مطبوعات و كاركرد خوشايند آنها در نگاه امام - امام خمینی و توسعه سیاسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام خمینی و توسعه سیاسی - نسخه متنی

محمد باغستاني

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

البته روند تبليغات رسمي دولت و رسانه‏هاي جمعي به گونه‏اي بود كه مي‏شد پيش بيني كرد كه همه روزه به جمعيت نخست، كه سرتا پا غربي شده بودند، افزوده مي‏شود و اما آنچه درستي اين تقسيم‏بندي اجتماعي را ثابت مي‏كرد، مي‏تواند وقوع انقلاب اسلامي باشد، انقلابي كه متكي بر اراده شمار بيش‏تر مردم و خواسته‏هاي اسلامي آنان بر پا شد.

چنين به نظر مي‏رسيد كه شمار بيش‏تر دلبسته به اسلام، اينك پشتوانه‏اي جديد در راه رويارويي با آن بخش از جلوه‏هاي فرهنگ غربي كه با اسلام ناسازگار بود، پيدا كرده است.همين نكته دين را رسما به عنوان سنت پايدار مردم در چالش برابر مدرنيته قرار مي‏داد و سه طبقه شاخص اجتماعي، اينك به يك طبقه دگر شدند؛ زيرا طبقه نوگرا و غرب‏زده كه نمود بالايي نداشت و وابستگان آن يا از كشور خارج شدند و يا كوشيدند ظواهر اسلامي را رعايت كنند.البته گروهي از آنان نيز، در حقيقت تغيير روش دادند و به صف پرشمارتر مردم پيوستند و طبقه سنتي نيز دچار همين دگرگونيها شدند. امام كه آينده نگر بود و مي‏دانست كه دير يا زود، دوباره مباحثه‏ها و مجادله‏هاي سنت و مدرنيته سر برخواهند آورد، به سراغ فقه رايج رفت و با ارائه ديدگاههاي نوين، كوشيد چارچوبهايي تازه و برابر با نياز زمان براي آنها ترسيم كند كه به نمونه‏هايي اشاره مي‏شود:

الف.بهبود جايگاه زنان

اگر رژيم شاه كوشيد تا با گرته‏برداري صرف از جلوه‏هاي تمدن غربي به بازسازي جامعه زنان ايراني بپردازد و در اين راه، باورهاي مذهبي را ناديده انگارد.امام خميني، كه ورود به دنياي مدرنيته را ناگزير مي‏ديد، كوشيد با تكيه بر همان نگرش گزينشي خود چاره‏اي بيانديشد كه اين ورود با كم‏ترين هزينه انجام گيرد؛ از اين روي، از آغاز حركت ملي مردم براي زنان نقش ويژه‏اي لحاظ كرد و از آنان خواست، تا در راهپيماييها همدوش مردان شركت كنند[1] و در اين راه، هيچ نيازي نيز به اجازه از شوهران خود نداشتند؛ امري كه در فقه سنتي ما رايج نبود.شنيدن صداي آنان در محدوده شعارهاي انقلابي و سياسي اشكال شرعي نداشت؛ در حالي كه پيش ازين، در عرف رايج مذهبي‏ها اين كار ناپسند مي‏نمود.اما اين حضور با رعايت‏حجاب شرعي، رخ داد؛ امري كه در تاريخ سياسي ايران بي‏سابقه بود.امام اينك توانسته بود با تركيبي تازه ميان سنت (حجاب شرعي) و حضور اجتماعي و ابراز عقيده (به عنوان يكي از جلوه‏هاي دموكراسي) هماهنگي ايجاد كند.اينك زنان مسلمان ايراني با تدبير امام پاي از خانه‏ها برون نهاده بودند و به عنوان انسانهايي كوشا و مفيد در عرصه‏هاي گوناگون اجتماعي حضور داشتند.اين آگاهي، خواسته‏هاي ديگر را نيز به دنبال داشت كه نظام اسلامي با تدبير امام، راهكارهاي فراوان ديگري را براي پاسخ‏گويي آنها در پيش گرفت.

ب: نگرش نوين به مقوله‏هاي هنري و ورزشي

در فقه سنتي ما، پيش از انقلاب اسلامي و با توجه به حاكميت دولت‏هاي ستم، مهم‏ترين نكته‏اي كه مي‏توانست راه نفوذ فرهنگ بيگانه را سد كند، نامشروع اعلام كردن هر آنچه به دولت مربوط مي‏شد، بود.از جمله آنها رسانه‏هاي ارتباط جمعي، مانند راديو، تلويزيون و سينما، سه رسانه‏اي كه به تدريج از دهه بيست و سي وارد فضاي اجتماعي ايران شدند و كاركردي وابسته به هدفهاي رژيم داشتند و به سبب فسادي كه گسترش مي‏دادند، علماي اسلام آنها را تحريم كردند.اين مخالفت علما، از سوي رژيم، مخالفت علما با ترقي و پيشرفت و علم وانمود مي‏شد.امام در آغاز نهضت‏سال 42، به اين اتهام رژيم پاسخ داد و روح مخالفت علما با چنين پديده‏هايي را در فساد ناشي از آنها، اعلام كرد.[2] با پيروزي انقلاب اسلامي، امام هرگز از اين نياز عمومي غفلت نكرد و راهكارهايي را با فتواهاي خود براي بازشناسي گونه فاسد از گونه صحيح هنر گشود.تقسيم موسيقي به دو گونه: مجاز و غير مجاز[3] و نيز پيشتيباني از فتواي مشهور درباره شطرنج و...[4] از مهم‏ترين كارهاي امام به شمار مي‏آيند.بنابراين، از برآيند اين حركت مي‏توان چنين استنباط كرد كه: اسلام مورد نظر امام، شايستگي آن را داراست كه با حفظ معيارها، با هر محيط و شرايط، خود را سازگار كند.امام، با فراهم‏آوردن موقعيت‏هاي تازه براي تك‏تك مردم، از آنان مي‏خواست تا چنين چارچوبي را نگهدارند؛چهارچوبي كه برابر با واقعيت‏هاي زمانه بود.

3.نگهداشت مصالح كلي و كيان نظام اسلامي

اين نكته نيز ضرورت هر نظام سياسي است كه به گونه‏اي به مخالفان خود آزادي ندهد كه به نابودي اصل نظام سياسي بينجامد و براي اين كار، مسائلي مانند حوزه امنيت ملي همواره استثنا بوده و آزاديهايي كه بدان خدشه وارد سازند، محدود شده است.هرچند از هر قانون درستي، امكان استفاده نادرست هم وجود داشته و دارد، چنانكه امكان اشتباه در تعيين مصداق خارجي نيز وجود دارد؛ بويژه آن هنگام كه موجي فراگير برخيزد و امكان بازشناسي دقيق همه افراد ممكن نباشد؛ در مثل، در ماجراي ارتداد پس از پيامبر اكرم(ص) در اين كه كساني كه مدعي نبوت بودند و از دين برگشتند و با نظام اسلامي به ستيز برخاستند، مرتد شده بودند، ترديدي وجود ندارد؛ اما در اين ميان بوده‏اند افرادي نيز كه برابر اعتقاد خود، با خليفه مخالفت كردند هرچند منكر اصول اسلامي نبودند، مانند مالك‏بن نويره در ماجراي پرداخت زكات.وي در اين ماجرا اصول اصلاحي را انكار نكرد؛ ولي از سوي حكومت چنين وانمود شد.

با اين وجود اصل اساسي و پايه‏اي در اين باره، همان است كه در همه كشورها، پاس داشته مي‏شود و قانون هم عهده‏دار تعريف دقيق امنيت ملي است و خود جلوي استفاده‏هاي ناروا را نيز گرفته است.

امام با تكيه بر همين اصل اساسي بقاي حكومت، آزاديهاي سياسي را تا آن هنگام كه به كيان نظام اسلامي آسيب نرساند، پذيرفته بود و بهترين دليل اين سخن، برخورد سالم و آرام ايشان به جدي‏ترين مخالفان نظام اسلامي، مانند سازمان منافقين كه از بهمن 57 تا خرداد60 ادامه يافت و در برابر همه انگيزشها و هيجان‏آفرينيهاي بازدارنده انقلاب از اصلاحهاي ژرف و همه سويه و هرج‏ومرج گستريهاي آنان، امام مدارا كرد و سرانجام آن هنگام كه به جنگ مسلحانه عليه نظام برخاستند،امام درنگ را جايز ندانست و مسؤولان نظام را به مقابله با آنان فرا خواند. [5]

و به عنوان يكي ديگر از شاخصه‏هاي مهم دموكراسي، كه آزادي بيان است، بايد به ديدگاههاي امام اشاره كنيم كه ايشان اصل اختلاف نظر و امكان ابراز آن را امري طبيعي مي‏دانست و شرايط پيش‏آمده پس از انقلاب را به سبب توجه فراوان مردم به مسائل اسلامي و سياسي، توطئه نمي‏دانست و بر اين باور بود كه چون اين ديدگاهها هم اينك، به عرصه رسانه‏هاي جمعي وارد شده‏اند، اختلاف نظرها نمود بيش تري پيدا مي‏كند و گرنه پيش ازين نيز، در ميان علماي اسلام اختلاف نظر،امر طبيعي بوده است.امام، همچنين بارها، انتقاد صحيح را گوشزد كرد و با حوصله فراوان، همه انتقادها را گوش مي‏داد، چنانكه به عنوان نمونه مي‏توان به نامه‏هاي تند و فراوان قائم مقام رهبري به ايشان درباره مسائل گوناگون كشور اشاره كرد.ايشان از اصل ابراز عقيده مردم، همواره، دفاع كرد و نظام نوين سياسي ايران را نيز بر اساس همين ابراز عقيده‏ها بنا ساخت و در قانون اساسي مورد تصويب مردم نيز، تدبيري انديشيد كه همواره راي و نظر آزاد مردم بتواند بازتاب خوشايند يابد.از اين زاويه، بايد به موضوع مطبوعات اشاره كرد كه وجود آنها در هر كشور، نشانه توسعه سياسي است و كاركرد خوشايند آنها مي‏تواند بر روند توسعه سياسي، اثر بگذارد؛چنانكه مي‏تواند توسعه سياسي را از حركت‏باز دارد.امام با هدف گسترش و ژرفا بخشي فرهنگ سياسي، كه موجب رشد و توسعه سياسي پايدار مي‏شود، درباره مطبوعات نيز ديدگاهها و كاركرد ويژه داشت كه بدانها اشاره مي‏شود:

مطبوعات و كاركرد خوشايند آنها در نگاه امام

بي‏گمان از گزاره‏ها و بحثهاي مهم درباره مطبوعات، چگونگي كاركرد آنها در جامعه است.مطبوعات، بويژه با نقش اطلاع رساني كه دارند، مي‏توانند در بالابردن فرهنگ عمومي مردم هر كشور، نقش بيافرينند.
امام خميني، از آغاز نهضت، همواره به مطبوعات توجه داشته است.در اين جا نگاهي مي‏افكنيم بر مهم‏ترين موضع‏گيريهاي امام در برابر مطبوعات.

در سال 1340، امام مطبوعات را كه مروج انديشه‏هاي رضاخاني بودند، به عنوان كالاي پخش فساد اخلاق معرفي كرد[6] و در چند موضع‏گيري ديگر از حمله‏ها و روياروييهاي آنها به فقه اسلامي ياد مي‏كند[7] و از اختناق جانفرساي رژيم، پرده بر مي‏دارد كه چگونه براي چاپ كردن يك برگ در بردارنده نصيحت، افراد به حبس و شكنجه مي‏افتند.[8] همچنين از اين كه به سبب اختناق، مطبوعات از بازتاب مخالفتهاي مردمي با مصوبات غير اسلامي مجلس، خودداري مي‏كنند، گلايه دارد. [9]

در سال 42، امام با اشاره به آزادي مطبوعات در هتك حرمت روحانيت، بار ديگر از اختناق انتقاد مي‏كند. [10]

و در چهار سخنراني مهم خود در سال 43، از آزادي مطبوعات دفاع كرده و از رژيم مي‏پرسد كه:

«ما كه مي‏گوييم مطبوعات بايد آزاد باشند، سازمانها در كار آنها دخالت نكنند و آزادي مردم را سلب ننمايند كهنه‏پرستيم؟ و آقايان كه الزام مي‏كننددر مطبوعات چه مطالبي نوشته شود مترقي‏اند؟» [11]

امام در همين مدت اندك از شروع نهضت اسلامي خود، خواست تبليغات دروغين رژيم را، كه خود را مترقي و مدرن و روحانيت را كهنه‏پرست و مرتجع مي‏ناميد خنثي كند و كاركرد مفيد مطبوعات را در آزادي آنها از وابستگي به دولت وقت و سياستهاي ضد اسلامي آن مي‏دانست.


[1] . صحيفه نور، ج‏291/4، 952، ج‏051/5؛ ج‏261/8؛ ج‏05/41.

[2] . همان، ج‏4/1.

[3] . همان‏411/.

[4] . همان‏43/.

[5] . همان‏14/.

[6] . همان‏4/.

[7] . همان/41، 81، 91.

[8] . همان‏13/.

[9] . همان/23، 43.

[10] . همان‏14/.

[11] . همان‏96/.

/ 7