پرفسور حميد مولانا، استاد و مدير بخش ارتباطات بين الملل دانشگاه واشنگتن دي سي است. بخش وبلاگ هاي اسلامي ره آورد نور، طي گفت وگويي اختصاصي، ديدگاه ايشان را در مورد جايگاه وبلاگ نويسي در تبليغ دين جويا شد.پروفسور مولانا در زمينه ارتباطات نظرات بديع و پويايي دارد. وي در زمينه وبلاگ نويسي ديني نيز به نکات ارزشمندي اشاره کرده است؛ هر چند به دليل تلفني بودن اين گفت وگو و فرصت اندک، نتوانستيم با ابعاد گسترده تري از ديدگاه هاي ايشان در اين زمينه آشنا شويم.آقاي پرفسور مولانا، شما چقدر با استفاده از عبارت «منبر ديجيتال»، براي تعريف وبلاگ، به عنوان يک مبلغ ديني در فضاي سايبر موافق هستيد؟ آيا وبلاگ مي تواند وسيله اي براي تبليغ مذهبي باشد؟پيش از پاسخ به اين سوال شما، نخست بايد درباره وبلاگ بگويم که وبلاگ نوشتن، چيزي شبيه سفره انداختن است؛ يعني شما سفره اي انداخته ايد که مردم مي توانند بيايند و دور آن سفره جمع شوند و با هم صحبت و مصاحبه کنند يا چيزي بخورند و بروند. البته گفتن اين نکته ضروري است که گاهي اوقات، اين سفره انداختن در موضوع وبلاگ، چيزي شبيه دانه پاشيدن مي شود.مثل اينکه در همين آغاز بايد به سراغ مبحث آسيب شناسي وبلاگ ها برويم.نخست اجازه بدهيد، خصوصيات وبلاگ را با هم مرور کنيم.بفرماييد.نخستين ويژگي اي که براي وبلاگ، به مثابه يک رسانه مطرح است، سرعت آن در انتقال اطلاعات و طرح عقايد است. ويژگي دوم آن به عقيده بنده، اين است که در اين فضا، نويسنده يا نظريه پردازي که به جهات مختلف، نمي توانسته عقايد خود، را به وسيله مطبوعات با رسانه هاي جمعي ارائه بدهد، اکنون اين امکان را براي نشر عقايد و حرف هايش پيدا کرده است؛ يعني وبلاگ مي تواند، شکاف رسانه اي را که تاکنون براي دسترسي به اطلاعات متنوع وجود داشته، تا حدودي پر کند.سوم اينکه وبلاگ فرصت آشنايي با کارشناسان، متخصصان و نظريه پردازان گمنام را فراهم مي کند؛ البته در صورت استفاده آنها از وبلاگ؛ يعني وبلاگ مي تواند به وسيله اي براي مشروعيت دادن به دانش و نظريات و اطلاعات افراد و گروه هايي تبديل شود که ما معمولاً به آنها دسترسي نداريم.حال با توجه به اين ويژگي ها، آيا يک وبلاگ مي تواند يک منبر باشد؟بله مي تواند، البته به همان ميزان که مي تواند راهنما و مبلّغ باشد، به همان ميزان هم مي تواند، گمراه کننده باشد. وبلاگ به همان قدر که در اين ارتباط مثبت است، منفي هم هست؛ نه تنها در عرصه تبليغ ديني، در تمام زمينه ها به همين گونه است. مشکل بزرگ وبلاگ اين است که خوانندگان وبلاگ ها، معمولاً هيچ شناخت و اطلاعي از نويسندگان وبلاگ ها ندارند. آنان نمي دانند که آيا نويسنده اين وبلاگ در زمينه مطلبي که مي نويسد، اعتبار و مشروعيتي دارد يا خير. در حالي که به فرض، وقتي شما به يک روزنامه مراجعه مي کنيد، حداقل مي دانيد که اين روزنامه توسط چه کساني منتشر مي شود. اعتبار دارد يا خير؟ يا اينکه اصلاً موضع سياسي و فکري گردانندگان آن چيست.يعني به نظر شما وبلاگ وسيله قابل اعتمادي نيست؟بله؛ در اين فضا هر کس مي تواند وارد شود و بگويد که من اين اطلاعات را دارم و مخاطب هم هيچ وقت فرصت نمي کند که ببينيد آيا او واقعاً اين مقام و مشروعيت را دارد يا خير؛ البته اين را هم بگويم که وبلاگ ها تنها تا زماني مؤثر هستند که تعدادشان محدود باشد؛ يعني در حدي که آن شکاف موجود در مطبوعات و رسانه ها براي انتقال اطلاعات را پر کنند؛ ولي اگر تعداد وبلاگ ها آن قدر زياد شود که با مسئله انفجار اطلاعات، آراء افکار و مسئله تبليغات تجاري مواجه شويم، ديگر ارزش خودش را از دست مي دهد.اين مشکلي است که حتماً خود شما هم تجربه کرده ايد. شما در جست وجوي موضوع مورد علاقه خود با انبوهي از سايت ها مواجه مي شويد. سؤال مهمي که پيش مي آيد اين است که کدام يک از اينها پاسخ مفيد را به شما مي دهد. اگر شما سايت خاصي را نشناسيد، بايد تمام روز خود را براي بررسي سايت هاي مختلف در ارتباط با موضوع مورد جست وجوي خود صرف کنيد. يعني افزايش روزافزون تعداد وبلاگ ها، خود به نوعي از ارزش و اعتبار وبلاگ مي کاهد.به خاطر داشته باشيد که مردم وقت ندارند که 8 ساعت بخوابند، 8 ساعت کار کنند، 8 ساعت تفريح و 8 ساعت ديگر هم به وبلاگ ها نگاه کنند. اطلاعات خوب، اطلاعات مفيد است؛ نه اطلاعات زياد. اطلاعات زياد مردم را گمراه مي کند.اين گمراه شدن در مواجهه با انبوه وبلاگ هايي که از مذهب و تبليغ آن دم مي زنند، هم صادق است؟همين طور است. يا براي مثال اگر شما 50 وبلاگ داشته باشيد که درباره مذهب و اسلام صحبت مي کنند، براي مخاطب اين سؤال پيش مي آيد که من با مثلا 15 دقيقه وقتي که دارم، به سراغ کدام اينها بروم. بالاخره بايد کسي مشروعيتي به اينها بدهد، و گر نه شما هيچ معياري نداريد که کدام بهتر و مناسب تر است، مگر اينکه از دوستتان شنيده باشيد يا پس از گذشت زماني، آن وبلاگ شهرت يافته باشد. به نظر من، وبلاگ به همان اندازه که مي تواند مفيد باشد و بحثي را باز کند و افق نظريه پردازي را متنوع کند، به همان اندازه مي تواند باعث سرگيجه شود.پس شايد پيش شرط اينکه يک وبلاگ بخواهد، نقش يک منبر را در پيام رساني ديني ايفا کند، اين است که از طرف متوليان حوزه هاي آموزش علوم اسلامي، مشروعيت کسب کرده باشد؟!کاملاً صحيح است. شما وقتي پاي يک منبر مي رويد، در وهله نخست مي دانيد که اصلاً اين منبر در مسجد است و آن مسجد هم معتبر است. ما مي دانيم که اين مسجد و منبر کجاست و قبلاً در سطح جامعه درباره آن اطلاعاتي کسب کرده ايم. در حالت کلي، شما نمي توانيد بگوييد که وبلاگ همان منبر است، زيرا شما نمي دانيد که اين منبر در کدام مسجد قرار گرفته است. بنابراين، بايد مواظب بود و زياد هيجاني نشد. پتانسيلها بسيار است؛ ولي بايد همه جوانب منفي و مثبت آن را در نظر گرفت.گفتيد که پتانسيل هاي بالقوه اين حوزه بسيار است؛ مراکز آموزش ديني ما تا به حال چقدر در به کارگيري اين پتانسيل ها، در جهت اشاعه و تبليغ دين موفق بوده اند؟ آيا تاکنون اقدام محسوسي در اين زمينه انجام گرفته است؟تا حدودي موفق بوده اند. وضعيت امروز نسبت به گذشته بسيار بهتر است. نکته مهمي که وجود دارد اين است که اين مراکز بايد فعاليت هاي اينترنتي خود را علاوه بر محيط هاي مجازي، به شکل سنتي هم تبليغ کنند. تا اين کار از طريق همان ارتباطات سنتي، فرد به فرد و گروه به گروه صورت پذيرد.جناب پرفسور مولانا، سؤال آخر اينکه آيا وبلاگ که رسانه اي در عالم مجازي است، مي تواند به اندازه ساير رسانه ها و عناصر تبليغاتي تأثير گذار باشد؟مي تواند؛ البته با توجه به اينکه اين رسانه قدمت چنداني ندارد، هنوز مطالعات علمي خوبي که بتواند تأثيراتش را مشخص کند، انجام نشده است. اغلب صحبت هايي که در اين زمينه مي شود، مبناي علمي و تحقيقاتي محکمي ندارند؛ ولي همانطور که عرض کردم، سه شرط مشروعيت وبلاگ، مفيد بودن و تخصصي بودن آن، حداقل بايد وجود داشته باشند، تا وبلاگ، رسانه اي تأثيرگذار باشد؛ در غير اين صورت پس از مدتي، مردم خسته مي شوند و وقتي تعداد وبلاگ ها فزوني بگيرد، ديگر کسي به آنها مراجعه نمي کند.باز هم اين را بگويم که هيجان زده نشويم و خيال نکنيم که وبلاگ هم رسانه اي است مثل ساير رسانه ها. وبلاگ، در واقع محيط مبادلات آزاد است، نه رسانه به آن شکلي که مي شناسيم؛ هر چند که در سطح کلان موضوع، همه وسايلي که مي توانند بين افراد و گروه ها يا يک گروه و انبوهي از جمعيت ارتباط برقرار کنند، رسانه خوانده مي شوند.آزاده شايان فر - فصلنامه ره آورد نور، ش 13