مرجئه و خوارج چه اشتراكات و تفاوت هايي در عقايد و آراء سياسي دارند؟ - مرجئه و خوارج چه اشتراكات و تفاوت هايي در عقايد و آراء سياسي دارند؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مرجئه و خوارج چه اشتراكات و تفاوت هايي در عقايد و آراء سياسي دارند؟ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مرجئه و خوارج چه اشتراكات و تفاوت هايي در عقايد و آراء سياسي دارند؟

پاسخ

بعد از رحلت پيامبر اسلام _ صلّي الله عليه و آله _ پيروان آن حضرت به علت دور شدن از اهل بيت پيامبر ـ عليهم السّلام ـ با برداشتهاي متفاوت از احكام و عقايد اسلامي و عوامل ديگر به گروهها و فرقه هاي مختلف تقسيم شدند. در اين ميان مرجئه و خوارج از فرقه هاي اهل سنت هستند كه تقريباً عقايد و آراء متقابل دارند، بجز در مواردي اندك اشتراك در ميانشان ديده، مي شود.

مرجئه گروهي است كه در مقابل خوارج بعد از شهادت علي _ عليه السلام _ شكل گرفت و اصل اين اصطلاح از ارجاء يعني تأخير گرفته شده است. چون اميد بخشايش و آمرزش همه را داشتند.[1] اين گروه بر اثر حوادثي كه در صدر اسلام رخ داد، يا از درك حقيقت و حق عاجز ماندند يا اينكه خود را عاجز از شناخت حق دانستند، يعني اموري را كه بر آنان مشتبه بوده و يا مدعي بودند كه نمي توانند، دربارة آنها قضاوت صريحي داشته باشند، به روز قيامت واگذار مي كردند تا خداوند دربارة آن امور تصميم بگيرد و اين اعتقاد در صور مختلفي ظهور كرد.[2]

برخي معتقدند اين فرقه در اثر واكنش به حملاتي كه شيعيان و خوارج بر بني اميه مي كردند، پيدا شدند و بر اين عقيده بودند كه بر امت اسلام واجب است كه به سلطة بني اميه گردن نهند و حكم به كفر و شرك ايشان را تا روز قيامت بتأخير اندازند.[3]

خوارج نيز بر گروهي اطلاق مي شود كه بعد از قضية حكميت در واقعة صفين كه بين امام علي _ عليه السلام _ و معاويه جريان داشت، از سپاه آن حضرت بيرون رفتند و در برابر حضرت علي _ عليه السلام _ قرار گرفتند.[4] و اين حركت كاملاً سياسي بود و سران اين گروه توانستند افراد ساده لوح را گرد خود جمع كنند و اين جريان حساب شده از قبل را بر ضد حضرت علي _ عليه السلام _ بوجود آورند. طراحان آن افراد جاه طلبي بودند كه با مايه هايي از نژاد پرستي، آن را بوجود آوردند و با شعارهاي فريبنده، جماعتي از مقدس مآب ها را، تحريك كردند و گرد خود جمع كرده و گروه خوارج را عملاً بوجود آوردند.

در بررسي عقايد و آراء سياسي اين دو گروه با مواردي برخورد مي كنيم كه كاملاً ضد هم هستند و البته در موارد اندكي آنان هم رأي و همفكرند و مهمترين عقيدة سياسي اين دو گروه حول محور امامت و رهبري جامعة مسلمين دور مي زند.

هر دو گروه خلافت شيخين (ابوبكر و عمر) را با آنكه بر خلاف سفارش پيامبر _ صلّي الله عليه و آله _ بود، قبول داشتند [5] و مرجئه در حقانيت هريك از امام علي _ عليه السلام _ و معاويه و اقدامات خلاف عثمان سكوت كرده اند (ارجاء مي كنند به آخرت) ولي خوارج حكم به تكفير معاويه و عثمان و حكمين و همچنين علي _ عليه السلام _ مي كنند.
خوارج با بني اميه و مالكين بزرگ نيز دشمني مي كردند و با مالكيت خاصه مخالفت بوده اند و مرتكب گناه كبيره را كافر قلمداد كرده و خروج بر عليه كفار را همراه با رهبران خود واجب مي دانستند.[6]

در مقابل، مرجئه مرتكب كبيره را تكفير نمي كردند و مي گفتند ما از باطن انسان باخبر نيستيم و لذا ثواب و عقاب مرتكبين را به روز قيامت ارجاء مي دهيم، تا خداوند حكم كند و در ايمان فرد به اظهار اسلام اكتفا مي كردند. و عمل را در ايمان دخيل نمي دانند، گروهي از مرجئه معتقد بودند كه حكومت بني اميه به امر خداوند بنا شده و لذا به آن مشروعيت مي دادند، حتي در صورت ارتكاب كبيره از طرف خلفاي اموي هم آنها مي بايست به حكومت ادامه مي دادند. و معتقد بودند وقتي كه فردي را مردم بالاجماع براي امامت اختيار كنند، پس او امام است و طاعتش واجب است و عصمت در امام را شرط نمي دانند.[7]

خوارج با اينكه در نخستين روزهاي پيدايش، اصل امامت و رهبري را نفي مي كردند و مي گفتند: حاكميت از آن خداوند است، نه كس ديگر، ولي اندك زماني نگذشته بود كه فهميدند، بدون تعيين امام و رهبر نمي توان كاري انجام داد و لذا براي خود رهبر انتخاب كردند و در اين عقيده با مرجئه اتفاق دارند كه نصب رهبر و امام واجب است و همچنين امام را مي توان با شوري تعيين كرد.[8]

همچنين خوارج فاضل را بر مفضول مقدم مي دارند و در برخي مواقع وجود دو امام را نيز جايز دانستند، يكي براي جنگ و ديگري براي نماز، و معتقد اند كه امام از طريق بيعت به اين مقام و منصب مي رسد.[9] و اگر دو نفر با يك نفر بيعت كنند امامت او تثبيت مي شود.[10]
از جمله اشتراكات خوارج با مرجئه اين است كه امامت از همة مردم جايز است و اختصاص به هيچ گروه و قبيلة خاصي ندارد.[11]

بنابراين دو گروه خوارج و مرجئه در مواردي ذيل با هم اختلاف دارند:

1. تكفير مرتكب كبيره
،

2. حكم به تكفير عثمان و امام علي _ عليه السلام _ و حكمين و معاويه،

3. درگيري و جنگ با امويان،

ولي اين دو گروه بر وجوب نصب و تعيين رهبر و امام و همچنين از غير قريشي بودن امام و رهبر و تعيين امام و رهبر با بيعت و شوري با هم اشتراك دارند. هرچند كه در گذر زمان و با فرقه فرقه شدن دو گروه مذبور، در عقايدشان تغييراتي حاصل شده است.

در نتيجه مي توان گفت كه

مرجئه فرقه اي است كه از طرف سياست مداران اموي پايه گذاري شده و خوارج فرقه اي است كه از سياست حكام اموي توسط ساده لوحان متحجّر متولد گرديده است و ناخودآگاه به نفع اموي ها در برابر حق قرار گرفتند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

1. مقالات الاسلاميين، ابوالحسن اشعري.

2. مرجئه؛ تاريخ و انديشه، رسول جعفريان.

3. خوارج در تاريخ، يعقوب جعفري.


[1] . نوبختي، فرق الشيعه، ترجمة مشكور، محمدجواد، انتشارات علمي فرهنگي، چاپ اول، ص 14.

[2] . الحميري، ابوسعيد بن نشوان، حورالعين، تحقيق كمال مصطفي، بي جا، چاپ اول، 1979، تهران، ص 152.

[3] . بغدادي،عبدالقاهر،الفَرق بين الفِرق،ترجمه و ملحقات مشكور،كتابفروشي اشراقي،چاپ چهارم،1367ش،تهران،ص371.

[4] . شهرستاني، ملل و نحل، دارالمعرفة، چاپ چهارم، 1415 ق، بيروت، ج 1.

[5] . النجار، عامر، الخوارج، عالم المكتب، چاپ اول، 1404 ق، بيروت، ص 103.

[6] . مشكور، محمدجواد، موسوعة الفرق الاسلامي، مجمع بحوث اسلامي، چاپ اول، 1415 ق، بيروت، ص 239.

[7] . همان، ص 462.

[8] . معروف، نايف، الخوارج، دارالطليعه، چاپ چهارم، 1414 ق، بيروت، ص 214- 215.

[9] . همان، ص 216.

[10] . اشعري، ابي خلف، پيشين، ص 8.

[11] . ابوسعيد، پيشين، ص 152، و شهرستاني، پيشين، ص 105.

/ 1