثكل و الفزعات بنات زياد في القصور مصونه و آل رسول الله منهتكات و آل زياد في الحصول منيعه و آل رسول الله في الفلوات و آل رسول الله تسبي حريمهم و آل زياد آمنوا السربات اي فاطمه(س)! اي كاش ميديدي كه حسين ـ عليه السّلام ـ چگونه جنگ كرده و در كنار نهر فرات كشته شده است. در آن صورت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ نزد (جنازه) او به صورت خود ميزدي و اشك چشمت را به صورتت جاري ميكردي.اي فاطمه ـ سلام الله عليها ـ، اي دختر بهترين مردم، برخيز گريه كن به ستارگان آسمان كه در بيابان افتادهاند قبرهايي در كوفه، قبري در طيبه (مدينه)، قبر ديگري در فخ كه درود من بر آنها باد.قبرهايي در كنار رودخانه در جنب كربلا كه حجلهگاههاي آنها در كنار فرات است.در كنار فرات عطشان از دنيا رفتند، اي كاش قبل از وفاتم، در ميان آنها ميمُردم.به خدا شكايت ميكنم كه ذكر مصيبت آنها به من جام سوگ و بيتابي را نوشانده است.دختران زياد، در قصرها مصون بودند، اما دختران پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ هتك حرمت شدند.خاندان زياد در قلعهها در امنيت بودند و خاندان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در بيابانها اسير.خاندان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ اسير ميشدند، ولي خاندان زياد در امنيت زندگي ميكردند.[5]و در كل، امام رضاـ عليه السّلام ـ و بقيه ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ با استفاده از امكانات، فرصتها و شرايط پيش آمده، مانند ايام محرم و ساير موارد تبليغي، به جهت اهميت قيام و نهضت عاشورا، همه همّ خود را براي ترويج و تبليغ عظمت قيام عاشورا، به كار ميبردند. و بيگمان حيات پربركت و با عظمت نهضت عاشورا، و دوام پرشور آن تا الآن، مرهون اهتمام خاص امام رضا ـ عليه السّلام ـ و ساير ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ به اين حادثه عظيم، بوده است.
[1] . ر.ك:آيت الله مصباح يزدي، آذرخشي ديگر از آسمان كربلا، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم،چ 6، 1381 ص 35.[2] . ر.ك: ابن قولويه،كامل الزيارات، مكتبه صدوق، قم، ط 1، 1375 ش.[3] . الحر العاملي، محمد بن الحسن، وسائل الشيعه، المكتبه الاسلاميه، تهران، ط 6، 1403 ق، ج 10، ص 394.[4] . مناقب آل ابيطالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 4، ص 89.[5] . الاغاني، دار احياء التراث العربي، بيتا، ج 20، ص 148.غلامحسين محرمي