خشم نگير! - خشم نگیر! نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خشم نگیر! - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خشم نگير!

مردي از اعراب به خدمت رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ آمد و از او نصيحتي خواست، رسول اكرم در جواب او يك جمله كوتاه فرمود وآن اين‌كه: ‌«لا تغضب» خشم نگير!

آن مرد به همين قناعت كرد و به قبيله خود برگشت، تصادفاً وقتي رسيد كه دراثر حادثه ‌اي بين قبيله او و يك قبيله ديگر نزاع رخ داده‌ بود و دو طرف صف آرايي كرده و آماده حمله به يكديگر بودند.

آن مرد، روي خوي و عادت قديم و تعصب قومي تهييج شد و براي حمايتِ از قبيله خود، سلاح به تن كرد و در صف قوم خود ايستاد. درهمين حال، گفتار رسول اكرم به يادش آمد كه نبايد خشم و غضب را درخود راه بدهد، خشم خود را فرو خورد و به انديشه فرو رفت. تكاني خورد و منطقش بيدار شد، با خود فكر كرد چرا بي‌جهت بايد دو دسته از افراد بشر به روي يك‌ ديگر شمشير بكشند، خود را به صف دشمن نزديك كرد و حاضر شد آنچه آنها به عنوان ديه وغرامت مي‌خواهند، از مال خود بدهد.

قبيله مقابل نيز كه چنين فتوت و مردانگي را از او ديدند از دعاوي خود چشم پوشيدند، غائله ختم شد، و آتشي كه از غليان احساسات افروخته شده بود با آ‌ب عقل و منطق خاموش گشت.[1]


[1] . شهيد مرتضي مطهري،بيست گفتار، ص 194.

/ 1