آسيب هاي فرهنگي و پژوهشي اينترنت - آسیب های فرهنگی و پژوهشی اینترنت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آسیب های فرهنگی و پژوهشی اینترنت - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آسيب هاي فرهنگي و پژوهشي اينترنت

در باره آسيب هاي اجتماعي اينترنت، سخنان بسياري گفته شده و از زواياي مختلفي نسبت به اين موضوع نگريسته شده است. گستره وسيعي از آسيب هاي اقتصادي مانند: تشديد تضاد طبقاتي و رشد شكاف ميان فرادستان و فرودستان؛ شكاف نسلي بين بزرگسالان و جوانان؛ امنيت ملي، سياسي و فرهنگي؛ آزادي و دموكراسي ديجيتالي و فرهنگ مجازي و اينترنتي، در زمره آسيب هاي جامعه شناختي اينترنت مي باشند. در اينبخش تنها به بيان آسيب هاي فرهنگي و پژوهشي اينترنت بسنده مي كنيم و تحقيق و تحليل ساير ابعاد اجتماعي و سياسي اينترنت را از انديشمندان علوم اجتماعي و ارتباطات به انتظار مي نشينيم.

آسيب هاي فرهنگي

پيشرفت هاي جديد در حوزه فنّاوري اطلاعات و ارتباطات مفاهيم جديدي چون: دهكده جهاني، جامعه اطلاعاتي، جامعه مجازي و فرهنگ مجازي را پديد آورده است كه پيآمدهاي عملي كردن اين مفاهيم تأثيرات خوب و بدبسياري را بر فرهنگ هاي مختلف دارد و آنها را بيش ازگذشته در معرض تبادل، درهم آميختگي و رويارويي با يكديگر قرار مي دهد.

در دوران كنوني، شايد اگر صدمات فرهنگي فنّاوري اطلاعات، به ويژه اينترنت را زيان بارترين، جدي ترين وپيشرفته ترين نوع تهاجم فرهنگي بدانيم، سخن به گزاف نگفته ايم. كساني كه نسبت به اينترنت خوش بين هستند، همواره از مزايا و فوايد اينترنت داد سخن داده اند و آن رابه عنوان ابزاري قدرتمند براي تبادل فرهنگي بين كشورهاو ملت ها مي بينند؛ اما منتقدان قائلاند كه اينترنت چيزي جز ابزار تسلط همه جانبه و از جمله سلطه فرهنگي کشورهاي استعمارگر غرب نيست و واژه هايي مانند: فرهنگ جهاني، فرهنگ ديجيتالي (DIGITAL CULTURE) و فرهنگ اينترنتي (CYBERCULTURE) را با فرهنگ غرب هم معنا مي پندارند.

در اين ميان، گروهي نيز با رويكردي اعتدال گرا معتقدند كه مي توان با حفظ ارزش هاي بنيادي و سنت هاي اصيل، ازنوآوري ها و فنّاوري هاي جديد ارتباطي استقبال نمود و آن را در خدمت فرهنگ اسلامي به كار گرفت.

به نظر مي رسد كه رويكرد اعتدال گرا واقع گرايانه تر و پذيرفتني تر از دو رويكرد قبلي است. اما حرف هاي منتقدان نيز، به خصوص اگر به گونه اي معتدل تر نگاه شود،از واقعيت هاي تلخي حكايت دارند كه نبايد از آنها غافل ماند. واقعيت اين است كه هرچند مي توان از اينترنت به عنوان ابزاري جهت پيشبرد اهداف فرهنگ بومي و اسلامي استفاده كرد -همچنان كه تاكنون كارهاي قابل ستايشي دراين خصوص انجام شده است- اما امروزه تبليغات فرهنگ غربي در اينترنت به اندازه اي است كه گاهي احتمال غلبه و تسلط شكل هاي مختلف آن بر ديگر فرهنگ ها چندان دور از انتظار به نظر نمي رسد. از اين رو،هيچ توجيهي براي از دست دادن فرصت و غفلت از آنچه در حال شكل گيري است، وجود ندارد. با اين حال، ممكن است عده اي چنين نگراني اي درباره هجمه فرهنگي اينترنتي را تا اين اندازه جدي نگيرند، يا اساساً بدان باورنداشته باشند. در سطور آتي نمونه هايي از اين واقعيت تلخ را برخواهيم شمرد تا آن را بيش از پيش تصديق كنيم و براي هر يك چاره اي بينديشيم.

بر اساس آماري در مورد درصد دسترسي كشورهاي مختلف و استفاده كاربران از اينترنت، آمريكا و كانادا 63اروپا 22/4 درصد و استراليا، ژاپن و نيوزلند 6/4از رايانه هاي متصل به اينترنت را در اختيار دارند. در حالي كه كشورهاي آسيايي و آفريقايي تنها 5/9 درصد ازاين رايانه ها را در خود جاي داده اند. همچنين 83 درصد کاربران اينترنت در آمريكا، 6 درصد در اروپا، 3 درصد دراقيانوسيه و 8 درصد در بقيه قاره هاي دنيا قرار دارند.[1]

اين آمار، ترجمان اين سخن است كه بيشتر فعاليت هايمختلف از جمله فرهنگي، از سوي غرب انجام مي شود؛ به عبارت ديگر، اينترنت همراه با همه پيام ها و پيآمدهايش که از جمله آنها ره آوردهاي فرهنگي است، از غرب به شرق منتقل مي شود و نبايد پنداشت كه اين كار صرفاً به دليل سير طبيعي پيشرفت فنّاوري و صدور آن از سوي غرب است؛ بلكه فرهنگ سازي به شيوه غربي و خصوصاً به شيوه آمريكايي، از چيزهايي است كه غربي ها براي آن کوشش هاي فراواني كرده و اقدامات بزرگي را به انجام رسانده اند. همچنان كه يكي از دانشمندان پرآوازه اروپا اظهار نظر كرده بود كه اكنون وقت آن رسيده است كه آمريكايي شويم و منظور از جهاني شدن را همان آمريكايي شدن بدانيم.

و باز همچنان در اثر رشد اينترنت و پيشرفت ارتباطات،بسياري از سوغات هاي فرهنگي غرب به ويژه آمريكا،مانند غذاهاي آماده، اغذيه كنتاكي و مك دونالد و بسياري از الگوها و مدل هاي غربي را مي توان در بيشتر كشورهاي جهان به روشني مشاهده كرد.

تاكيس فوتو پولوس (1987م) در مقاله «رسانه هاي جمعي، فرهنگ و دموكراسي» مي نويسد:

«امروز با فرآيند جامعي از همگون سازي فرهنگي مواجه هستيم كه در نتيجه آن، شهرها بيشتر و بيشتر به هم شبيه شده اند؛ مردم در همه نقاط جهان به موسيقي يكساني گوش مي دهند و بر روي صفحه هاي تلويزيون هاي خوداپراهاي يكساني را مي بينند و كالاهاي مصرفي مشابهي را مي خرند. ظهور وفاق نئوليبراليسم در دو دهه اخيركه به دنبال شكست سوسيال دموكراسي بود، همگون سازي فرهنگي را تقويت كرده است. اين نتيجه غير قابل اجتنابليبراليزه كردن بازار و برداشتن نظارت دولتي از آن و نتيجه تشديد تجاري كردن فرهنگ بوده است. در نتيجه، جوامع سنتي و فرهنگ هاي آنان در سراسر جهان در حال ناپديدشدن هستند و مردم آنها به مصرف كنندگان فرهنگي كه در کشورهاي پيشرفته صنعتي به ويژه در ايالات متحده آمريكا توليد شده، تبديل شده اند».[2]

حال، چنانچه كشوري مانند ايران زيرساختارهاي لازم رابراي مقابله با فرهنگ بيگانه و حفظ فرهنگ خودي پنداشته باشد و فاقد استراتژي فرهنگي كلاني در مورد صنايع فرهنگي جديد همچون ماهواره و اينترنت باشد، طبيعي است كه اسير و شايد خودباخته و حتي متأسفانه گاهي مبلغ فرهنگ بيگانه، به عنوان يك فرهنگ جهاني شود.

يكي ديگر از آسيب هاي فرهنگي اينترنت، به زبان مربوط مي شود. از ديدگاه جامعه شناسان، زبان مهم ترين و اساسي ترين نماد فرهنگي يك جامعه است. به بيان جاناتان ترنر: «هنگامي كه مردم به توافق مي رسند كه يك نشانه، علامت چه چيزي باشد و چه چيزي را ارائه دهد، آن را نماد مي نامند».[3]

پس از زبان، نمونه هاي كوچك تري چون: پرچم، صليب،مشت گره خورده و برنامه هاي رايانه اي همگي نماد ونشانه هايي هستند كه در هر جامعه داراي فرهنگ و معاني توافق شده خاصي مي باشند. جامعه شناسان، مجموعه اين نظام هاي نمادين در ميان جمعيتي از انسان ها را عموماً فرهنگ» نام مي نهند.

زبان به عنوان بزرگ ترين نماد فرهنگي و فرهنگ سازان جامعه، هم متأثر از ساير نمادهاي فرهنگي است و هم تأثيرگذار بر آنهاست و به طور كلي، ساختاري نمادين است که ناظر به فرهنگ معيني مي باشد. از اين رو، مي توان گفت كه زبان هر جامعه اي داراي فرهنگ خاص آن زبان است و گسترش زبان يك جامعه، به منزله گسترش فرهنگ آن جامعه محسوب مي شود. حال چنانچه وضعيت و موقعيت زبان هاي مختلف در اينترنت را ملاحظه كنيم، سلطه و غلبه زبان هاي غربي و خاصه زبان انگليسي به روشني نمايان است. در ميان كساني كه از اينترنت استفاده مي كنند؛ يعني حدود 730 ميليون نفر، 63% به زبان انگليسي سخن مي گويند. اين در حالي است كه استفاده كنندگان عرب زبان فقط 4/1 درصد را به خود اختصاص داده اند.[4]

اگر وضعيت توزيع ساير نمادها و صنايع فرهنگي نيز در اينترنت سنجيده شود، چيزي شبيه وضعيت زبان خواهدبود. افزون بر اين، تبليغات فرهنگي كه در صفحات و پايگاه هاي مخلتف به خصوص در بخش هاي مربوط به ابزارهاي رايگان، عمومي و پراستفاده اينترنت مشاهده مي شود، بيشتر ريشه در فرهنگ غرب دارد. با اين حال، عده اي از روي ناآگاهي و يا عدم باور راستين به فرهنگ اصيل اسلامي، همچنان دم از فرهنگ جهاني و فرهنگ الكترونيكي مي زنند و پيآمدهاي غيرقابل جبران آن را متذكر نمي شوند. در حالي كه حتي برخي از روشنفكران غربي نيز در اين خصوص انتقادهاي سختي را بيان کرده اند؛ براي مثال مي توان از «روزابت مس كانتر» نام برده در كتابي به نام «تحول» ضمن برشمردن فرصت ها درفرهنگ الكترونيكي، به تهديدهاي آن اشاره مي كند ومي گويد: «گوشه نشيناني كه تنها به اينترنت چسبيده اند، جهان را فتح نخواهند كرد». كانتر در اين كتاب مي نويسد:با پذيرش فرهنگ الكترونيكي به عنوان واقعيت نوين، حقيقت هاي تازه اي آشكار مي شوند كه عبارت اند از:

1. فرهنگ الكترونيكي با «تخريب سازنده» همراه است؛يعني بايد براي دگرگوني هاي ژرف تا حدّ نابودكردن كسب و كار سودآور كنوني آماده بود؛

2. پذيرش فرهنگ الكترونيكي همانند زندگي در خانه اي شيشه اي، با نورافكن هاي نيرومند و پيوسته روشن است.اشتباه ها بي درنگ آشكار و بزرگ نمايي مي شوند؛

3. فرهنگ الكترونيكي، تا اندازه زيادي، سطحي و ساختگي است و ارتباطات، هسته بنيادين آن را تشكيل مي دهد؛

4. فرهنگ الكترونيكي درضمن اجراي كار به وجود مي آيد؛

5. چنانچه خوب پياده شود، ضد جنگ است؛

6. پر از ناسازه ها (پارادوكس ها) است؛

7. مي تواند بسيار سرگرم كننده باشد.[5]




[1] . آشنا، حسام الدين، «اينترنت و امنيت فرهنگي سياسي؛بررسي ها و راهبردهايي براي جمهوري اسلامي ايران»

h ttp://iranwsis.org

[2] . نجاتي حسيني، سيد محمود، اطلاع رساني و فرهنگ، ص72.

[3] . ترنر، جاناتان، مفاهيم و كاربردهاي جامعه شناسي، ترجمه محمد فولادي و محمد عزيز بختياري، ص 75.

[4] . global reach، global internet statistics- h ttp://global-reach.biz/globstats/index.php

[5] . H TTP://WWW.IMI-IR.ORG

/ 3