از ديدگاه فرقه قاديانيه آيا دين اسلام منسوخ شده است؟
پاسخ
يكي از ضروريّات اسلام اين است كه سلسله پيامبران ـ عليهم السلام ـ با بعثت پيغمبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ ختم شده و بعد از آن حضرت، هيچ پيامبري نيامده و نخواهد آمد.از اين روي، مانند ساير ضروريّات دين، نيازي به استدلال نخواهد داشت. در عين حال، مي توان اين مطلب را هم از قرآن كريم و هم از روايات متواتر، استفاده كرد.قرآن كريم مي فرمايد:
«محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ پدر هيچ يك از مردان شما نبوده و نيست؛ ولي رسول خدا و ختم كننده پيامبران است.»[1]خاتم به معناي وسيلة ختم كردن و پايان دادن است و انگشتري هم از اين جهت خاتم ناميده شده كه بوسيلة آن، نامه و مانند آن را ختم و مهر مي كردند.[2]
موضوع خاتميت پيغمبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ در صدها روايت نيز مورد تصريح و تاكيد قرار گرفته كه از جمله آنها حديث منزلت است كه شيعه و سني بتواتر، آنرا از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل كرده اند.
پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ به علي ـ عليه السلام ـ فرمود: تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسي هستي، جز آن كه پس از من پيامبري نيست.[3]از اين روي، با ظهور اسلام و بعثت پيامبر اسلام حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ و نزول قرآن مجيد، شرايع الهي گذشته منسوخ شده و اسلام در اوج و نهايت رشد و كمال الهي، به عنوان دين الهي تا روز قيامت ثابت و برقرار مي باشد، و با وجود اين دين كامل الهي، نبوت خاتمه پيدا كرده و به دين تازه اي نيازي نيست.[4]
جاوداني بودن دين اسلام
از آيات قرآن مجيد كه با بكار گرفتن الفاظ عام مانند «يا بني آدم و يا ايها و امثال آنها» و يا متوجه كردن خطاب به اقوام غير عرب و پيروان ساير اديان مانند «يا اهل الكتاب» ثابت مي شود كه اسلام ناسخ اديان است و احكام اسلام تا قيامت جاودانه خواهد بود، و به ويژه تعبير «ليظهره علي الدين كله»[5] جاي هيچ گونه شبهه اي باقي نمي گذارد كه دين اسلام دين جاوداني است و اين دلايل كه متلازم با خاتميّت پيامبر(ص) هر گونه توهمّي را نسبت به احكام و نسخ شدن اين دين الهي بوسيله پيامبر و شريعت ديگري باطل مي سازد.[6]فرقه قاديانيه ساختة دولت انگلستان، استعمار پير است. غلام احمد قادياني مؤسس اين فرقه معترف بود كه بيشتر عمر خود را در تأييد و پيروزي دولت انگلستان سپري كرده است. و در زمان استعمار هندوستان توسط انگليس چندين رساله و كتاب در تجليل و حمايت از دولت انگلستان به نگارش در آورد. براي سران و بزرگان انگلستان دعا مي كرد و اطاعت از دولت انگلستان را واجب مي دانست.[7]به خاطر انشعاب در فرقه قاديانيه دربارة نسخ اسلام، ديدگاه ها متفاوت است. خود ميرزا احمد قادياني موسس اين فرقه در سن چهل سالگي اعلام كرد كه مورد وحي و الهام الهي قرار دارد و از كساني است كه خداوند هر صد سال يكي از آنها را برمي انگيزد تا دين اسلام را تجديد كند و ادعا كرد كه از طرف خداوند مأمور است از مردم بيعت بگيرد.[8]در ادعاي او سخني از نسخ اسلام، به ميان نيامده است، امّا با بيان عقايد او مي توان گفت كه او با برداشتن برخي از احكام و ادعاي مهدويت و نبوت در واقع برخي از احكام اسلام را نسخ شده مي داند. بلكه ادعاي نبوت او در حقيقت ادعاي پايان عمر دين محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ مي باشد.عقايد غلام احمد قادياني را مي توان در محور هاي ذيل خلاصه كرد:1. حضرت عيسي بر روي صليب از دنيا نرفت بلكه به هند رفت و پس از مدتي به مرگ طبيعي از دنيا رفت. و حضرت عيسي براي كمك به ستمديدگان نائبي را از خدا درخواست كرد كه متحد و مشابه با حقيقت و جوهر او و به رنگ اعضاء و جواهرش باشد و خداوند وي (غلام احمد قادياني) را به نيابت حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ انتخاب كرد تا صليب را بشكند.[9]2. او بر اين عقيده بود كه مهدي و عيسي يكي است.3. او بعد از ادعاي الهام، ولايت ، كليم الله بودن مدعي شد كه فرشته وحي بر او نازل مي شود و زمان نزول وحي بر او، به اندازه زمان نزول وحي بر پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ است.[10]4. فرقه احمديه معتقد است كه حكم جهاد مخصوص دوران صدر اسلام است چرا كه تعداد مسلمانان اندك بود و آنان براي حفظ جان خود ناگريز به جنگيدن با مخالفان و كشتن آنان بودند.[11]بنابراين مي توان گفت كه دين محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ با ادعاي نبوت و نزول وحي بر او نسخ شده است منتهي برخي از احكام دين اسلام مورد تاييد دين او مي باشد. پس از فوت غلام احمد سال 1326 ق ميرزا نور الدين به عنوان خليفه اول او عقايد قادياني و رهبري آنان را بر عهده گرفت.و پس از مرگ نور الدين در اين فرقه انشعاب پديد آمد و گروهي به رياست مولوي محمد علي بر اين عقيده شدند كه غلام احمد نبي و يا مهدي يا مسيح نبوده بلكه مبشّر و مجدد اسلام بوده است. اين گروه انجمني به نام «انجمن اشاعت اسلامي احمديه»تشكيل دادند و به اعضاي انجمن لاهور و مجددي معروف گشتند.[12]بنابراين اين گروه عقيده اي به نسخ اسلام ندارند. امّا اكثريت قادياني ها به رياست ميرزا بشير الدين بر عقيدة نبوت و مهدويت و ميسحيت غلام احمد باقي ماندند. مركز اين فرقه قاديان بود و پس از تشكيل دولت پاكستان به اين كشور منتقل شد. و در روستاي «ربوه» مستقر گشتند.[13]با اين ديدگاه مي توان گفت اين گروه عقيده بر اين دارند كه ميرزا احمد قادياني با بعثت خود بعضي از احكام اسلام را منسوخ كرده است.معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1. القاديانيه، تحقيق سيد محمد حسن طالقاني.2. القاديانيه و الاستعمار الانجليزي، عبدالله سلوم الساحرائي.3. مجله تخصصي كلام اسلامي، شماره 50.
[1] . احزاب/40.[2] . مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، صدرا، چاپ دوم، 1372، ج 3، ص 155.[3] . محمدي ري شهري، محمد، منتخب ميزان الحكمه، انتشارات دارالحديث، چاپ اول، 1381، ج اول، ص 68.[4] . مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقايد، انتشارات سازمان تبليغات اسلامي، چاپ دوم، 1377، ص 287.[5] . توبه/33، فتح/38، صف/9.[6] . آموزش عقايد، ص 282.[7] . مجلة تخصصي كلام اسلامي، شمارة 50، ص 150.[8] . مجله تخصصي كلام اسلامي، شمارة 50، ص 149( به نقل از رسالة ترياق القلوب، ص 15)[9] . رسالة مذاهب الرحمن، ج 19، ص 297، به نقل از مجلة تخصصي كلام اسلامي، شمارة 50، ص 15.[10] . روحاني خزائن، ج 18، ص 202، به نقل از همان، ص 152.[11] . روحاني خزائن حقيقه المهدي، ج14، ص 453، به نقل از همان، ص 153.[12] . حسيني دشتي، سيد مصطفي، معارف و معاريف، قم، انتشارات اسماعيليان، چاپ اول، ج4، ص 69.[13] . معارف و معاريف، همان.