ياران مهدي را بايد در ميان سلاح بردوشان و كفنپوشان و جان بر كفان و مبارزان و سنگرنشينان و خدمتگزاران به اين انقلاب، و تقويتكنندگان سپاه دين، و حرمتگزاران به خون و خانواده شهيدان يافت.نه در ساكتان و بيتفاوتان! و نه در رفاهزدگان و عافيت طلبان.يا مهدي! كدام «حضور»، چون «غيبتِ» تو، زمان و تاريخ را آكنده است... ؟!حاضرترين حاضران، به گرد پاي «حضور غايبانه»ات نمي رسند.اي معنيِ حضور در غيبت! اي مفهومِ غيبتِ حاضر، اي مجمعِ غيبت و شهود!كدام نماز شب است كه بي ياد تو بر پاست؟كدام اشك شوق و سوز دل است كه نشان از تو ندارد؟كدام وصيّت نامه شهيد است كه خالي از اسم عزيز توست؟مگر مي شود دعاي كميل و توسّلي بي ياد تو سر شود؟او «وارث» است، وارث دين محمّد و خطّ سرخ شهادت.او «قائم» است، ايستاده و استوار و پا بر جا، تا جهاني را به قيام حقطلبانه وا دارد.او «بقيه الله» است، يادگاري از خطّ امامان و ذخيرهاي از سوي خدا.او «منصور» است، ياري خدا و نصرت مؤمنين را پشت سر دارد و بر جباران پيروز خواهد شد.او «ثائر» است، انقلابي، برانگيخته و برانگيزنده. او«منتقم» است، خونخواه حادثه كربلا و انتقام گيرنده خون شهيدان و خون سيدالشهدا.او«صاحب الزّمان» و «صاحب الامر» است، او «ولي عصر» است. زمين و زمان، امر و فرمان در اختيار اوست. «حجت الله» است و «خلف صالح». مهدي امّت است. هدايت يافتهاي هدايتگر، راه يافتهاي راهنما.هم هادي است، هم مهدي، راهشناسي خبير و راهباني مطمئن و راهنمايي دلسوز. سلام بر مهدي، انتظار سبز دورانها، آرمان مجسّم عدالتخواهان، چلچراغ روشن شبستان تاريخ، روشنگر زمين و زمان، مردِ برگزيده اعصار، ذخيره جاويدان الهي و نويد بخش صبح در شب انتظار.جواد محدثي ـ قطعات