اسماء الهي را نام ببريد؟
پاسخ
امام صادق ـ عليه السّلام ـ از امام باقر ـ عليه السّلام ـ و ايشان از امام سجاد ـ عليه السّلام ـ و ايشان از امام حسين ـ عليه السّلام ـ و ايشان از امير مؤمنان علي ـ عليه السّلام ـ نقل نمودند كه پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود:«حق تعالي را نَود و نُه اسم ميباشد كه اگر كسي آنها را بر شمارد، وارد بهشت ميشود و آن اسامي از اين قرار است:الله، الإله، الواحد، الأحد، الصّمد، الأوّل، الآخر، السّميع، البصير، القدير، القاهر، العليّ، الأعلي، الباقي، البديع، الباريء، الأكرم، الظّاهر، الباطن، الحيّ، الحكيم، العليم، الحليم، الحفيظ، الحقّ، الحسيب، الحميد، الحَفِيّ، الرّبّ، الرّحمن، الرّحيم، الذّاري، الرّازق، الرّقيب، الرّؤوف، الرّائي، السّلام، المؤمن، المهيمن، العزيز، الجبّار، المتكبّر، السيّد، السبوح، الشهيد، الصّادق، الصانع، الطّاهر، العدل، العَفُوّ، الغفور، الغنيّ، الغياث، الفاطر، الفرد، الفتّاح، الفالق، القديم، الملك، القدّوس، القويّ، القريب، القيّوم، القابض، الباسط، قاضي الحاجات، المجيد، المولي، المنّان، المحيط، المبين، المقيت، المصوّر، الكريم، الكبير، الكافي، كاشف الضّر، الوتر، النّور، الوهاب، النّاصر، الواسع، الودود، الهادي، الوفيّ، الوكيل، الوارث، البرّ، الباعث، التّواب، الجليل، الجواد، الخبير، الخالق، خير النّاصرين، الدّيّان، الشكور، العظيم، اللطيف، الشافي.»[1]البته بايد توجه داشت كه معني برشمردن اسماء الله در اين حديث نوراني، احاطه و آگاهي بر معاني آن اسماء ميباشد نه صِرف خواندن اسماء الله.[2]ذكر و نكته در باب اسماي الهي لازم است
اول
اسماء الهي در نود و نه اسم مذكور منحصر نميباشد، بلكه براي حق تعالي اسماء زيادي در روايات و ادعيه معصومين ـ عليهم السّلام ـ ذكر گرديده است. در برخي ادعيه براي حق تعالي هزار و يك اسم مقدّس ذكر شده و در برخي ديگر چهار هزار اسم مبارك روايت شده است. امّا وجه بر شمردن اين نود و نه اسم مبارك از ميان ساير اسماء الله شرافت بيشتر اسماء مقدس يا شهرت بيشتر اين اسماء نوراني و يا شمول و فراگيري اين اسماء و زير مجموعه بودن ساير اسماعء الهي نسبت به اين اسماء مقدّس ميباشد.[3]دوم
نكته مهم در باب اسماي الهي اين است كه اسماي الهي توقيفي و منحصر در آنچه در كتاب و سنّت آمده نميباشد. يعني اين طور نيست كه در اطلاق هر لفظ كه دلالت بر صفت كمال دارد بر خداي سبحان، بايد اذن شرعي داشته باشيم و نتوانيم اسمايي غير از آنچه در كتاب و سنّت آمده بر حق تعالي اطلاق كنيم. بلكه همين كه منع شرعي در اطلاق آن صفت كمالي بر حق تعالي نباشد، كافي است در جواز اطلاق آن بر حق تعالي.[4]البته بايد توجه داشت كه مراعات ادب اين است كه اسماي حسني را بر حق تعالي اطلاق كنيم. و حال كه چنين است چه بهتر كه تا ميتوانيم آن اسمايي را بكار ببريم كه در كتاب و سنّت وارد شدهاند و اين تنها يك ادب اخلاقي ميباشد.[5]معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1. بحار الانوار، ج 4، ص 184 الي 210.2. التوحيد (صدوق)، ص 185 الي 223.3. مفاتيح الجنان، دعاي جوشن كبير.4. عدة الداعي، (ابن حلّي)، ص 137 الي 400.[1] . محمّد باقر، مجلسي، بحار الانوار، ج4، ص186، ح1؛ صدوق، التوحيد، ص194، ح8.[2] . صدوق، التوحيد، ص195.[3] . الكفعمي، ابراهيم بن علي، المقام الأسني، ص86.[4] . حسن زادة آملي، حسن، كلمة عليا در توقيفيت اسماء، ص17.[5] . همان، ص58.