آيا عصمت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ كه خاتم الانبياء است با عصمت انبياي ديگر فرق دارد؟ - پرسش: آيا عصمت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ كه خاتم الانبياء است با عصمت انبياي ديگر فرق دارد؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پرسش: آيا عصمت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ كه خاتم الانبياء است با عصمت انبياي ديگر فرق دارد؟ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيا عصمت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ كه خاتم الانبياء است با عصمت انبياي ديگر فرق دارد؟

پاسخ

با توجه به مفهوم و معاني لغوي و اصطلاحي عصمت و جايگاه و شان اين عنصر مهم در روند تكاملي آئين الهي (از حضرت آدم ـ عليه‎ السلام ـ تا پيامبر خاتم ـ صلي الله عليه و آله ـ ) به وضوح مشاهده مي شود كه اين ويژگي مهم در انبياء و ائمه راه رسيدن به قله هاي سعادت و خوشبختي را براي بشريت هموار مي سازد. با آگاهي نسبت به آن، بحران هاي روحي و اخلاقي، سردرگمي انسان در گزينش مقصد و مرام صحيح و اضطراب و تزلزل در راه تعالي و ترقي خاتمه پيدا مي كند. زيرا عصمت را داراي مفاهيمي نظير منع، اتجاء (پناه بردن) و عصم (اعتصام، چنگ آويختن، تمسك) دانسته اند[1] و با توجه به اينها متكلمان ويژگي ها و تعاريف اصطلاحي مختلفي را براي آن ذكر كرده اند و اماميه آن را به اين صورت بيان مي كند كه «انبياء و (ائمه) از كلية‌ گناهان كوچك و بزرگ قبل و بعد از بعثت شان پاك اند، چه آن گناهان اختياري يا اضطراري، چه سهوي و يا عمدي باشد.»[2] و وجود اين خصلت و استحقاق عصمت براي معصوم را به دليل خاصيتي ويژه در نفس و بدن او دانسته اند كه آن هم است كه خود فرد آن را بدست آورده است.[3] هم اكنون بايد ببينيم كه آيا تفاوتي در عصمت وجود دارد يا نه بدين معني كه آيا انبياء از نظر عصمت متفاوتند يا خير و براي رسيدن به اين مساله بايد نكات زير را در نظر بگيريم:

رابطة علم و عصمت

عصمت و مصونيت در برابر گناه از شئون و لوازم علم به مفاسد گناه است يعني واقع نمايي علم به قدري شديد و نيرومند باشد كه لوازم و آثار گناه، آنچنان در نظر وي روشن و مجسم گردد كه آنها را با ديدة دل موجود و محقق ببيند در اين صورت صدور گناه از وي به صورت محال ذاتي در مي آيد.[4] اين عصمت در پيامبراني كه داراي علم فراوان هستند به شكل قوي تر ظاهر مي گردد به عنوان نمونه در پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ در قوي ترين حد خود قرار دارد كه هيچ پيامبري در مرتبة او نيست.

مطلق و نسبي بودن عصمت: حضرت آية الله جوادي آملي در اين مورد مي فرمايد: «كه عصمت مقول به تشكيك است زيرا هم از جهت تقسيم به عصمت علمي و عملي، قابل تفكيك است و هم از جهت تقسيم به مراتب و درجات،‌ قابل توزيع است، لذا ثبوت برخي از مراتب آن، مسلتزم ثبوت مراتب ديگر نيست و نيز سلب بعضي از مراتب آن، موجب نفي بعضي ديگر از مراتب نيست. حداقل عصمت، براي درجة نازل نبوت و رسالت، معتبر است. حد متوسط آن براي مرتبة ميانگين... و مرحلة والاي عصمت براي مرتبة‌ برين و اعلاي نبوت و رسالت نياز است. نصاب لازم از عصمت براي نيل به مقام شامخ نبوت، همان است كه پيامبر در محدودة اخذ شريعت و تبليغ احكام و اجراي آن معصوم باشد.»[5] پس حد اعلاي آن براي پيامبري است كه داراي عالي ترين جايگاه علمي معنوي و رسالتي باشد.

صفات و مشخصات پيامبران

علاوه بر ديگر مشخصات پيامبران، آنها داراي يك مشخصة مهمتر نيز مي باشد كه عبارت از اطلاع وسيع و گسترده از آئيني است كه مامور به ابلاغ آن شده است. پس از جمله ويژگي هاي پيامبران علم و دانش سرشار نسبت به موضوع ماموريتشان است. بر اين اساس براي نبوت دو هدف كلي را بيان نموده اند كه عبارتند از:

1. تعليم و تربيت مردم.

2. حفظ حقوق، اجراي حدود و پايه گذاري عالي ترين حكومت جهاني: اين هدف، هدف اختصاصي پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ مي باشد، در اين صورت هر نوع علم و دانش كه در تامين اين هدف لازم است، ضروري مي باشد.[6] پس با توجه به اين مهم پيامبر خاتم ـ صلي الله عليه و آله ـ عالمترين پيامبران است.

عصمت و امامت

مشخص است كه بر اساس تعاليم قرآني، مقام امامت بالاتر از مقام نبوت است و با توجه به تقسيمات و مراتب گفته شده عصمت، «عصمت عالي به عصمتي اطلاق مي شود كه شرط نيل به مقام عالي نبوت و رسالت و امامت و مانند آن است....[7] و با توجه به اينكه حضرت ابراهيم ـ عليه‎ السلام ـ به مقام امامت رسيده است اين ويژگي براي پيامبر اسلام كه خاتم پيامبران و صاحب گسترده ترين شريعت الهي است قطعاً بر اساس دلالت عقل و نقل ثابت است و او نيز امام مي باشد.

آية تطهير

اين آيه با بكارگيري «انما» كه از ادات حصر است و بيانگر «پاك كردن خاندان نبوت از مطلق رجس و پليدي ـ اعم از شرك و گناه و .... ـ تضمين كنندة عصمت آنان است ـ از سوي ديگر خداوند دوست ندارد كه گوهر تابناك ذوات مقدس اين خاندان به پليدي گرايد و اين آئينه ؟؟؟ تمامي صفات الهي، گردآلود و غبار اندود شود... و منظور از اهل بيت را در آية مزبور حضرت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ، و حضرت علي و فاطمه و حسن و حسين ـ عليهم السلام ـ دانسته اند.»[8] اين آية تطهير را فقط از ميان پيامبران منحصر به پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ بيان مي كند. و اين تطهير مطلق نيز بيانگر قوت و برتري عصمت در وجود اوست.

تطابق ظرفيت وجودي پيامبران با رسالت الهي آنان

با توجه به اينكه سير تاريخي اديان الهي، روند تكاملي يك دين واحد از مرحلة نقص به سوي كمال است. و شريعت لاحق هميشه كاملتر و جامعتر از شريعت سابق بوده است. مسلما حاملان اين تعاليم الهي بر اساس همان ظرفيت متناسب با سنگيني رسالت الهي انتخاب گشته و مبعوث به رسالت مي شده اند. تا اينكه اوج شكوه و ترقي اين دين به رسالت نبي گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ منتهي شد و وجود پرعظمت پيامبر قابليت تحمل بار سنگين خاتميت نبوت را داشت و اين دين با همة عظمتش بر قلب مقدس رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ نازل شد و امانت الهي بر دوش استوار او قرار گرفت.

عصمت اكتسابي

اين گونه عصمت نياز به استعداد و فعاليت هاي فراوان معنوي دارد. منشأ اين گونه عصمت يا ايمان آنها به خدا و روز قيامت كه بر اساس آن علم به حقايق اشيا پيدا مي كند و تاثيرات مثبت امور خير و عواقب دردناك اعمال گناه آلود را مشاهده مي نمايد. و يا منشأ اين عصمت دوستي و حب بي حد و حصر ذات تعالي است كه در اين دوستي و محبت خلوصي وجود دارد كه هيچ شي نمي تواند آنها را بيالايد.[9] اين عصمت اكتسابي است و نياز به طي مراحل فراوان دارد.

خلاصه و نتيجه گيري

گفته شد كه حد نصاب از عصمت براي رسيدن به درجة نبوت همان معصوم بودن در محدودة اخذ شريعت و تبليغ و عمل به آن است و با توجه به مراتب بودن عصمت بالاترين درجه مخصوص كسي است كه در اخذ، تبليغ و عمل به كاملترين و جامع ترين شريعت الهي (دين خاتم) معصوم باشد. و نكتة ديگر اين كه آئين ها و تعاليم انبياء بر اساس ظرفيت هاي روحي و معنوي به آنها محول شده است. پس پيامبري كه سنگين ترين وظيفة رسالتي را به عهده دارد داراي بارزترين ظرفيت روحي و معنوي و علمي است او هم امام است و هم بر اساس آية تطهير خصوصيت ويژه اي در وجود او نهاده شده است و از طرف ديگر همة اين زمينه هاي روحي و معنوي را خودش براي رسيدن به مقام عصمت تام كسب كرده نموده و از آزمونها و ابتلائات بزرگي موفق و سربلند بيرون آمده است. پس:

1. عصمت در مراتب است.

2. بالاترين مرتبة عصمت مربوط به دارندة خطيرترين مسؤليت است.

3. دارندة چنين مسئوليت سنگيني داراي بيشترين ظرفيت علمي معنوي است.

پس پيامبر خاتم داراي بالاترين حد عصمت است كه به آن عصمت تام گويند و هيچ كس به مرتبة او نمي رسد.

معرفي كتاب براي مطالعة‌بيشتر:

1. عصمت انبياء در قرآن، جفعر سبحاني تبريزي، قم، موسسة امام صادق، 1378.

2. بررسي تطبيقي مسائل وحي و نبوت، اعظم پرچم، اصفهان، نشر كنكاش، سال 1382.

قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ:

«ان للحسين حرارة مكنونة في قلوب المومنين»

«همانا يك محبت پنهان در قلوب مومنين نسبت به حسين وجود دارد.»

«بحار، ج 43، ص 272، به نقل فلسفة اخلاقي مرتضي مطهري»


[1] . العصمه (بحوث مفصل من عصمة الانبياء و الامه) الشيخ احمد بن دين الدين الاحسائي، نجف اشرف، مكتب آداب، چاپ دوم، 1290 ق، ص 6.

[2] . العليه، الشيخ الاحسائي، ص 7.

[3] . همان.

[4] . رسالت جهاني اسلام، جعفر سبحاني، تهران، انتشارات كتابخانة صدر، 1351، ص 231.

[5] . (وحي و نبوت در قرآن التفسير موضوعي) جوادي آملي، نشر اسراء، چاپ اسوه، چاپ اول، 1388، ص 213.

[6] . رسالت جهاني اسلام، ص 240 - 251.

[7] . وحي و نبوت در قرآن، ص 222، 224.

[8] . همان، ص 225، 226.

[9] . العصمه، المجمع العالمي لاهل بيت، لجنة بحوث و اللهامات، السيد عبدالرحيم الموسوي، قم، چاپ اول، 1422، ص 27.



/ 1