فلسفه امامت و صفات امام
قال مولانا الامام المهدي-عجل الله تعالي فرجه الشريف- :(أَحْيى بِهِمْ دينَهُ، وَأَتَمَّ بِهِمْ نُورَهُ، وَجَعَلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ إِخْوانِهِمْ وَبَني عَمِّهِمْ وَالاَْدْنَيْنَ فَالاَْدْنَيْنَ مِنْ ذَوي أَرْحامِهِمْ فُرْقاناً بَيِّناً يُعْرَفُ بِهِ الْحُجَّهُ مِنَ الْمَحْجُوجِ، وَالاِْمامُ مِنَ الْمَأْمُومِ، بِأَنْ عَصَمَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ، وَبَرَّأَهُمْ مِنَ الْعُيُوبِ، وَطَهَّرَهُمْ مِنَ الدَّنَسِ، وَنَزَّهَهُمْ مِنَ اللَّبْسِ، وَجَعَلَهُمْ خُزّانَ عِلْمِهِ، وَمُسْتَوْدَعَ حِكْمَتِهِ، وَمَوْضِعَ سِرِّهِ، وَأَيَّدَهُمْ بِالدَّلائِلِ، وَلَوْلا ذلِكَ لَكانَ النّاسُ عَلى سَواء، وَلاَِدَّعى أَمْرَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ كُلُّ أَحَد، وَلَما عُرِفَ الْحَقُّ مِنَ الْباطِلِ، وَلا الْعالِمُ مِنَ الْجاهِلِ)[1]اوصيا كسانى هستند كه خداوند متعال، دينش را با آنان زنده مى كند، و نورش را با آنان كاملاً مى گسترد و سيطره مى دهد. خداوند ميان آنان و برادران و عموزادگان و ديگر خويشاوندانشان تفاوت آشكارى گذاشته است كه به سبب آن، حجّت از غير حجّت، و امام از مأموم، شناخته مى شود. آن تفاوت آشكار اين است كه آنان را از گناهان محفوظ و مصون داشته، از عيوب مبرّا كرده، از پليدى پاك گردانيده، از اشتباه منزهشان داشته، آنان را خزانه داران علم و حكمت و پرده داران سرّ خود قرار داده و آنان را با دليل ها تأييد كرده است. اگر اين گونه نبود، همه ى مردم با هم يكسان بودند و هر كس مى توانست ادعاى امامت كند كه در اين حال، حقّ از باطل و عالم از جاهل، تشخيص داده نمى شد.شرح
اين كلمات، از جمله مطالبى است كه امام زمان(عليه السلام) در جواب نامه ى احمد بن اسحاق مرقوم داشته است. آن حضرت(عليه السلام) بعد از اشاره به نكاتى چند، به حقيقت و شأن و مقام امامت و امام پرداخته و خصوصياتى را براى امام بيان فرموده است، تا سبب تمايز امام حق از مدعى دروغين امامت باشد:1. امام كسى است كه به سبب او دين خدا زنده خواهد ماند; زيرا او است كه در هنگام اختلافات و وقوع فتنه ها و شبهه ها، حقّ را از باطل تشخيص مى دهد و مردم را به دين واقعى هدايت مى كند.2. نور خدا كه با رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) شروع شد، با امام تمام و كامل مى شود.3. خداوند متعال، در ذريه ى پيامبر، براى تميز امام از بقيه ى افراد، اوصافى اختصاصى براى امام قرار داده است، تا مردم، در امر امامت، دچار شبهه نشوند، خصوصاً هنگامى كه بعضى از ذريه ى پيامبر، ادعاى دروغين امامت مى كنند. برخى از اين ويژگى ها، عصمت از گناهان، دورى از عيوب، طهارت از پليدى، نزاهت و پرهيز از اشتباه و ... است. اگر اين ويژگى ها نبود، هر كس مى توانست ادعاى امامت كند و بدين سان، حق و باطل جدا شدنى نبودند و در نتيجه، دين الهى بر جهانيان حاكم نمى شد.[1]. الغيبه، طوسى، ص288، ح246; احتجاج، ج2، ص280; بحارالأنوار، ج53، ص194و195، ح21.