برنامه هاي ديني را خدا چرا مستقيم به ما نداده و از طريق پيامبران داده است؟ - برنامه هاي ديني را خدا چرا مستقيم به ما نداده و از طريق پيامبران داده است؟ نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

برنامه هاي ديني را خدا چرا مستقيم به ما نداده و از طريق پيامبران داده است؟ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

برنامه هاي ديني را خدا چرا مستقيم به ما نداده و از طريق پيامبران داده است؟

پاسخ

اين سؤال در قرآن كريم هم مطرح و پاسخ داده شده قبل از ذكر آيات قرآن به پاسخ هايي دقت بفرماييد:

1ـ عدم شايستگي غير معصوم براي دريافت وحي

هر مأموريتي نياز به شايستگي و قابليت درخور آن مأموريت را دارد، امكان ندارد افراد نالايق وظيفه خود را به طور صحيح انجام دهند، پيامبران پيام خدا را از طريق وحي دريافت داشته و به انسانها مي رسانند. پيامي كه سراسر نور و معنويت است، بديهي است كه گيرندة چنين پيامي بايد چنان پاك و منزّه باشد كه بتواند با عالم ماوراء طبيعت و ذات پاك خدا كه از هر گونه عيب و نقص مبّرا است ارتباط پيدا كند و پيامي كه محتوايش مملو از پاكي و تقوي است دريافت دارد.

آلودگان تاريك دل و قلبي كه مملو از تيرهگي هوا و هوس است چگونه ممكن است مهبط وحي الهي و خزانهدار علم او گردد؟

آيا اين امر بدون سنخيّت و شباهت امكان پذير است.
از سوي ديگر نمايندة هر كس مظهر وجود او است آيا ممكن است نماينده خدا از ميان گنهكاران و غير معصومان انتخاب شود.[1]

همانگونه كه هر راديوئي همه موجها را نمي گيرد به هر انساني هم وحي نمي شود، صفات باطني و اخلاص و پاكي و تقوي و زمينه هاي قبلي و ده ها شرط ديگر لازم است بايد دل آماده گرفتن الهام و وحي باشد، حتي شناختن صحيح مطالب نيز تنها سزاوار قلب هاي سالم و افراد با تقوي و مؤمنان راستين است، هميشه پرده هايي از حرص و طمع و شهوت و خودبيني و حسد و عشق هاي افراطي همچون غبار غليظ جلو عقل را مي گيرد كه قدرت شناخت را سلب مي كند.[2] پيامبران به منزله دستگاه گيرنده اي هستند كه در پيكره بشريت كار گذاشته شده است، پيامبران افراد برگزيده هستند كه صلاحيت دريافت اين نوع آگاهي را از جهان غيب دارند اين صلاحيت را خدا مي داند و بس[3]
.

"الله اعلم حيث يجعل رسالته"[4]

2ـ ويژگي هاي عمومي پيامبران(ويژگي هاي رهبري)

مأموريت هدايت (و رهبري) خلق و تهذيب نفوس وتعليم و تربيت مردم و اقامة عدل و برچيدن اختلاف و آزاد كردن انسانها از چنگال اسارتها آنچنان سنگين است كه آمادگي هاي ويژه اي را از نظر جسمي و روحي و علمي و اخلاقي مي طلبد، كساني مي توانند اين مسئوليت را بر دوش كشند كه در پرتو خودسازيها از يك سو و امداد هاي الهي از سوي ديگر براي اين امر آماده شده باشند، مسلماً يك فرد عادي و ساخته نشده هرگز توانائي پذيرش چنين مأموريت بزرگي را ندارد، شرايطي كه از آيات قرآن استفاده مي شود عبارت است از: صدق در گفتار، پايبندي به وعده ها و پيمانها، امانت، علاقه و دلسوزي به مردم، اخلاص كامل، نيكوكاري و احسان، عدم ترس از خدا و...[5] پيامبران نقش رهبري اجتماعي دارند اگر جامعه ايدهآلي بخواهد موجود شود بايد رهبري صالحي داشته باشد.[6]

3ـ بخشي از برنامه هاي ديني

از طريق عقل براي انسان قابل فهم است و قرآن تصريح دارد كه بد و خوب به انسان الهام شده است و ملازمه اي ميان اتصال به غيب و ملكوت و ميان مقام نبوت نيست، قرآن افرادي را ياد مي كند كه از زندگي معنوي نيرومندي برخوردار بوده با فرشتگان همسخن بوده بدون آنكه نبي بوده باشد، درباره مريم داستان هاي حيرت انگيزي را قرآن نقل مي كند، دربارهي مادر موسي مي فرمايد ما به او وحي نموديم كه موسي را شير بده و آنگاه كه بر جان او ترسيدي او را به دريا بسپار ما او را حفظ كرده و به تو باز خواهيم گرداند[7] در حاليكه نه مادر عيسي پيامبر بود و نه مادر موسي. قرآن باب اشراق و الهام را بر روي همه كساني كه باطن خويش را پاك كنند باز مي داند[8] از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) روايت است كه
:

"انلله عباداً ليسوا انبياء يغبطهم النبوّة" .

خداوند بندگاني دارد كه پيامبر نيستند اما پيامبري بر آنها رشگ مي برد.[9]

4ـ پاسخ قرآن به اين

"و اذا جائتهم آية قالوا لن نؤمن حتّي نوتي مثل ما اوتي رسل الله الله اعلم حيث يجعل رسالته"[10]

و هنگاميكه آيه اي براي آنها بيايد مي گويند: "ما هرگز ايمان نمي رويم مگر اينكه همانند چيزي كه به پيامبران خدا داده شده به ما هم داده مي شود" خداوند آگاهتر است كه رسالت خويش را كجا قرار دهد. خواسته آنها اين بود كه به آنها هم وحي شود و همه دستورات ديني به آنها داده شود و ملائكه ها بر آنها نازل شوند والاّ ايمان نخواهند آورد.[11]

"و قال الذين لايعلمون لولا يكلّمنا آية كذلك قال الذين من قبلهم مثل قولهم..."[12]

افراد ناآگاه گفتند: "چرا خدا با ما سخن نمي گويد؟ و يا چرا آيه و نشانه اي براي خود ما نمي آيد؟"

پيشينيان آنها نيز همين گونه سخن مي گفتند. آيات ديگري هم به همين مضمون در قرآن كريم هست كه نشان مي دهد منكرين پيامبران درخواست مي كردند كه دستورات ديني به طور مستقيم به آنها داده شود و مي گفتند اگر وحي به پيامبران مي شود به ما هم مي تواند نازل شود و با اين بهانه عدم شايستگي و صلاحيت خود را براي ارتباط با عالم غيب پنهان مي نمودند و از اساس منكر وحي و عالم غيب مي شدند.

منابع جهت مطالعه بيشتر:

1. راهنما شناسي، استاد آيت الله مصباح.

2. پيام قرآن ج7، آيت الله مكارم شيرازي.


[1] . مكارم شيرازي، پيام قرآن، ج7، ص1ـ190.

[2] . محسن قرائتي، درس هايي از قرآن، ص166، چاپ انتشارات فقيه، 1361.

[3] . شهيد مطهري، وحي و نبوت، ص9، انتشارات صدرا.

[4] . انعام/124.

[5] . پيام قرآن، مكارم شيرازي، ج7، ص56.

[6] . استاد مصباح، راهنما شناسي، ص62.

[7] . قصص/7.

[8] . مطهري، ختم نبوت، ص39، انتشارات صدرا.

[9] . همان، ص4، نقل از مفاتيح الغيب و فصل آخر كتاب شواهد الربوبية، از صدر المتألهين.

[10] . انعام/124.

[11] . علامه طباطبايي، الميزان، ج7، ص341.

[12] . بقره/118.



/ 1