اين عالم، عالمي است كه انسانها در آن جدا و از هم دور ميشوند. همانطور كه در دستگاه آب ميوه گيري، عصاره و تفاله از هم جدا ميشوند، عصاره وتفاله به صورت هويج باهمند. هويج را وارد دستگاه ميكني، عصاره به اسم آب هويج از يك راه مي آيد و تفاله از راه ديگر، در غوره هم عصاره و تفاله باهم جمعند و دستگاه آب غوره گيري عصاره و تفاله را از هم جدا ميكند. عصاره از يك طرف مي رود و تفاله از طرف ديگر.در اين عالم مؤمن و كافر با هم ميآيند، گاهي در يك خانه و خانواده يك فرزند مؤمن ميشود و يك فرزند كافر. آنكه مؤمن است از طريق عصارهها ميرود و آنكه كافر است از راه تفاله ها. عصارهها را درشيشه به عنوان اشياء با ارزش در جايي نگهداري ميكنند، تفالهها را هم در جايي جمع ميكنند وبه خورد حيوانات ميدهند. همانطور كه لازم است رهبري باشد تا عصارهها را به دور خود جمع و جذب كند، دشمنان هم هاديهايي دارند كه تفالهها را به دور خود جمع ميكنند، عالم، هم دستگاه عصاره گيري ميخواهد وهم دستگاه تفاله گيري.حائري شيرازي ـ تمثيلات ج 1