ندبه و زاري - ندبه و زاری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ندبه و زاری - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ندبه و زاري

غيبت حضرت مهدي-عليه‌السّلام- براي همه شيعيان، بلكه براي همه‌ مسلمانان بلايي سخت و ابتلايي بزرگ به شمار مي‌رود[1].

دروي از امام زمان-عليه‌السّلام- دوري از سرچشمه نور است، و غيبت او همچون نهاني خورشيد است كه ظلمت را بر سراپرده هستي مي‌گستردو ضلالت و سرگشتگي بندگان خدا را باعث مي شود[2]. در چنين شرايط سختي گريه و زاري بندگان در پيشگاه خدا مي‌تواند راه نجاتي بگشايد و باران اشك بلازدگان مي‌تواند شعله‌هاي فتنه را خاموش سازد.

«وَ أخْذْنا أهْلَها بِالبأساءِ وَ الضَّرّاءِ لَعَلّهُمْ يَضّرَّعُونَ».

«آنان را به سختي‌ها و گرفتاري‌ها و شدايد روزگار مبتلا مي‌سازيم، شايد كه به درگاه خدا تضرّع و زاري نمايند».

اين سنّت بي‌تبديل خداست كه سرنوشت آدميان را براساس انگيزه‌ها عمل كرد‌هاي آنان تقدير مي‌فرمايد، تا آنان را در اثر ناسپاسي‌ها،‌پيمان‌شكني‌ها، شرارت و نافرماني‌هاي خود آنان به گرفتاري‌هاي فراوان و مشكلات طاقت‌فرسا دچار مي‌سازد، امّا همواره براساس رحمت و عطوفت خويش به بركت يك بازگشت پشيمانانه و درخواست ملتمسانه و گريه عاجزانه، رهايي و آساني را جايگزين گرفتاري و مشكلات مي‌سازد.

«وجود امام زمان-عليه‌السّلام- لطف است و غيبت او از ماست»[3].

غيبت پي‌آمد كفران نعمت ولايت است، نتيجه قدر ناشناسي انسان‌ها نسبت به مقام عظماي امامت است، اثر طبيعي سوزاندن پرچم‌ هدايت و درهم شكستن كشتي نجات اهل بيت‌ -عليه‌السّلام- است.

و چه زيباست كه در روايات فرموده‌اند:
«لايَنْجُو مِنْها إلّا مَنْ دَعي دُعاءَ الغَريقْ»[4].

«از غيبت و مشكلات آن نجات نمي‌يابد مگر كسي كه دعاء غريق را بخواند-يا چونان انسان گرفتار شده در غرقاب، با نهايت بيچارگي و شدّت اضطراب خدا را بخواند»[5].

و همين است سرّ اين همه تأكيد بر مداومت نسبت به دعاي ندبه، دعاي زاري منتظران، دعاي گريه چشم انتظاران، دعاي ندبه‌اي كه در آن مي‌خوانيم:

تا كي سرگشته و سرگردان تو باشم؟ مولاي من!

تا كي و با چه بياني تو را بستايم و چگونه نجوا سر كنم؟

برمن سخت است كه از غير تو پاسخ شنوم و جز تو دلداريم دهد.

بر من سخت است كه من بر تو بگريم و ديگران تو را واگذارند.

بر من سخت است كه سختي‌ها نه بر آنان بلكه بر تو وارد آيد.

آيا كمك‌دهنده‌اي هست كه پا به پاي او ناله‌هاي طولاني و گريه‌هاي هميشگي داشته باشم؟

آيا زاري‌كننده بي‌تابي هست كه در تنهايي‌هايش با زاري و بي‌تابي خود ياريش كنم؟

آيا چشمي هست كه خار در آن خليده باشد و چشمان من در ناراحتي و دردِ اين خار خليدگي، با آن همراهي كند؟

آه، اي فرزند پيامبر آيا به سوي تو راهي هست، تا شرف ديدار حاصل آيد؟

«اللهم إنّا نَرْغّبُ اِليْكَ في دَولَهٍ كَرِيَمه تُعِزُّ بِهَا الإسلامَ وَ اَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ اَهْلَهُ ‌وَ تَجْعَلُنا فيها مِنَ الدُّعاهِ اِلي طاعَتِكَ وَ الْقادَهِ اِلي سَبيلِكَ وَ‌ تَرْزُقُنا بِها كَرامَهَ الدُّنيا وَ الآخِرَهِ».


[1] . كمال‌الدين، شيخ صدوق، ص335.

[2] . مدرك پيشين، ص342.

[3] . كلامي مشهور از مرحوم خواجه نصيرطوسي.

[4] . كمال الدين، شيخ صدوق، ص349.

[5] . كمال الدين، شيخ صدوق، ص349.

/ 1