چرا گفته مي شود که كوچك ترين آيه قرآن «مدهامتان» است، در صورتي كه حروف مقطعه اي مانند «ص»، «الم»،‌«حم» كوچك تر از آن هستند؟ - چرا گفته مي شود که كوچك ترين آيه قرآن «مدهامتان» است، در صورتي كه حروف مقطعه اي مانند «ص»، «الم»،‌«حم» كوچك تر از آن هستند؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چرا گفته مي شود که كوچك ترين آيه قرآن «مدهامتان» است، در صورتي كه حروف مقطعه اي مانند «ص»، «الم»،‌«حم» كوچك تر از آن هستند؟ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چرا گفته مي شود که كوچك ترين آيه قرآن «مدهامتان» است، در صورتي كه حروف مقطعه اي مانند «ص»، «الم»،‌«حم» كوچك تر از آن هستند؟

پاسخ

قرآن داراي تقسيمات مختلفي از قبيل: جزء،‌حزب، سوره و آيه مي باشد. كه سؤال فوق در مورد قسم اخير (آيه) است؛ بنابر اين قبل از پرداختن به اصل بحث و پاسخ سؤال به عنوان مقدمه توضيحاتي درباره آيه ذكر مي شود:

آيه، در لغت به معني علامت و نشانه روشن است؛[1]و در اصطلاح علوم قرآني، ‌«به قسمتي از كلمات قرآن كه از محلي آغاز و به مقطعي ختم مي شود‌، آيه گفته مي شود؛ زيرا كه آن، از نشانه هاي خداوند است.»[2] و اين اصطلاح ريشه قرآني دارد و در موارد چندي به كار رفته است؛ مانند: ‌«الم تلك آيات الكتاب».[3]

صاحب نظران در علوم قرآني راه شناخت آيات قرآن را توقيفي مي دانند؛‌ يعني اين كه معتقدند:‌ خود شارع مقدس (پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ ) آيات قرآن را معين كرده است؛‌و دست ديگران در اين امر دخيل نبوده است.[4]پس ما نمي توانيم حروف مقطعه «ن»، «ص» و «ق» را كوچك ترين آيه بدانيم زيرا شارع مقدس آن ها را به عنوان يك آيه مستقل به حساب نياورده است.

انواع آيات قرآن از جهت جايگاه و تعيين كوچك ترين آيه از هر نوع:

آيه هاي قرآن به لحاظ جايگاه و محل قرار گرفتنشان در سوره به سه قسم قابل تقسيم هستند:

1. حروف مقطعه اي كه در آغاز 29 سوره از سوره هاي قرآن آمده است؛ كه البته همه آنها آيه مستقل نيستند بلكه بعضي از آن ها مانند: «الم» در سوره هاي بقره،‌آل عمران، عنكبوت، روم، لقمان و سجده،‌ و «المص» در سوره اعراف و «كهيعص» در سوره مريم، و «طه» در سوره طه و «طسم» در سوره هاي شعراء و قصص و «يس» در سوره يس و «حم» در سوره هاي مؤمن، ‌فصلت، زخرف‌،‌ دخان،‌ جاثيه و احقاف، در شمارش آيات،‌ يك آيه، و «حم عسق» در سوره شوري دو آيه مستقل حساب شده اند، ولي ساير حروف مقطعه جزئي از اولين آيه سوره شمرده شده است؛ مانند:«الر» در سوره هاي يونس، هود، يوسف، ابراهيم، حجر، «المر» در سوره رعد «طس» در سوره نمل «ص» در سوره ص «ق» در سوره ق «ن» در سوره قلم.[5]و روشن است كه از بين اين قسم از آيات كوچك ترين آيه ها، «طه»، «يس» و «حم» مي باشند.

2. فواتح السور آياتي كه غير از حروف مقطعه اند و در ابتداي سوره ها آمده اند:‌كه كوچك ترين آيات از جهت تعداد حروف از اين قسم آيات عبارتند از: «والضحي» (سوره ضحي آيه1)، «والفجر» (سوره فجر آيه 1)،‌ «والطور» (سوره طور آيه 1)، «والعصر» (سوره عصر آيه 1)،‌ «الحاقه» (سوره حاقه آيه 1) و «القارعه» (سوره قارعه آيه 1)؛ ‌از بين اين آيات، «والضحي» به جهت اينكه در تلاوت ـ با فرض يك حرف حساب كردن «ض» مشدّد ـ‌كم ترين حرف تلفظ مي شود،‌كوچك ترين آيه خواهد بود.[6]

3. آياتي كه در آغاز سوره ها نيامده اند: از اين قسم آيات،‌ آيه «ثم نظر» (مدثر آيه 21) با پنج حرف كم ترين تعداد حروف را دارد. و بعد از آن آيه «مدهامتان» (الرحمن آيه 64) است كه با هشت حرف نوشته مي شود؛ اما؛‌ از آنجايي كه «ثم نظر» داراي دو كلمه است و آيه «مدهامتان» تنها يك كلمه است، و كم ترين كلمه را در بين اين قسم از آيات دارد،‌ آن را كوچك ترين آيه از اين قسم آيات دانسته اند.[7]

تقسيم بندي فوق با الهام از گفتار بعضي از صاحب نظران در علوم قرآني انجام گرفته است مثلا يكي از آن ها مي نويسد: «... كوتاه ترين آيه از حروف مقطعه حم و طه، از ديگر فواتح سور، الرحمن، الطور و الحاقه و از كلمات داخل سوره ها، مدهامتان (الرحمن آيه 64) است.»[8]

نكته اي كه در خصوص اين بحث مي توان مطرح كرد ـ هر چند در منابع مربوط به بحث،‌ مشاهده نگرديد ـ اين است كه به اتفاق اماميه[9]و نيز به نظر ابن عباس، ابن مبارك،‌اهل مكه مانند ابن كثير و اهل كوفه مثل عاصم و كسائي و غير آن دو به جز حمزه، ‌و نيز بيش تر اصحاب شافعي و ... «بسم الله الرحمن الرحيم» در ابتداي سوره ها جزء همان سوره مي باشد. كه سيوطي ادعاي تواتر روايات دلالت كننده بر اين مطلب را كرده است.[10]

بنابراين، احتمال دارد حروف مقطعه اي كه آيه به حساب آمده اند و نيز فواتح سوره ها مثل والعصر و ... با «بسم الله .....» يك آيه بوده باشند كه طبعاً با اين حساب همه آن ها از «مدهامتان» بزرگتر خواهند بود. و اصلا نيازي به تقسيمات مذكور هم نخواهد بود.

نتيجه بحث

«مدهامتان» به صورت مطلق كوچك ترين آيه نيست بلكه در بين آياتي كه در ميان سوره ها آمده اند به لحاظ اين كه تنها يك كلمه است كوچك ترين آيه مي باشد چنان كه طه، يس و حم نيز در بين حروف مقطعه اي كه آيه مستقل به شمار رفته اند كوچك ترين آيات هستند و از بين فواتح سور نيز «والضحي» و «والفجر» و ... كوچك تر از بقيه مي باشند. بنابراين منافاتي در بين نيست.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

1. بهاءالدين خرمشاهي، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي، (بي جا: دوستان و ناهيد، چاپ دوم، 1381)، جلد 1، صفحه 70 ـ 71.

2. جلال الدين،‌سيوطي، الاتقان في علوم القران،‌(بيروت‌:‌دارالكتب العلمية، چاپ اول، 1421 قمري)، جلد 1، صفحه 133 ـ 134.

3. حسين،‌ جوان آراسته، درسنامه علوم قرآني،‌(قم: دفتر تبليغات اسلامي، چاپ اول، 1377)، صفحه 478.


[1] . ر.ك: مريم/ 10، اعراف/ 73، بقره/ 106 و 145، يوسف/ 7.

[2] قرشي،.سيد علي اكبر،قاموس قرآن،‌تهران،دارالكتب الاسلامية،جاپ سوم،1361،جلد1،ص145 ـ 146 با كمي تصرف.

[3] . رعد/ 1،‌ يونس/ 1، انفال/ 2، نور/ 1 و فصلت/ 3.

[4] . ر.ك: جلال الدين سيوطي، الاتقان في علوم القران، بيروت،‌ دارالكتب العلمية، چاپ اول، 1421 ق، ج 1، ص 133 ـ 134؛ و راميار، محمود، تاريخ قرآن، تهران، انتشارات امير كبير، چاپ سوم، 1369، ص 551 ـ 552؛‌ و حجتّي، سيد محمد باقر، تاريخ قرآن، بي جا، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ‌چاپ سيزدهم، ‌1378، ص 64.

[5] . جوادي آملي، ‌عبدالله، تسنيم، قم، ‌مركز نشر اسراء، ‌چاپ اول، 1378، ج 2، ص 65، با كمي تصرف.

[6] . ر.ك: زركشي، محمد بن عبدالله، البرهان في علوم القران،‌ تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، ‌داراحياء الكتب العربية، چاپ اول، 1376، ج 1، ص 252.

[7] . ر.ك:‌مركز الثقافة و المعارف القرانيه،علوم القران عند المفسرين،قم،مكتب الاعلام الاسلامي،چاپ اول،‌1374، ج1، ص 283.

[8] . خرمشاهي، بهاء الدين، همان، ‌صفحه 71.

[9] . ر.ك: فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان، بيروت، دارالمعرفة، بي تا، ج1 تا 2، ص89؛ و خويي، سيد ابوالقاسم، البيان في تفسير القران، بي جا، ‌انوار ااهدي، بي تا، ص 438؛ و مكارم شيرازي، ناصر و ديگران، ‌تفسير نمونه، تهران، ‌دارالكتب الاسلاميه، چاپ بيست و دوم، 1366، ج1، ص17.

[10] . ر.ك: خويي، سيد ابوالقاسم، ‌همان، ص 438 ـ 439.



/ 1