انگيزه دانش پژوهي - انگیزه دانش پژوهی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انگیزه دانش پژوهی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

انگيزه دانش پژوهي

انگيزه هر عمل، روح و حقيقت آن عمل است. اگر انگيزه و هدف والا و رفيع باشد بي تريد عامل نيز همان قدر بلند مرتبه و عظيم خواهد بود.

از اين رو لازم است كه دانشجويان و طالبان علم بيش از همه چيز انگيزه خويش را درستي ببخشند و بكوشند كه از آغاز تحصيل هم و غم آنان در كسب دانش، جلب خشنودي خدا و نيز خدمت به خلق او باشد.

اگر دانشجو از آغاز، نيت خود را تصحيح نكرد و روح پاك و فطرت ناآلوده خويش را به اغراض و اهداف دنيايي و غير صحيح آغشته نمود، در واقع پايه و اساس امر خويش را نادرست بلند كرده و سنگ زيرين را كج نهاده است.

در دين اسلام نيت و انگيزه درست تا جايي از اهميت برخوردار است كه آن را از خود عمل بهتر دانسته است.

چنانچه رسول خدا فرمود: «انگيزه و نيت دروني مؤمن از فعل و عمل ظاهري او پرارزش تر است.»[1]

دانشجويان عزيز بكوشند كه انگيزه خود را از كسب دانش در جلب و جذب مال و مقام و ديگر امور مادي منحصر نگردانند. البته تأمين اين مسائل در حد ضرورت، لازم است، ولي نبايد انگيزه طلب علم، رسيدن به اين امور باشد بلكه دانشجو بكوشد كه با تحصيل علم بعد از آنكه جان خود را آراست و روح خود را پاك كرد، در رفع نيازهاي مادي و معنوي خلق الله تلاش كند، زيرا اگر دانشجو به هر علتي از ادامه تحصيل بازماند واقعه‌اي ميان او و كسب دانش جدايي افكند، انگيزه او درست است و در نتيجه در سراي ديگر پاداش نيك عالمان و انديشمندان را به او مي دهند و اي بسا با آنان حشر يابد. در روايت نقل است كه:

«در روز محشر و قيامت مردم بر حسب نيتها و انگيزه هايشان محشور مي شوند».[2]

پس بيچاره دانشمندي است كه فريب ظواهر دنياي دون را خورده، انگيزه خويش را رسيدن به اين منافع فناپذير و نابود شدني قرار مي دهد. چنين شخصي اگرچه به مراتب بالاي دانش برسد و اگرچه سرآمد روزگار خويش شود، در مكتب اسلام هيچ قدر و قيمتي ندارد، زيرا چنين طالب علمي تنها به منافع شخصي مي انديشد و هيچ گاه در فكر نجات ديگران و خدمت به جامعه اسلامي نيست. پس اندكي دانش صحيح و جهت دار، بسيار ارزشمندتر از دانش فراوان بدون هدف صحيح و تنها در جهت كسب ماديات است.

«اگر كسي در طي تحصيل دانش، جوياي هدف ديگري باشد و بخواهد كه از طريق علم و دانش تنها به اغراض دنيوي دست يابد، نمي تواند در روز رستاخيز بوي بهشت را استشمام كند.»[3]

نبايد پنداشته شود كه مقصود از امور مادي و دنيوي تنها پول و املاك و ... است، بلكه اين كلمه هر چيزي جز خدا را در بر مي گيرد. پس اگر دانشجويي دانش را براي مال، مقام، غلبه، و چيرگي بر اقران، رسيدن به شغل مناسب، و يا حتي دانش را براي دانش فراگيرد گرفتار اغراض غير خدايي شده است. بايد دانش تنها از يك رو باشد و آن خداست. البته انگيزه خدايي گاه در خودسازي، جامعه سازي، و ديگر مسائل به ظاهر دنيوي جلوه مي كند.

و اين امر با انگيزه صحيح هيچ تنافي ندارد، زيرا در اين صورت همواره هدف طالب علم از كسب دانش جلب خشنودي خداي است نه چيز ديگر.

بلند همتي

بي ترديد علو همت و بلند نظري از رموز موفقيت مردان بزرگ بوده است. دانشمندان خستگي ناپذير همواره به رسيدن به مدارج اندك راضي نمي شدند و آينده اي بس بزرگ را براي خويش تصور مي نموده اند. دانش آموز پست همت و دون نگر به اندكي از دانش خشنود مي گردد و از آغاز، ديده به همين مرتبه پايين دانش مي دوزد. اين فرد، گذشته از آنكه با چنين همت پستي، به دشواري مي تواند حتي به همان مرتبه پايين هم برسد، در واقع تمام استعدادها و تواناييهاي خدادادي را در رسيدن به هدفي بي ارزش و يا كم ارزش ذبح كرده است. جايي كه آدمي مي تواند با تلاش و كوشش و انگيزه درست به رفيع ترين درجات دانش برسد و به قول سعدي - عليه الرحمه - «بجز خدا نبيند»، چرا به سطوح پايين بسنده كند. آيا اين دون نگري ستمي سترگ بر او نيست!؟ دانشجو بايد بكشود كه تا جان در بدن دارد و تا توان تحصيل دارد دمي از كسب دانش نايستد. او تنها در اين صورت است كه مي تواند اقاليم ناشناخته معرفت را در رشته خود كشف كند. و جز با همتي بلند، دست يافتني نيست. علي «ع» فرموده است: «قدر و قيمت هر انسان به قدر والايي همت اوست.»[4]

دانش آموز نبايد به مراحل بالاي دانش با چشم مشكل بين بنگرد. بلكه بايد بداند كه هر مرحله اي از دانش اگر چه تا كنون كسي بدان دست نيافته باشد، با توكل بر خداي متعال و تلاش پيگير دست يافتني و قابل نيل است. هنگامي كه به او مي گويند تو بايد در فلان رشته و فن، سرآمد روزگار شوي، نگويد: اي بابا! ما نمي توانيم، اين مرتبه ويژه بزرگان است، زيرا اين تلقينهاي نادرست در عدم وصول به مراتب بالاي دانش مؤثر مي افتد.

در اين جا خوب است كه براي تاييد سخنان خويش از كلمات گهربار شهيد ثاني بهره گيريم:

«دانشجو بايد در كسب دانش، همت خويش را والا و بلند دارد و با وجود اين كه مي تواند به درياي بي كران دانش برسد به سرمايه ناچيزي از دانش بسنده نكند.»[5]

متون قرآني و روايي ما، حاوي بسياري از سخنان و حكمي است كه بيانگر شدت اهتمام و تشويق اسلام به والاهمتي، بلند نظري و نكوهش پست همتي، تنگ نظري و دون انديشي است. پس:




  • همت، بلند دار كه مردان روزگار
    از همت بلند به جايي رسيده اند



  • از همت بلند به جايي رسيده اند
    از همت بلند به جايي رسيده اند



تلاش مداوم

كار بي تلاش، بيشتر به عمل بيهوده و بي ثمر مي ماند. سعي و تلاش مداوم از نشانه هاي موفقيت است، كسب دانش و علم نيز از اين قاعده مستثني نيست و در ميدان دانش هم تنها كساني مي درخشند كه در اين راه جهد و تلاش را به حد نهايت برسانند. بي ترديد هيچ گنجي با ارزش تر از دانش هدف دار و علم حقيقي نيست و چنانكه معروف است و درست، گنج بي رنج طلبيدن بيشتر جامه واقعيت نمي پوشد.

با درنگي در حيات بزرگان بشريت و دانشمندان سرآمد هر رشته و علم درمي يابيم كه اين بزرگ مردان بيشتر، تلاشگر بوده اند تا نابغه، يعني چنين نيست كه همه دانشمندان بزرگ از لحاظ هوش و استعداد در اوج باشند و رمز توفيق آنان را نبوغ شان بدانيم. البته ما تأثير نبوغ را انكار نكرده ايم، بلكه معتقديم كه غالب دانشمندان بزرگ از هوش متوسط و گاهي زير متوسط برخوردار بوده اند، ولي با تلاشهاي خستگي ناپذير توانسته اند خويش را تا چنان مرتبه برتري بالا بكشند و دست از مظاهر فريبنده دنيايي بردارند و سرانجامي خوش بيابند.

پرورش روح

دانشجو بايد در ضمن تحصيل دانش از كسب مدارج و مراتب معنوي نيز غفلت ننمايد. نيز نبايد به طهارت روح و جان و پالايش آن از آلودگي ها به چشم يك كار جانبي و غير اصيل بنگرد، بلكه لازم است كه حتي دانش و پژوهش را هم وسيله اي براي تحصيل سلامت درون قرار دهد. اين به خاطر آن است كه آدمي آفريده شده است تا خداي را عبادت و ستايش كند و اين عبادت همان عاملي است كه باعث تصفيه درون است و بي ترديد كسب دانش صحيح اگر با اخلاق همراه باشد رنگ عمل صالح به خود مي گيرد. پس چنين نيست كه درس چيزي باشد و عبادت چيزي ديگر، اگر علم، عمل را همراه آورد، خود آن دانش از برترين عبادتهاست.

دانش آموز بايد در مقابل هر گامي كه درعرصه علم ظاهري پيش مي رود، دو گام يا بيشتر در ميدان عمل و جهاد اكبر پيش برود. او بايد همه چيز حتي دانش را براي عبادت بخواهد و اگر چنين شد، او هيچ گاه بيهوده دل در گرو درس نمي نهد و تنها هنگامي دانش اندوزي براي او محبوب است كه در خدمت خدا و خلق او به كار آيد.

خوب است دانشجو از عبادت و پرورش روح در فراگيري دانش هم بهره گيرد، يعني همواره از عامل اثر گذار وراي طبيعت غافل نباشد و بداند كه او بي استعانت از خالق خود قادر نخواهد بود قدمي بردارد. گويند، هرگاه ابوعلي سينا، فيلسوف بزرگ جهان اسلام در امري راه صواب را نمي يافت و در كار خود حيران و سرگشته مي شد، به مسجد محل پيوند روح محدود بشر به وجود نامحدود ربوبي درآمد و از آن عالم علي الاطلاق طلب ره گشايي مي كرد، آنگاه با راه حل به منزل باز مي گشت. بنابراين لازم است كه محصلان به دانش اندك خويش مغرور نشوند و بدانند كه دانش بشر از آغاز آفرينش تا پايان دنيا نسبت به علم و دانش عليم حكيم، تنها اندكي است و اين گفته خداوند است كه: «و ما اوتيتم من العلم الا قليلا».[6]

در هر حال، محصل بايد بجز تلاش و كوشش علمي، بخشي از وقت خويش را صرف ارتباط با خدا، مناجات، استغفار و انجام درست تكاليف شرعي كند.

خلاصه ترك گناه راز بزرگ توفيق است. دانشجو بايد سخت از گناه پرهيز كند و بداند كه گاه يك گناه ساده براي هميشه او را از تحصيل دانش، به ويژه دانش دين باز مي دارد، نيز بايد اين مسئله كمرشكن را بفهمد كه گناه شخص دانا و دانشمند به آساني آمرزيده نمي شود. اين امر به ويژه براي طالب علم، بسيار اهميت دارد. امام صادق (ع) مي فرمايد: «اي حفص! هفتاد گناه از انسان جاهل آمرزيده مي شود، بي آنكه گناهي از دانشمند بخشيده شود.»[7]

پرهيز از وابستگي به امور مادي

اگر مي گوييم كه دانشجو نبايد به مسايل مادي وابسته گردد نه يعني آنكه بايد با شكم خالي و گرسنه كسب دانش كند، بلكه چنان كه از عبارت روشن است نبايد «دلبسته» و متعلق به آن باشد. در حد ضرورت بايد از حلال الهي سود برد ولي غرق شدن در دنيا و شهوتها با كسب نور دانش سازگاري ندارد.



[1] . «الكافي»،‌ج 2، ص 134.

[2] . «سنن ابن ماجه» ج 2، ص 1414.

[3] . «سنن ابن داود»، ج 3، ص 323، كتاب العلم، حديث 3664.

[4] . «نهج البلاغه»، كلمات قصار، شماره 47.

[5] . «منيه المريد»، ص 230.

[6] . سوره اسراء، آيه 85.

[7] . «اصول كافي»، ج 1، ص 47.

/ 5