[عادی شدن عذاب و پاداش اخروی] نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[عادی شدن عذاب و پاداش اخروی] - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اگر جهنم هميشه آتشي و بهشت هميشه راحتي است مسلما پس از مدتي براي انسانها عادي و تكراري مي‌شود پس رفتن در آنها چه سودي دارد و يا اصلا چرا خدا بايد چنين چيزهايي را بيافريند؟

پاسخ

اما پاسخ شما در دو محور ارائه مي‌شود:

محور اول

مسئله يك نواختي نعمت ها در بهشت و يا رنج و عذاب در جهنم نوعاً از آنجا پيش مي‌آيد كه انسان گمان مي‌كند عالم آخرت همانند عالم دنيا است كه بعد از مدتي نعمت‌ها، آسايش و راحتي و يا رنج‌ها، دردها، ناملايمات اجتماعي، اقتصادي و يا سياسي براي انسان نوع عادت مي‌شود و ديگر نعمت لذت آوري، و رنج‌‌ها دردآوري خود را تا اندازه‌اي از دست مي‌دهد، در حالي كه هرگز چنين نيست و اگر احياناً در روايات و يا آيات نعمت‌هاي بهشت، و يا رنج‌هاي جهنم بگونه‌اي تعريف شده كه انسان مشابه آنها را در دنيا مي‌بيند مثلا درباره بهشت سخن از نهرها، باغ‌ها، ميوه‌ها و مانند آن مطرح است. و يا درباره جهنم سخن از آتش مطرح است. همه براي تفهيم بشر است وگرنه، نه نعمت‌هاي بهشتي و نه آتش جهنم هيچ كدام با امور دنيا قابل مقايسه نيست كه در اين جا به عنوان نمونه درباره هر يكي از بهشت و جهنم به مطالبي اشاره مي‌شود:

الف: وصف جهنم

درباره وصف جهنم بسياري از بزرگان سخن گفته‌‌اند اما در اين جا از بيان عارف و آموزگار بزرگ اخلاق حضرت امام خميني (ره) كه كلام و قلم او تا اعماق جان انسان نفوذ مي‌كند با عين عبارات نافذ او استفاده مي‌شود كه فرمود:

... تمام آتش دوزخ و عذاب قبر و غيره آنها را شنيدي و قياس كردي به آتش دنيا و عذاب دنيا، اشتباه فهميدي، بد قياس كردي، آتش اين عالم يك امر عرضي سردي است، عذاب اين عالم خيلي سهل و آسان است، ادراك تو در اين عالم ناقص و كوتاه است، همه آتش‌هاي دين عالم را جمع كنند، روح انسان را نمي‌تواند بسوزاند، آن جا آتش علاوه بر اين كه جسم را مي سوزاند روح را مي سوزاند قلب را ذوب مي‌كند، خدا مي‌داند عقل من و تو و فكر همه بشر از تصورش عاجز است، اگر مراجعه به اخبار و آثار اهل بيت ـ عليهم السلام ـ نمايي مي‌فهمي كه قضيه عذاب آن عالم چيست؟

روزي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ نشسته بود جبرئيل آمد در خدمتش، در صورتي كه افسرده و محزون بود و رنگش متغير بود، پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: اي جبرئيل چرا تو را افسرده و محزون مي‌بينم، گفت: اي محمد، چرا چنين نباشم در صورتي كه امروز گذاشته شد دمهاي جهنم، پيغمبر خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ گفت: چه چيز است دمهاي جهنم؟

عرض كرد، همانا خداي تعالي امر فرمود به آتش برافروخته شد هزار سال تا سرخ شد. بعد از آن امر فرمود به آن افروخته شد هزار سال تا سفيد شد، پس از آن امر فرمود به آن، افروخته شد هزار سال تا سياه شده و الان سياه و تاريك است، پس اگر يك جلقه از زنجيري كه بلندي آن هفتاد ذراع است گذاشته شود به دنيا، هر آينه ذوب مي‌شود دنيا از حرارت آن، و اگر قطره‌هاي از زقوم و ضريع آن بچكد در آب‌هاي اهل دنيا، همه مي‌ميرند از گند آن، پس گريه كرد رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ و جبرئيل گريان شد پس خداي تعالي فرستاد به سوي آنها فرشته‌اي و عرض كرد خداي شما سلام مي‌رساند به شما و مي‌فرمايد من ايمن كردم شما دو تن از اين كه عذاب شويد.

حضرت امام (ره) در مورد اين حديث فرموده: اين حديث تازه در صدد بيان جهنم اعمال است كه از ساير جهنمها سردتر است[1]

و امير مومنان ـ عليه السلام ـ در باره جهنم فرمود: «فاحذروا نارا قعرها بعيدٌ و حرّها شديدٌ و عذابها جديدٌ»[2]

يعني بترسيد از آتشي كه گودي و گرمي آن بي اندازه است، و عذاب و گرفتاري آن تازه است.

و در قرآن كريم نيز آمده: «سوفَ نصليهم نارا‎‏ً كلّما نضِجَت جلودهم بدلنهم جلوداً غيرها ليذوقوا العذاب» [3]

يعني به زودي آنان را در آتشي اندازم كه چون پوستهاشان سوخته شود آنها را تبديل به پوستهاي ديگر كنيم تا آنكه عذاب و رنج را بچشند.

حالا ديگر قضاوت با شماست كه چنين رنج و عذابي براي كسي عادي و معمول و تكراري خواهد شد. گذشته از آنكه در كلام علي ـ عليه السلام ـ تعبير آن بود كه فرمود: «عذابها جديد». از مجموع اين گونه روايات و آيات به خصوص آيه ياد شده به خوبي معلوم مي‌شود كه عذاب جهنم هر لحظه به گونه‌اي است كه با لحظه قبل متفاوت است پس چنين عذابي هرگز يكنواخت و عادي نخواهد شد.

ب: وصف بهشت

درباره نعمت‌هاي بهشتي به سوره مباركه«الرحمن» و سوره مباركه«الواقعه» مراجعه شود كه از نعمتهايي ياد نموده كه هرگز تكراري و عادت پذير نخواهد بود مثلا فرمود: متكئين علي فُرُشٍ بطائنها من استبرق [4]يعني اهل بهشت بر فرشهايي تكيه مي‌زنند كه سمت زيرين آن(سمتي كه روي به زمين قرار مي‌گيرد) از ابريشم خالص است اما روي آن و سمتي كه انسان مي‌نشيند چه خواهد بود خدا مي‌داند.

اما در روايات چنين آمده:

1. روزهاي جمعه فضل و رحمت خداوند براي بهتشتيان هفتاد برابر و زيادتر مي‌شود.

2. در بهشت نعمتهايي هست كه هيچ كس از ماهيت آنها خبردار نيست و در هيچ تصوري نمي‌گنجد لذا قران كريم مي‌فرمايد:

«فلا تعلم نفس ما اُخفي لهم من قره اعين جزاءَ بما كانوا يعملون» [5]

يعني هيچ كس نمي‌داند چه چيز از آنچه روشني بخش ديدگان است به پاداش آنچه انجام مي‌دادند براي آنان پنهان شده است.

3. امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: كسي كه مومني را سير گرداند پاداش اخروي آن را هيچ يك از آفريدگان نمي‌داند، نه فرشتگان مقرّب و نه پيامبر مرسل، مگر پروردگار جهان
.

(براي اطلاع بيشتر از اينگونه روايات و منابع آن به منبع ذيل مراجعه شود)[6]

با توجه به اينگونه نعمتها كه اصلا براي انسان قابل تصور نيست و بسياري از آنها را غير از خداوند كسي نمي‌داند.

آيا امكان دارد كه تكراري و يكنواختي پديد آيد؟

بدون ترديد نعمتهاي بهشتي به گونه‌اي نيست كه سبب تكرار و يكنواختي شود بطوري كه اهل بهشت از آن لذت نبرند.
يكي از علما در تبيين اين بحث گفته است:

اولاً

در همين جهان نيز نعمت‌هايي وجود دارد كه هيچگاه انسان از آن سير نمي‌‌شود مثلا ما هر قدر هواي تازه و پر اكسيژن استنشاق كنيم از آن خسته و ملول نخواهيم شد بلكه دائما از آن لذت مي‌بريم. يا ما اگر صدها سال عمر كنيم نوشيدن آب گوارا براي ما لذت بخش است، چه مانعي دارد كه نعمت‌هاي بهشتي هم چنين نباشد.

ثانياً

از آنجا كه ذات و صفات خداوند بي نهايت است بدون شك جلوه‌هاي روحاني و معنوي او نيز پايان نمي‌گيرد، هر روز لطف و عنايت تازه‌اي و هر دم رحمت وعنايت جديدي به بهشتيان و مقربان درگاهش مي‌فرستد به گونه‌اي كه اصلاً تكراري در آن نيست.

ثالثاً

چه مانعي دارد كه همان درختان بهشتي، همان نهرها، همان گلها، همان رنگ و بوها، هر روز و هر ساعت رنگ و بوي تازه‌اي و شكل و عطر جديدي داشته باشند، دائما رنگ عوض كنند، دائما دگرگون شوند و دائما چهره‌اي نو پيدا كنند بگونه‌اي كه يك منظره فقط يك بار در تمام عمر بهشتيان ديده شود و براي او تكراري نباشد.[7]

از همه اينها كه بگذريم مومنين راستين در آخرت به جنت لقاء يار راه مي‌يابند كه در آن محو تماشاي جمال دلرباي حضرت دوست ميشوند و ساير نعمت‌هاي بهشتي در نظر او ناچيز جلوه مي‌كنند، علامه طباطبائي درباره لقاء حضرت حق مي‌گويد: مراد از لقاء حق آن است كه بنده به منزلت و مقامي مي‌رسد كه بين او و پروردگارش هيچ حجابي نيست.[8]

و اين ديدار به اندازه‌اي دل‌انگيز و شيرين است كه اميرمومنان در وصف آن مي‌گويد:

«فهبني يا الهي وسيدي و ربي صبرت علي عذابك فكيف اصبر علي فراقك، وهبني صبرت علي حر نارك فكيف اصبر عن النظر الي كرامتك»[9]

يعني خداوندا اگر من به عذاب توجه پيشه كنم پس چگونه به دوري جمال و فراغ تو صبر نمايم و اگر به حرارت آتش تو صبر كنم چگونه از نظر به كرامت تو صبر نمايم. و در رابطه با مقام منيع تماشاي جمال و جلوه‌هاي اسماء و صفات الهي است كه حافظ شيرازي مي‌گويد:




  • تو و طوبي و ما و قامت يار
    فكر هر كس به قدر همت اوست



  • فكر هر كس به قدر همت اوست
    فكر هر كس به قدر همت اوست



بنابراين گيريم كه كسي از نعمتهاي بهشت دچار تكرار و دلزدگي شود اما از تماشاي جمال دلرباي محبوب هرگز سير نخواهد شد. حضرت امام خميني (ره) در چهل حديث، ذيل حديث بيست و هشت صفحه 451 تا 454 مباحث بسيار مفيدي در اين رابطه مطرح كرده كه از صورت علاقه مي‌توانيد مراجعه كنيد.

محور دوم

اما اينكه سؤال كرده‌ايد (اصلا چرا خدا بايد چنين چيزهايي را بيافريند؟)

اولاً اگر اين امور (بهشت با نعمتهاي آن و جهنم با عذابهاي آن) خلق نمي‌شد سؤال برانگيز بود كه چرا خدا براي پاداش نيكوكاران و كيفر خلافكاران اين امور را خلق نكرده است. اما خلق آنها به طور يقين چراي منفي ندارد، چون دنيا مزرعه و محل كشت و كار است و مثل آن است كه برخي بذر گل و برخي بذر خار بكارند و به هنگام پاييز محصول بگيرند. پس محصول نگرفتن سؤال دارد نه محصول گرفتن.

ثانياً شكي نيست كه بشارت و انذار هر دو پشتوانه مهمي براي پياده كردن برنامه‌هاي تربيتي محسوب مي‌شوند. لذا هر دو نقش اساسي دارند كه مردم از ترس كيفر و يا به اميد آسايش و نعمت در مسير درست عمل كنند. لذا آفرينش بهشت و جهنم نقش انكار ناپذيري در تربيت انسانها دارند و چه بسا افرادي هستند كه همواره تلاش مي‌كنند و خوب عمل مي‌نمايند تا زمينه بهشت رفتن آنها فراهم شود و چه بسا افراد كه از ترس جهنم همواره مراقب هستند كه خلاف نكنند.بنابراين آفرينش اين دو مطابق با حكمت الهي و فلسفه آفرينش است.[10]

براي مطالعه بيشتر:

1. جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي قران كريم(معاد در قران) ج 5، نشر مركز اسراء

2. گفتار فلسفي، معاد از نظر روح و جسم ج 2، هيئت نشر معارف اسلامي

3. ناصر مكارم شيرازي، پيام قران، ج 6، نشر دارالكتب الاسلاميه تهران

اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ :

ترك الذهب اهون من طلب التوبة؛

ترك گناه، آسان‌تر از طلب آمرزش و توبه است.

(نهج‎البلاغه ـ حكمت 160)


[1] . امام خميني (ره) ، چهل حديث، ص 22 تا 24 ، موسسه نشر آثار امام (ره)

[2] . نهج‌البلاغه، نامه 22، بند 10،

[3] . سوره نساء آيه 56

[4] . الرحمن آيه 54

[5] . سوره سجده آيه 17

[6] . جوادي آملي، معاد در قران، تفسير موضوعي شماره 5، ص 342، نشر اسراء

[7] . ناصر مكارم شيرازي، پيام قران، ج 6، ص 358، نشر دارالكتب الاسلاميه، تهران 1377

[8] . الميران، ج 16، ص 102 نشر بيروت

[9] . مفاتيح‌الجنان، دعاي كميل

[10] . مكارم شيرازي، پيام قرآن، ج 6، ص 411، نشر دارالكتب الاسلاميه تهران



/ 1