برخي از غلط‌ هاي رايج - روش نگارش نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روش نگارش - نسخه متنی

جواد محدثی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

برخي از غلط‌ هاي رايج

1. جمع بستن فارسي و خارجي به الف و تا
.

(سفارشات، دستورات، نمرات، تلگرافات، گزارشات، فرمايشات و ...)

2. جمع بستن كلمات فارسي به « ين » (داوطلبين، بازرسين)

3. صفت مؤنث براي كلمات غير عربي
.

(آستانه مقدسه، نامه واصله، مسؤول مربوطه، بخش مربوطه، پرونده متشكله، تلگرافات واصله، آزمايشات عديده)

4. ساختن مصدر جعلي با « يَت » در كلماتِ غير عربي (ايرانيت، زنيت، رهبريت، منيت، دوئيت)

5. افزودن تنوين به كلمات غير عربي (دوماً، سوماً، جاناً، تلفناً، گاهاً)

6. مشتق ساختن شكل‌ها و صيغه‌هاي عربي از ريشه‌هاي فارسي (مكلاّ، ممهور، بنادر، كفاش)

7. تركيب اضافي مركب از كلمات فارسي و عربي (حسب الفرمايش، حسب الخواهش، قليل الخرد)

8. افزودن « لا » و « بِلا » بر سر كلمات غير عربي (بلادرنگ، بلاجان، بلا انگيزه)

9. اقلاً و اكثراً. توضيح: صفت تفصيلي تنوين قبول نمي‌كند چون غير منصرف است.

10. تركيب‌هاي مزجي عربي كه معادل فارسي دارد (علي القاعده، عليهذا، في الفور، لا محاله، مع الأسف) اين‌ها غلط نيست ولي بهتر است جايگزين رايج فارسي به كار رود. (در اين زمينه‌ها از جمله ر.ك: « غلط ننويسيم »، ابوالحسين نجفي.

7. رعايت علايم نگارشي

علامت‌هاي نگارشي، در نوشته، مانند تابلوهاي راهنمايي و رانندگي در جاده است. نبودنش، خطا آفرين است و كاربرد و نصب غلط آن‌ها هم حادثه آفرين. علايم، به درست خواندن و درست فهميدن نوشته كمك مي‌كند و خواندن را هم آسان‌تر مي‌سازد. كاربرد صحيح علايمي هم‌چون نقطه، ويرگول، علامت سؤال، نقل قول، دو نقطه، گيومه، پرانتز و ... از محسنات نوشته است، در يادداشت‌هاي كوتاه هم بايد مقيد بود آن‌ها را درست به كار برد. البته افراط در علامت گذاري در نوشته از سوي ديگر عامل خستگي و مانع سرعت در مطالعه است.

درباره علايم نگارشي (سجاوندي) در كتاب‌هاي مبسوط‌تر، بحث‌هاي مفصّلي انجام گرفته است. در اين‌جا تنها عمده‌ترين آن‌ها فشرده مطرح مي‌شود:

1. نقطه‌( . ) در پايان هر جمله كامل مي‌آيد. چه در متن، چه پاورقي. هم‌چنين پس از حرفي كه نشان اختصار يك كلمه است، مثل هـ . ق. (هجري قمري) يا P.T.T (پست و تلفن و تلگراف)

2. دو نقطه ( : ) پس از كلمه‌اي كه براي نقل قول مي‌آيد ( مي‌فرمايد:)، براي اجمال قبل از تفصيل ( اصول دين پنج است: )، براي مورد لغت و معني (اعتدال: ميانه‌روي).

3. گاما، ويرگول ( ، )

ـ براي موارد مكث در وسط جمله

ـ هنگام عطف كلمات، به جاي واو ( شهرهاي تهران، قم، مشهد)

ـ آن‌جا كه آوردنش، ارتباط كلمه را تصحيح مي‌كند و مانع اشتباه خواني شود.

ـ جدا كردن توضيحات مربوط به نشان پستي يا منبع يك نقل (خيابان ري، كوچه خورشيد ... ) يا (تاريخ ايران، ج 2، ص 16).

4. نقطه ويرگول ( ؛ ) آن‌جا كه جمله از نظر دستوري كامل است ولي از نظر معني ارتباطي با بعد دارد. مثل (نويسندگي ضرورت تبليغ است؛ پس آن را بياموزيم).

5. علامت سؤال ( ؟ ) در پايان جمله‌هاي پرسشي (چه سؤال واقعي، چه انكاري و استهزاء) و نيز آن‌جا كه بخواهيم نسبت به مطلبي ايجاد شك كنيم يا يقيني نباشد. مثل: سعدي، متوفاي 660 (؟)

6. علامت تعجب ( ! ) آن‌جا كه جمله، تعجبي باشد، يا در مواردِ دعا، ندا، نفرين، تحسين، آرزو، حسرت و كلاً كلمات عاطفي. (چه شهر خوبي! دريغا! احمد!).

7. خط فاصله ( ـ ) در مواردي از قبيل:

ـ دو سوي جمله معترضه

ـ ميان كلمات تركيبي (عقيدتي ـ سياسي)

ـ پس از كلماتي كه بخشي از آن‌ها به سطر بعد منتقل مي‌شود.

ـ در گفت و گوهايي كه در نمايش‌نامه و داستان است.

ـ هنگام تقسيم‌بندي‌ها پس از اعداد. 1ـ ؛ 2ـ .

در اين مورد، بعضي هم پس از اعداد در تقسيم بندي يا در پاورقي‌ها، به جاي خط فاصله، نقطه مي‌گذارند.( 1. ).

8. گيومه ( « » ) در مواردي از قبيل:

ـ ابتدا و انتهاي نقل قول مستقيم

ـ مشخص ساختن اسم‌هاي خاص و اَعلام و اصطلاحات

ـ برجسته‌تر كردن كلماتي خاص (البته نه در حد افراط).

9. پرانتز ( ) براي توضيحاتي پيرامون برخي كلمات در متن: استقراض (وام گرفتن).

10. كروشه ( ) براي افزودن چيزي به متن اصلي، يا بيان اختلاف نسخه.

11. سه نقطه ( ... ) براي نشان دادنِ حذف يك كلمه يا بخشي از متن، نشانه افتادگي از متن اصلي، نشان ادامه مطلب.

12. ستاره ( ُ ) اغلب در سمت چپ بالاي كلمه‌اي در عنوان يا متن گذاشته مي‌شود، براي توضيح خاص در پاورقي. گاهي هم براي جدا كردن بندها و پاراگراف‌هاي يك نوشته به كار مي‌رود، كه در اين صورت اغلب سه ستاره ُُُ آورده مي‌شود.

درست نويسي

در بحث درست نويسي، به طور عمده چهار محور مورد توجه است؛ از نظر:

« محتوا »، « قواعد دستوري »، « علايم نگارشي »، « املايي » و « رسم الخطّي ».

نويسنده‌اي كه مي‌نويسد، بايد از درستي مطلب اطمينان خاطر داشته باشد. حرف‌هاي بي حساب و بي دليل و مدرك و ادعاهاي بي سند و موضوعات غلط و انحرافي ننويسد؛ چنان باشد كه بتواند مدافع صحت نوشته‌هايش باشد.

كتاب‌ها و مقالات بسياري كه در رد يا نقد كتاب‌ها و نوشته‌ها نگاشته مي‌شود، نشان بي دقتي يا خطاي در انديشه و مضمون نوشته‌هاست. استناد به نوشته‌ها و منابع سست، سستي پايه استدلال، نوشته‌هاي بي تحقيق، بسيار است. آن‌چه مي‌تواند درستي محتواي سخن و آثار را تضمين كند، اموري ازاين قبيل است:

1. فكر بسيار و تأمل كافي پيرامون موضوع مورد نظر

2. پرس و جو از صاحب نظران و كاوش بيشتر درباره مطلب

3. شناخت منابع متقن و مدارك معتبر و تتبع در آن‌ها

4. داشتن انگيزه كشف حقيقت، نه به كرسي نشاندن حرف و نظر خود

5. تأمل در حرف‌ها و آثار مخالفان و صاحبان آراي ديگر

6. دقت در فهم و برداشت و نقل از منابع.

طبعاً شناخت درستي محتوا در هر زمينه‌اي و تشخيص صحت و سقم آن، با كارشناسان و خبرگان آن موضوع است و رجوع به اهل نظر در هر موضوعي، سلامت محتوايي آثار را بيشتر تضمين مي‌كند.

از نظر قواعد هم، با آشنايي با دستور زبان، چنان بنويسد كه كسي نتواند اشكال دستوري از آن بگيرد.

نسبت به رعايت علايم نگارشي هم دقيق باشد؛ مثلاً در جمله سؤالي، اگر علامت سؤال نگذارد، خواننده آن را به صورت غير سؤالي خواهد خواند و درك و فهم عوضي پيدا خواهد كرد.

از جهت املاي كلمات هم درست نويسي شرط اصلي است. غلط املايي، گاهي مفهوم را عوض مي‌كند؛ مثلاً خاستن و خواستن، دو معنا دارد و هر كدام در موردي نوشته مي‌شود كه اگر غلط نوشته شود معني عوض مي‌شود، يا عمل و امل، مراعات و مراءات، مغلوب و مقلوب و امثال اين‌ها.

درست نويسي، تأثير روي درست فهميدن و درست خواندن دارد.

درست فهميدن، تأثير روي صحيح خواندن مي‌گذارد.

درست خواندن نيز بر درست فهميدن يك متن، مؤثر است.

پس رعايت صحت و درستي از نظر املاي كلمات و قواعد دستوري و علايم نگارشي، امر تفهيم و تفاهم را آسان‌تر مي‌سازد.

عوامل جاذبه

نوشته‌هاي يكنواخت و تكراري و قالبي، گيرايي ندارد. اما برخي از آثار دل و جان را به خود جذب مي‌كند و از جاذبه برخوردار است. بكوشيم با شناخت عوامل جاذبه، آن‌ها را در نوشته به كار بنديم و آثاري جذّاب پديد آوريم. عوامل جاذبه در نوشته را مي‌توان در امور زير خلاصه كرد:

1. ابداع و ابتكار

عرضه ابتكاري مطالب و قالب‌هاي نو و ابداع، اشباع كننده حس « نو گرايي » انسان است. نو‌آوري در كار قلم از طريق مطالعه در آثار ديگران، ذوق و خلاقيت هنري به دست مي‌آيد. آن‌كه با آثار كهن و سنتي ناآشنا باشد، چگونه مي‌تواند نوآور و مبتكر باشد؟

2. صنايع لفظي و معنوي

گرچه از محسنات نوشته « سادگي » را بر شمرديم ولي گاهي براي برخي افراد آرايش‌هاي لفظي و « صناعات ادبي » گيرايي خاص دارد. نوشته‌اي كه از تشبيه، استعاره، كنايه، ايجاز، ايهام، تمثيل، لف و نشر، مراعات نظير، مجاز، قلب، جناس، سجع و ... اين‌گونه زيبايي آفريني‌هاي مربوط به لفظ و معني برخوردار باشد، براي افراد صاحب ذوق گيرا خواهد بود.

(اين نوع مباحث، در كتب معاني، بيان و بديع آمده است.)[1]

3. نوع ورود و خروج

كيفيت آغاز مطلب در جذب خواننده مؤثر است. كيفيت ختم و نتيجه‌گيري هم هم‌چنين. شيوه‌هاي ابداعي را در نحوه ورود و خروج مطلب و مقاله هم مي‌توان به كار گرفت.

گاهي بعضي نوشته‌ها به نحوي آغاز مي‌شود كه كشش لازم را براي پيگيري از سوي خواننده ندارد، حتي اولين كلام افتتاحيه هم سهمي در اين باره دارد، و نيز آخرين جمله پاياني نوشته. « حسن مطلع » و « حسن ختام » تنها در شعر و خطابه نيست، در مقاله و كتاب نيز مطرح است.

4. انتظار

ايجاد حالت انتظار و چشم به راهي و شوق براي مطالب بعدي، عامل جذب ديگران به نوشته است. برآوردن اين انتظار و پاسخ دادن به آن شوق، در نوشته، بر اين جاذبه مي‌افزايد. نوشته‌اي كه فاقد جاذبه است و خواننده كششي براي پيگيري آن در وجود خود نمي‌يابد از اين جهت ناموفق است.

5. تجسم و تصوير

نوشته‌اي كه بتواند به كمك كلمات صحنه و حادثه را ترسيم كند گيرا مي‌شود. اين بستگي به قدرت ذهني و قلمي نويسنده دارد كه قدرت تجسم بخشيدن و تصوير صحنه را داشته باشد و مثل يك نقاش حالت تجسمي به مطالب بدهد، به نحوي كه خواننده، به موازات مطالعه، آن مفاهيم يا صحنه‌ها را در ذهن خود ترسيم كند.

اين روش به خصوص در داستان بيشتر كاربرد دارد. شناخت عيني طبيعت و خواص اشياء و رنگ آن‌ها و نوع رابطه‌ها و محيط پيرامون، دراين زمينه نقش مؤثر دارد. براي ترسيم خوب، نياز به « چشم باز » و « نگاه دقيق » و توجه به جزئيات و ريزه كاري‌هاست.[2] آن‌كه « جبهه » را نديده است، چگونه مي‌تواند به كمك قلم جبهه را مجسم سازد و حال و هواي رزمندگان و شور و حماسه مبارزان را بنگارد؛ آن چنان كه خود را در جمع رزمندگان و در جبهه حس كني؟ و آن‌كه محروميت محرومان را لمس نكرده، چگونه مي‌تواند رنج‌هاي آنان را ترسيم كند؟

6. نوع خط و چاپ

نوشته‌ها اگر با خطي خوب، و حروفي جالب، در اندازه و شكلي زيبا چاپ يا نوشته شود جاذبه پيدا مي‌كند. اين به نكات فني نوشته و كيفيت كار چاپ، صفحه بندي، حروف چيني، رنگ، طرح، كاغذ و ... بر مي‌گردد. اغلب مجلات پر محتوا و كتاب‌هاب مفيد اما بد چاپ و بي كيفيت و دور از ذوق، نه مشتري دارد، نه خواننده.

چهره نوشته

شكل ظاهري نوشته را نمي‌توان به حساب نياورد.

تميز و با سليقه بودن نوشته و برخورداري از زيبايي‌هاي هنري، به قوت كار مي‌افزايد.



[1] . در زبان فارسي از جمله ر.ك: « فنون بلاغت و صناعات ادبي »، جلال الدين همايي، « هنجار گفتار ». سيد نصر الله تقوي، « معاني و بيان »، دكتر جليل تجليل.

[2] . اين نوع قدرت هنري در شعر، بيشتر در « سبك هندي » و اشعار صائب و امثال او جلوه‌گر است.

/ 8