دانشگاهها، اختلاط يا تفكيك جنسيتي؟!
چندي پيش از سوي تعدادي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، طرحي در مورد تفكيك جنسيتي دانشگاهها ارائه شد. به دنبال آن موافقان و مخالفان زيادي اين جا و آن جا اظهارنظر كردند. از جمله مخالفين، معاون دانشجويي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري است كه بخشي از سخنان ايشان در روزنامه همبستگي مورخه چهارشنبه 18 شهريور 1383 در صفحه 9 به چاپ رسيده است. همچنين آقاي اسماعيل گرامي مقدم ـ نماينده مردم بجنورد در مجلس ـ در گفت و گويي با ايسنا ديدگاه هاي خود را در مخالفت با اين طرح مطرح كرده اند كه در روزنامه همبستگي مورخه 22 شهريور 1383 در صفحه 3 منتشر شده است.در مورد اين مسئله مهم و بسيار اساسي، كه متأسفانه به فراموشي سپرده شده است، و اظهارات اين دو مقام مسئول و همفكران ايشان نكاتي به ذهن نگارنده مي رسد كه بعضي از آنها در پي مي آيد:يكم
معاونت دانشجويي وزارت علوم مي گويد:«طرح تفكيك جنسيتي دانشگاهها در برنامه هاي وزارت علوم جايي ندارد و با اجراي آن نيز مخالف است».
اولاً قبل از هر چيز بايد در مورد گفته ايشان اظهار تأسف كرد كه اولاً اين وزارت خانه مهم كشور اسلامي چگونه با اين سياست اسلامي و فرهنگ ديني روشن مخالفت مي كند، ثانياً: بايد توجه كرد كه وزارت علوم مجري اهداف و برنامه هاي مصوب از سوي مراجع ذي صلاح است نه اينكه خودش سياست گذار در اين امور باشد، ثالثاً خوانندگان بدانند بعد از انقلاب اسلامي و انقلاب فرهنگي، چه نوع تفكراتي تصميم گير و مجري در سطوح بالاي آموزش عالي بوده اند كه سياست ها و توصيه هاي اسلامي كردن دانشگاه ها اين گونه به بن بست رسيده است.
دوم
معاونت وزارت علوم مي گويد: «طرح تفكيك... با توجه به دلايل فرهنگي، تجربي، اعتقادي و تجربه بين المللي، طرح مردودي است.» اما ايشان اين را دلايل ذكر نمي كند. در حالي كه جايگاه آموزش عالي اقتضا مي كند عالمانه و مستدل با امور برخورد شودـ آيا مراد ايشان از تجربه برخي كشورها كشوري مانند آمريكا است كه اعتراف به مشكلات سيستم مختلط آموزش كرده اند و مدارس غير مختلط را تجربه مي كنند؟آيا مراد از دليل فرهنگي، فرهنگ كشورهاي سكولار و لائيك و الحادي است كه معنويت و پاكي و آخرت را باور ندارند؟و آيا مراد از دليل اعتقادي، اهتمام پيشوايان معصوم ـ عليهم السلام ـ به مسئله عدم اختلاط و حجب و حيا و غيرت در ميان مسلمانان است؟!مگر كلام نوراني سرور زنان عالم ـ عليها اسلام ـ سياست راهبردي و اعتقادي ما نيست كه مي فرمايد:
«بهترين حالات براي زنان آن است كه نه آنها مردي را ببيند و نه مردي آنها را ببيند»[1]
يا هنگام تقسيم كار پيامبر بين او علي ـ عليه السّلام ـ فرمود: خدا مي داند كه چقدر من خوشحال شدم از اينكه كار منزل به من سپرده شد و از رفتن به بيرون منزل و تماس با نامحرم معاف شدم.» و صدها تعليم ديني ديگر.
اما صاحبان اين گونه تفكر بدانند كه ما دليل و سياست و روش خود را در اين امور مهم و كلان، از منبع پاك و معصوم وحي مي گيريم و صد البته كه تعاليم مسلم دين، سياست اختلاط مرد و زن را بر نمي تابد و كسي كه كمتر آشنايي اي با تعاليم دين و محيط هاي ديني دارد به اين نكته اذعان دارد.
سوم
از جمله اشكالات اين طيف كه نماينده مذكور نيز به آن تصريح مي كند اين است كه نتيجه چنين طرح و برنامه هايي، جداسازي اداره و محل كار، سينما، پارك، خيابان و ساير اماكن است، در اين باره بايد گفت: محيط هاي رفت و آمد عمومي دو گونهاند: يك دسته به طور قهري مختلط هستند و قابل جداسازي و در اختيار من و شما نيستند مثل كوچه، خيابان و بازار.دسته ديگر مثل اداره و كارخانه و مدرسه و دانشگاه هستند كه قابل تفكيك هستند و برنامه ريزي آن مستقيماً به دست نظام و حكومت است، كساني كه موافق با طرح جداسازي زن و مرد و دختر و پسر هستند البته اين طرح را محدود به آموزش عالي نمي كنند و آن را به همه محيط هاي درس و كار و مانند اينها تعميم مي دهند. اين بر عهده نظام اسلامي است كه محل كار را هم با برنامه ريزي حساب شده بنحوي طراحي كند كه كمترين رويارويي ممكن و تماس بين زن و مرد پديد آيد. اختلاط حاصل در محيط دانشگاه و اداره و كارخانه و شركت، نتيجه برنامه و اختيار ماست نه امري قهري.بنابراين در اين محيط ها بايد جداسازي را دنبال كرد و در محيط كوچه و بازار هم با توصيه و تمهيداتي، بستر سالم رفت و آمد و زندگي مردم را فراهم كرد؛ در روايات پيشوايان دين ما آمده است كه مردان را از برخورد با نامحرم در كوچه برحذر مي دارند و مسير رفت و آمد جدا به آنان پيشنهاد مي دهند.نكته حائز اهميت در اين مسئله اين است كه برخورد مرد و زن در كوچه، خيابان، پارك و سينما، يك بار و دو بار و گذرا است و قابل قياس با همنشيني دو دانشجو در طي 4 ـ 5 سال يا دو كارمند و كارگر در طول ساليان زياد و نزديكي بيش از حد آنان، نيست و اين چيزي است كه نظام اسلامي، عمداً و اختياراً هرگز نبايد به آن اقدام كند يا رضايت دهد.چهارم: نماينده مذكور مجلس مي گويد: اين اختلاط چه نتيجه منفي را داشته كه امروز برخي نگران آنند...» جهت اطلاع ايشان يادآور مي شود كه اختلاط متأسفانه زمينه ساز آفات بسياري شده است.[2] كه از جمله آنها اين موارد است.الف ـ عاشق شدن برخي دختران وپسران و اتلاف وقت آنان و احياناً سرخوردگي و ناكامي و...ب) اغفال برخي دختران و زنان ـ و گاهي هم مردان و پسران ـ و از دست دادت عصمت و حياءج) نگاه هاي حرام و آلوده، گاهي تماس حرام و ارتكاب زنا.د) پارتي هاي مختلط و مفاسد جانبي آن به دنبال آشنايي دانشجويان يا كاركنان.هـ) بالا رفتن هزينه افراد به دليل استفاده از وسايل آرايشي و لباس هاي جذاب براي جنس مخالف.و) افت تحصيلي و توجه به يكديگر در حين كلاس و تحصيل و مشروط شدن و احياناً اخراج از دانشگاه.ز)....
پنجم
يكي ديگر از سخنان مخالفان طرح جداسازي اين است كه مي گويند جداسازي و منع از تماس، حرص جوانان را نسبت به يكديگر بيشتر مي كند، چنين حرفي را مخالفين حجاب هم مي زنند در حالي كه اين سخن صحيح نيست.گام اول براي سلامت جسمي و روحي جوانان ما جداسازي و تفكيك دختر و پسر است تا زمينه هاي گناه و تحريك شهوي در خطرناك ترين سنين پديد نيايد.برخلاف نظر اين طيف، شما مي بينيد كه در جوامع ليبراليستي غرب، علي رغم عدم وجود حجاب شرعي و پوشش لازم، و با وجود اختلاط دختر و پسر از كودكي تا سن پيري و عدم مانعي از ارتباط جنسي به طرق مختلف، همواره و همه روزه شاهد افزايش تجاوزات و انحرافات جنسي هستيم، رمز اين حقيقت در اين نكته نهفته است كه عظمت جنسي و روحي انسان مثل ميل به مال و مقام، سيري ناپذير است بلكه با توجه و بها دادن، قوي تر و وحشي تر مي شود.راه حل صحيح اسلام توجه به اميال حقيقي و واقعي انسانها و ارضاء آن در حد لازم و سالم به نحوي است كه مزاحم رشد معنوي و قرب او نگردد و از سوي ديگر برطرف كردن زمينه هاي سوء تأثير به راحتي بتواند راه كمال را طي كند.
ششم
برخي مي گويند رشد و بلوغ جسمي دانشجويان و جوانان همراه بلوغ فكري است، اصل را بايد بر برائت گذاشت و از نگاه منفي نسبت به انسانها كه آنها را صرفاً به دنبال غريزه جنسي مي داند، خودداري كرد.ما هم با اين نظريه موافق هستيم و توجه داريم به ارزشهاي نسل جوان و گرايش هاي بلند آحاد جامعه، اما شما هم معترف هستيد كه همه جوانان به رشد فكري لازم و رشد معنوي مناسب نرسيده اند. انسان شناسي دين اقتضا مي كند كه به نفس امّاره و شيطان رانده شده نيز توجه كنيم انساني كه دشمن ترين دشمنان خود را در درون دارد.[3] و دشمن قسم خورده بزرگي در بيرون دارد،[4] به راحتي و خوش بيني به زمينه هاي گناه نمي تواند نزديك شود. وقتي حضرت يوسف ـ عليه السّلام ـ پيامبر معصوم خداوند از زمينه فساد فرار مي كند وبه خدا پناه مي برد،[5] و وقتي امام علي ـ عليه السّلام ـ پيشواي متقين از سلام كردن به زنان جوان پرهيز مي كند تا دچار فساد احتمالي نگردد و...[6] چگونه ما مي توانيم جوان سرشار از انرژي و شادابي و شهوت را در كنار بزرگترين پرتگاه هاي سقوط رها كنيم. عقل سليم حكم مي كند كه از رويارويي با زليخاها بپرهيز تا اصلاً در موقعيت گناه واقع نشوي، نه اينكه به استقبال موقعيت گناه برو و بعد از آن بدون يار و ياور رها و سرگردان؟!آيا براستي ارتباط زن و مرد و تأثيرات اين دو جنس بر يكديگر و ضربات سنگين و بسياري كه بشر در اثر ارتباط ناسالم خورده است و فراواني توجه آنان به يكديگر ـ خواسته يا ناخواسته ـ از نگاه جنسيّتي، قابل انكار است؟!هفتم
اين نماينده محترم مجلس مي گويد: «اختلاط در دانشگاه ها براي ارتقاي معنوي جايگاه انسانهاست.»معناي اين سخن براي نگارنده روشن نيست چگونه اختلاط موجب ارتقاء معنوي مي شود، اين ارتباط معلوم نيست. ايشان مي گويند اختلاط براي مفسده، مردود است اما براي رشد و تعالي خير. سخن ما بر سر اختلاط به قصد انجام حرام نيست كه اين فرض از محل بحث خارج است. سخن اين است كه اختلاط و تماس مكرر، بستر بسيار خطرناكي براي تحريك اميال شهواني و شيطاني و نهفته در درون انسان است كه اگر شديداً و دائماً كنترل نشود، خسارات جبران ناپذيري به حيات مادي و معنوي بشر وارد مي كند.در اين راستا برخي مي گويند، پاك بودن و آلوده نشدن، در محيطي كه آلودگي و زمينه گناه نباشد، ارزشي ندارد؛ مثل شخصي كه در زندان است و دزدي يا قتل نمي كند. اگر زمينه دزدي و قتل يا نگاه و تماس با نامحرم فراهم بود و بعد انسان خويشتن داري كرد، آن ارزش دارد. بنابراين نبايد محيط را جدا كرد تا اين گونه افراد بهتر رشد كنند.در پاسخ به اين تز بايد گفت اين سخن مثل اين است كه كسي بگويد شما اگر در يك محيط پاك و بدون آلودگي و ميكرب زندگي كنيد و سالم باشيد، ارزشي ندارد بلكه بايد زمينه اي فراهم كنيد كه آلودگي ها و ميكرب ها شما را تهديد كنند، و بعد قوي و سالم بمانيد، در اين صورت به شما مي توان گفت انسان قوي و مقاوم. بله اگر به طور قهري شرايط آلودگي و گناه پيش آمد و كسي سالم و پاك باقي ماند بسيار باارزش و يوسف گونه است اما نه اينكه انسان خودش عمداً محيط آلوده و گناه و رويارويي با زليخاها را فراهم آورد. كدام عقل و منطقي، اين چنين حكم مي كند؟جواني كه با هر نگاه و لبخندي دلش مي لرزد و به جايي مي رود، و با يك ناز و كرشمه، فكرش مشغول مي شود، نبايد به محيط هاي مختلط وارد شود و نبايد براي او چنين شرايطي را فراهم آورد. چگونه است كه براي يك بيماري مسري و احتمالي كل مملكت بسيج مي شود و همه افراد مورد تهديد، واكسينه مي شوند و هزينه هاي بسيار صرف مي شود، اما روح و روان جوان پاك ما را صدها آلودگي معنوي به مخاطره مي اندازد اما كسي به فكر واكسن و پيشگيري يا قرنطينه و برنامه ريزي و سرمايه گذاري نيست؟!نماينده مذكور مي گويد: «با تكرار وا صرار اين نوع طرح ها، هزينه هايي بر نظام اسلامي تحميل مي شود.» اما بايد ايشان بدانند كه اولاً هميشه اين طرح ها مستلزم هزينه اضافي نيست، ثانياً: چه باك كه براي سالم ماندن جوانان پاك و معصوم دانشجو هزينه هايي بسيار كلان صرف شود، آيا پول و سرمايه مصرفي مهم تر از اين دارد؟ همان طور كه اشاره شد براي جسم اين جوانان ميلياردها تومان صرف درمانگاه ها، بيمارستان ها، تربيت پزشكان و پرستاران و صدها امر ديگر مي شود اما به بعد معنوي و حقيقي انسانها كه مي رسيم، حاضر نيستيم سرمايه گذاري كنيم.
هشتم
هرگاه سخن از بعضي رفتارهاي ناهنجار اجتماعي يعني رويارويي زن و مرد مي شود برخي ـ مانند اين نماينده مجلس ـ براي توجيه رفتار بعضي زنان استناد مي كنند به حركت زهرا (س) در دفاع از امامت و خواندن خطبه در مسجد مدينه و خروش حضرت زينب (س) در كوفه و شام بعد از نهضت كربلا در حالي كه اين استدلال، مغالطه است و قياس اين دو بزرگوار با زنان جامعه ما از جهاتي مع الفارق است. اولاً چنانكه همه معترفند خطبه اين دو بزرگوار در بين مردان در زماني خوانده شد كه اساس اسلام و دين و امامت در معرض خطر بود و طبيعي است كه در چنين شرايطي براي نجات دين، انجام چنين كاري موجه و لازم است. اين داستان چه ربطي دارد به مسافرت يك دختر از جنوب به شمال كشور يا بالعكس براي خواندن زبان اسپانيولي ، يا حضور آنچناني برخي زنان در فروشگاهها يا دارات براي فروشندگي يا منشي گري؟!كار خوبان را قياس از خود مگير ثانياً: حضور اين بزرگواران طبعاً با رعايت جميع شئونات اسلامي و آداب لازم است در حالي كه متأسفانه ما شاهديم غالب زنان در حال تحصيل يا شاغل ما از پوشش و رفتار بي آلايش شرعي، به طور كامل، بهره مند نيستند.ثالثاً: اگر قرار است مقايسه اي انجام گيرد چرا وضع كنوني دانشگاه هاي دولتي و آزاد ما را با مدرسه علميه و محفل درس و بحث حضرت زهرا و زينت عليهما السلام براي خانم ها در مدينه و كوفه و در شرايط عادي جامعه مقايسه نمي كنيد؟! البته اين محافل مختلط نبوده اند و هيچ سنخيّتي با برخي مراكز آموزش عالي ما ندارند.رابعاً: هيچ كس خواهان عدم تحصيل يا اشتغال يا حضور زنان در جامعه به طور كلي و در تحت هر شرايطي نيست تا نماينده محترم مثال بزنند به گروه اعزامي امام (ره) به شوروي براي رساندن نامه به گورباچف كه متشكل از مرد و زن بود بلكه سخن بر سر سياست كلان و راهبردي نظام در امر آموزش و اشتغال و ورزش و مانند اينهاست در شرايطي كه به طور طبيعي ما سروكار با يك عده معصوم از زن و مرد و يك جامعه منضبط و بي عيب نيستيم بلكه مردم و شرايط همان است كه در اطراف خود نظاره گريد و نيازي به توضيح نيست.
نهم
اين نماينده مجلس مي افزايد: «نگراني ما در اين زمينه جدي است. زيرا گسترش و قانوني شدن اين گونه تفكرات كه زنان و مردان در محيط هاي دانشگاهي از هم تفكيك شوند، نهايتاً منجر به محدود ساختن فعاليت هاي زنان در اجتماع خواهد شد.»شكي نيست كه بحث محرم و نامحرم و مرز بين زن و مرد، خواه ناخواه محدوديت هايي را در برخوردها و فعاليت هاي زندگي براي هر دو جنس ايجاد خواهد كرد و اين مرز بندي الهي است و گريزي از آن نيست؛ گر تو نمي پسندي تغيير ده قضا را.و نبايد ايشان از عملي شدن احكام عالي الهي نگران باشد، بلكه از زير پاگذاشتن مقررات دين بايد خون دل بخورد.بعلاوه ديني كه امر اشتغال و كسب مال را در درجه اول به مردان مي سپارد و گذران هزينه زندگي و نفقه را بر دوش مرد مي گذارد و بسياري از فعاليت هاي اجتماعي مثل شركت در نماز جمعه و تشييع جنازه و جهاد و مانند اينها را بر زن واجب نمي كند و براي خروج زن از خانه شرايطي قائل مي شود و نظاير اين قوانين ـ كه بر هيچ كس پوشيده نيست ـ طبيعي است كه براي ارتقاي معنوي جايگاه زن و مرد، محدوديت هايي ظاهري ايجاد كرده است.دهم
نماينده محترم مجلس در پايان اظهار اميدواري كرده است كه اين گونه بحث ها، راه جديدي براي ورود اتهام حقوق بشر را بر كشورمان باز نكند، اين ترجيع بندي است كه متأسفانه برخي ها در هنگام مخالفت حقوق بشر جهاني با قوانين الهي به كار مي برند و در اين مقابله همواره دين است كه محكوم مي شود و بايد عقب نشيني كند. اما اگر دنياي الحاد و ضد دين يا غير ديني، حكمي از احكام ترقي اسلام و عملي شدن آن را نپسنديد چه باك!آيا مردم مسلمان و مؤمن ما و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي بايد حامي و مدافع احكام خدا و رسول باشند يا بافته هاي فكر بشري! آيا براستي ما مي خواهيم به همان راهي برويم كه دنياي امروز مي رود؟ زهي افسوس و خيال باطل!والسلام.ح. كريمي[1] . حر عاملي، وسائلالشيعه، ج 14، ص 43.[2] . نگارنده به هيچ وجه قصد جسارت و توهين به همه مردان و زنان را ندارد و اين مشكلات البته عموميت كامل ندارند، اما به هر حال وجود دارند و سخن بر سر زمينه هاي اين مفاسد است.[3] . اشاره به حديث زيبايي امام علي ـ عليه السّلام ـ : اعدي عدوّك نفسك التي بين جنبك.[4] . اشاره به آيات شريفه قرآن دربارهء ابليس كه مي گويد: ص 82.[5] . سوره يوسف، آيه 53.[6] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 101، ص 37