روش ترجمه - روش ترجمه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روش ترجمه - نسخه متنی

جواد محدثی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

روش ترجمه

مقدمه

ترجمه، كه بازگرداندن متني از يك زبان به زبان ديگر است، يكي از راه‌هاي « ارتباط فرهنگي » است. اهل مطالعه، از راه خواندن اين‌گونه كتب، با دانشمندان و انديشه‌ها و علوم مختلف آشنا مي‌شوند و بينشي عميق‌تر و گسترده‌تر مي‌يابند.

مترجمان نيز كه اين نقش را ايفا مي‌كنند، از خدمت‌گزاران علم و ادب و فرهنگ در مقياس جهاني‌اند؛ به شرط آن‌كه متون مورد ترجمه، سالم و مفيد باشد و به تبادل فرهنگي و ارتقاي سطح دانش مردم و گسترش علم و فرهنگ بيانجامد.

در ترجمه، هم بهره‌گيري از فرهنگ جهاني و انديشه‌هاي ديگر ملل در كار است، هم بهره‌رساني و ابلاغ پيام خودي به ديگران؛ از اين رو، مي‌تواند يكي از شيوه‌هاي مؤثر تبليغ باشد و محتواي دين و مباني انقلاب را به ديگران انتقال دهد.

در جامعه اسلامي و نسبت به مسلمانان نيز، از آن‌جا كه متون اصلي دين، هم چون قرآن و حديث و اغلب كتب تاريخ و تفسير و كلام و ... به زبان عربي است و اغلب مسلمانان نيز غير عرب‌اند، پس برگردانِ زيبا و روان و فني محتواي معارف ديني از عربي به زبان‌هاي ديگر، خدمتي شايسته به بيش از يك ميليارد مسلمانِ غيرعرب است. ترجمه از زبان‌هاي ديگر به عربي نيز اين‌گونه است.

« نهضت ترجمه » از صدر اسلام، رواج داشت و كتب متعددي از زبان‌هاي ديگر به عربي و از عربي به زبان‌هاي ديگر ترجمه شد.

ضرورت اين مسأله در جهان امروز و با گستردگي ارتباطات و سرعت آن و نيز وسعت و دامنه كار چاپ و نشر و پخش رسانه‌ها و مطبوعات، بيش از پيش احساس مي‌شود. به همين دليل، آشنايي با « ترجمه » و اصول آن، هر چند گذرا و اجمالي، ضرور است و براي كساني كه توانايي تأليف يا انگيزه آن را ندارند، ترجمه مي‌تواند يك كار علمي و فرهنگي به شمار آيد.

حتي در اموري هم‌چون ترجمه قرآن، دعاها، احاديث، متون اخلاقي، شعرهاي حكمت آميز و ... ترجمه شايسته و شيوا مي‌تواند بُرد اين تعاليم را افزايش دهد.

در مقدمه، بيش از اين تفصيل نمي‌دهيم و به بيان برخي نكات و شيوه‌ها و نيازها در امر ترجمه مي‌پردازيم.

ترجمه شفاهي و كتبي

در يك تقسيم بندي، ترجمه به دو صورت انجام مي‌گيرد:

1. ترجمه شفاهي و زنده

2. ترجمه كتبي و نوشتاري.

ترجمه شفاهي

ترجمه شفاهي آن است كه مترجم، سخنان يك گوينده را به صورت زنده و في المجلس به زبان ديگري برگرداند. اين گونه ترجمه، در جلسات، كنفرانس‌ها، سمينارها، ملاقات‌هاي رسمي، مجامع بين المللي، مصاحبه‌ها و ديدارها و با توريست‌ها انجام مي‌گيرد.

ترجمه شفاهي به يكي از سه صورت زير است:

الف. فراز به فراز

ب. جمله به جمله

ج. كلمه به كلمه.

در نوع « فراز به فراز » مترجم، سخنان گوينده را بخش بخش گوش مي‌دهد و پس از پايان هر فراز، آن را ترجمه مي‌كند. معمولاً ممكن است هنگام گوش دادن، با استفاده از شيوه « تندنويسي » يادداشت‌هايي هم بردارد. پس از سكوتِ گوينده، مترجم مضمون صحبت او را بازگو مي‌كند. طبيعي است كه در اين شيوه، ترجمه كمي آزاد انجام مي‌گيرد.

در نوع « جمله به جمله » سخنان گوينده پس از پايان هر جمله، برگردانده مي‌شود. اين شيوه، هم راحت‌تر است و هم دقيق‌تر و مطابق‌تر با گفتار اصلي. در هر يك از اين دو شيوه، مترجم بايد از « حافظه » و « سرعت انتقال » برخوردار باشد، تا مضمون ارائه شده را از ياد نبرد و در گزينش معادل‌ها، معطّل نشود.

در نوع « كلمه به كلمه » مترجم مترصّد است تا هر كلمه و تعبيري كه از زبان گوينده بيرون مي‌آيد، آن را به زبان دوم بر مي‌گرداند. اغلب در ترجمه زنده در كنگره‌هاي بين المللي و مصاحبه‌هاي مطبوعاتي با خبرنگاران خارجي كه حاضران با گوشي به نطق گوينده گوش مي‌دهند، اين شيوه رعايت مي‌شود. البته گاهي به لحاظ ساختار دستوري و جمله بندي كه در زبان‌ها مختلف است، چاره‌اي جز صبر تا پايان جمله نيست تا مفهوم آن را سريعاً به زبان ديگري ترجمه كند و بدون تمام شدن جمله، گاهي نمي‌توان شروع به ترجمه كرد. به هر تقدير، مترجم شفاهي بايد در زمينه اصلي سخن، اطلاعات علمي داشته باشد تا در ترجمه بتواند مطلب گوينده را به زبان ديگري بيان كند. مثلاً اگر سخن گوينده، بار فلسفي يا اقتصادي داشته باشد، مترجمي كه از فلسفه و اقتصاد چيزي نداند، قطعاً در برگرداندن مطلب، دچار مشكل يا خطا خواهد شد.

ترجمه كتبي

در ترجمه كتبي، از آن‌جا كه « متن » در اختيار مترجم است، با دقت و حوصله بيشتري به برگرداندن آن و يافتن معادل‌ها و اصطلاحات و تنظيم جمله بندي مي‌پردازد. به همين دليل، در حد ترجمه شفاهي، نياز به حافظه و سرعت انتقال نيست؛ چون مي‌تواند با مراجعه به فرهنگ‌ها و كتب لغت و پرسيدن از ديگران، معادل يابي كند، حتي فرصتِ تجديد نظر يا تغيير عبارات و اصلاحات لفظي هم وجود دارد.

البته در اين نوع ترجمه هم، تسلط به دو زبان « مبدأ » و « مقصد »[1] لازم است، تا اين « برقراري ارتباط كلامي » به سهولت و مهارت انجام گيرد. ولي عوامل ياد شده (1. فرصت براي معادل يابي دقيق؛ 2. فرصت براي اصلاح و تجديد نظر؛ 3. ضروري نبودن حافظه و انتقال سريع) از نقاط مثبت و قوت ترجمه كتبي محسوب مي‌شود و به لحاظي آن را آسان‌تر از ترجمه زنده و شفاهي مي‌سازد.

شرايط و نيازهاي ترجمه

گفته‌اند كه: « ترجمه، پيش از آن‌كه « علم » باشد، « هنر » است ... .»

و اين سخن حقي است، زيرا تنها توانايي بر فهم لغات و جملات متن، كافي نيست و مترجمي نياز به مهارت، ذوق هنري بيش از اين دارد. ترجمه، اگر فني و عالمانه و خوب انجام گيرد، كمتر از « تأليف » و « تصنيف » نيست. ترجمه خوب، گاهي يك اثر را زنده مي‌كند و ترجمه بد، كتابي را از اعتبار و ارزش مي‌اندازد.

آن‌چه در مورد ترجمه نياز است، فهرست وار اين‌هاست:

1. تسلط مترجم به زبان مادري

مترجم، بايد پيش از ترجمه، نويسنده باشد؛ يعني در نوشتن سليس و صحيح و خوب، در زبانِ خودش، گيري نداشته باشد و در حد كافي به لغات، اصطلاحات، قواعد دستوري و جهاتِ ادبي و بديعي زبان خويش، مسلّط باشد تا در نگارش، دچار زحمت نشود.

2. تسلّط به زبان متنِ مورد ترجمه

گام نخست ترجمه، آن است كه مترجم، متن مورد نظر را بفهمد. از آن‌جا كه در متن، لغات و اصطلاحات و معاني حقيقي و مجازي و استعاري وجود دارد و از قواعد جمله سازي خاصّ خود پيروي مي‌كند، اگر مترجم به آن زبان تسلط نداشته باشد، در ترجمه دچار اشكال مي‌شود، چون ساختار كلام در زبان‌هاي مختلف يكسان نيست.

3. تسلّط به اصطلاحات خاصّ

هميشه جملات، به صورت عادي و معمولي نيست. گاهي در متن، يك اصطلاح، ضرب المثل، معناي مجازي و كنايي يا تعبير علمي خاصّي كه معناي ويژه‌اي دارد به كار مي‌رود. مترجم بايد هم اصطلاحات خاص « زبان مبدأ » را بداند، هم اصطلاحات معادل آن را در « زبان مقصد » يا زبان دوم.

مثلاً تعبير « التمييز العنصري » اصطلاحاً به جاي « تبعيض نژادي » است و « مِنَ الانتاج اِلَي الاستهلاك » اصطلاح عربيِ « از توليد به مصرف » است و « تقريرٌ يوميّ » يعني « گزارش روزانه ». ندانستن اصطلاحات، كار ترجمه را مشكل مي‌سازد؛ زيرا اين كار، تنها از « كتاب لغت » بر نمي‌آيد. ضرب المثل‌ها، طنز، كنايات و ... نيز در همين مقوله است و دانستن معادل آن‌ها در زبان دوم، بسيار كارساز است. از اين رو آشنايي با فرهنگ دو زبان و دو ملّت و ويژگي‌هاي دستوري و ادبي و بلاغي زبان مبدأ و مقصد، لازم است.

4. آشنايي با موضوع مورد ترجمه

صرف دانستن يك زبان، نبايد سبب شود كه در هر موضوعي انسان دست به ترجمه بزند. رشته‌ها و علوم مختلف، گاهي از مباحث، موضوعات و اصطلاحات خاصّي برخوردار است كه اگر مترجم با آن موضوع آشنا نباشد، به خوبي از عهده ترجمه بر نمي‌آيد؛ مثلاً اگر موضوع متن، فلسفي، طبي، معماري، هنري، بازرگاني يا فقهي باشد، بدون آشنايي با فلسفه، طب، هنر، فقه و ... يا نمي‌توان از عهده ترجمه برآمد، يا ترجمه‌اي غلط و يا نارسا و گنگ و غيراستاندارد ارائه خواهد شد.

5. امانت و بي طرفي

علاوه بر تخصص و مهارت مترجم، بايد نسبت به محتوا يا مؤلف متن يا موضوع خاص، نظرگاه شخصي خود را اعمال نكند و « متعهد » به متن باشد. دخالت دادن ديدگاه‌ها و پيش فرض‌هاي شخصي در ترجمه، از اعتبار آن مي‌كاهد. اگر مترجم ديدگاه مؤلف را قبول ندارد، مي‌تواند در پاورقي يا الحاقات، بيان كند؛ نه آن‌كه متن را طبق دلخواه و سليقه خود ترجمه كند.

نكته‌اي كه بايد افزود اين است كه در ترجمه، به خصوص در متون ادبي و مذهبي مثل قرآن، حديث و دعا، رعايت شيوايي و زيبايي ترجمه، موجب دور شدن از امانت مي‌شود و رعايت امانت در ترجمه، نوشته را از زيبايي و شيوايي دور مي‌كند. جمع ميان اين دو به شدت دشوار است و هنرمندترين مترجمان آنانند كه شيوايي و امانت را هر چه بيشتر توإماً در ترجمه خود داشته باشند. عمده دشواري كار ترجمه در متون ديني و مذهبي از همين جا سرچشمه مي‌گيرد، به خصوص كه در مواردي مثل قرآن، ژرفاي مفاهيم و تفسيرهاي گوناگون، كار ترجمه را سخت‌تر مي‌سازد.

معادل يابي

هم‌چنان‌كه اشاره شد، يافتن برابر و معادل، براي لغات و اصطلاحات و تعبيرات، از مراحل دشوار ترجمه است. مترجم هر چه اديب‌تر و پر مطالعه‌تر باشد، به لحاظ وسعتِ دايره معلوماتش بهتر و دقيق‌تر مي‌تواند معادل يابي كند.


[1] . اصطلاحاً زباني كه متن اصلي به آن زبان است، « زبان مبدأ » ناميده مي‌شود و زبان دومي كه مي‌خواهيم متن را به آن برگردانيم، « زبان مقصد » و «زبان هدف» گفته مي‌شود


/ 4