صفات نوشته خوب - روش نگارش نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روش نگارش - نسخه متنی

جواد محدثی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


با اين حساب، بهتر است كه ويراستار هر اثر درباره موضوع خاصّ آن تبحّر و اطلاعات كافي داشته باشد تا بتواند نارسايي‌هاي محتوايي و اشكالات علمي آن را برطرف سازد و متني بي غلط (چه غلط شكلي چه محتوايي) ارائه دهد. به پاره‌اي از نكات كه در ويرايش مورد توجه است، در همين بخش از كتاب اشاره شده است.

6. نقد

پس از تكميل نوشته، مي‌توان به ديد انتقادي، نوشته را يك بار خواند يا به ديگري داد تا نقادانه مطالعه كند و نظر اصلاحي بدهد. بهره‌گيري از نقد و نظر ديگران، تأثير به سزايي در تكميل و رشد كار قلمي نويسنده دارد. هرچند نظر ناقد سبب مي‌شود پيكره نوشته را كلاّ تغيير دهيم، اكر نظر او را به جا و صحيح مي‌دانيم چنين دگرگوني ارزش دارد.

آن‌چه در تنظيم يك مقاله تحقيقي لازم است مورد توجه باشد:

ـ طرح ذهني پيش از نگارش

ـ تهيه مطالب و مواد مورد نياز

ـ نظم منطقي مطالب و سير مطلوب و منسجم در نگارش

ـ اتكاء به برهان و استدلال، نه تخيلات و ذوقيات

ـ استفاده از مآخذ و منابع

ـ وحدت سبك و يك دستي روش قلم در مجموعه نوشته

ـ تناسب حجم مطالب با موضوع انتخابي

ـ رعايت امانت و دقت در نقل‌ها.

نكات لازم در نويسندگي

رعايت نكات زير، رشد دهنده در امر نويسندگي است:

1. ايجاد انگيزه براي نوشتن

منظور اين است كه انسان به هر بهانه و هر جا و به هر شكل، براي خود انگيزه‌اي نسبت به نوشتن پيدا كند، از درخواست‌ها و پيشنهادها و تكليف‌هاي تمريني استقبال كند و از زير بار « نوشتن » شانه خالي نكند. جرأت و جسارت براي دست به قلم بردن نيز استعداد را شكوفا مي‌سازد.

2. اصالت دادن به نوشتن

يعني « نوشتن »براي نويسنده اصل باشد، پايه را بر نوشتن قرار دهد، زياد بنويسد و تمرين كند تا ورزيده شود. با قلم و كاغذ، انس داشته باشد و رابطه خود را از نوشتن قطع نكند. هر مهارتي اگر مدتي متروك بماند، يا از بين مي‌رود يا ضعيف‌تر مي‌گردد.

3. سعي در بهتر نوشتن

نويسنده بايد سعي كند در هر مقاله يا تأليف جديد، بر آثار قبلي خود برتري داشته باشد. تلاش در جهت عرضه نوشته‌اي غني‌تر و زيباتر، استعدادهاي نهفته را بيدار مي‌كند و به كار مي‌گيرد.

4. مطالعه آثار خوب

ما بي نياز از مطالعه آثار خوب و نوشته‌هاي استوار و زيباي ديگران، از قديم و جديد، نيستيم. غور و بررسي در آثار و تأليفات متقدمان و معاصران، خواه ناخواه كار قلمي ما را هم قوي‌تر و غني‌تر مي‌سازد.

اين كار چند خاصيت دارد:

ـ كتاب‌شناسي ما را تقويت مي‌كند.

ـ قدرت قلمي ما را مي‌افزايد.

ـ از غرور نسبت به كارهاي خودمان جلوگيري مي‌كند.

در زمينه شناخت آثار زيبا و نثرهاي شيوا و متون ادبي مي‌توان از اهل مطالعه و صاحبان ذوق و آگاهي و نويسندگان توانا پرسيد.

5. دل بسته نشدن به اثر

روحيه حك و اصلاح و تغيير و پاك سازي و به‌سازي و حذف و دور انداختن و ... در كار نويسندگي رشدآور است. كسي كه به نوشته‌هاي خود چنان دل بسته و مفتون شود كه حاضر نباشد صفحه‌اي را عوض كند يا نوشته‌اي را دور افكند يا انتقادي را بپذيرد، عقب مي‌ماند. اين احساس كه: نوشته من بهترين است و هيچ اشكالي ندارد، سد بزرگي در برابر پيشرفت انسان است. اين كه يك نويسنده، متن اوليه را تغيير ندهد، گاهي ممكن است نشانِ پختگي و ورزيدگي باشد، ولي اغلب نشان غرور يا بي اطّلاعي از ارزش آفرينيِ نقد و تغيير و اصلاح است.

6. نقد پذيري

بايد اثر را براي نقد ديگران عرضه كرد و از انتقاد هم حسن استقبال نشان داد. شهامت پذيرش اشكال در نوشته، بسيار ارزش‌مند است. كسي كه حاضر نباشد عيب و ايرادي بر نوشته‌اش را از كسي بشنود، چگونه مي‌تواند اميد داشته باشد كه اثري بي عيب عرضه كند يا در اين مسير، رشد يابد؟ بيماري كه حاضر نباشد خود را به طبيب عرضه كند، سال‌ها با مرض و درد مي‌گذراند و گاهي متوجه بيماري خود هم نمي‌شود و مي‌پندارد كه سالم است. احتمال اين‌كه شايد يك بيماري داشته باشم، نبايد انسان را از مراجعه به طبيب گريزان كند!

اگر اين نكته را كه « نقد، برج مراقبت هنر است »[1] قبول داشته باشيم، از طريق نقد ديگران، هم به كاستي‌هاي نوشته پي مي‌بريم، هم به آثار مثبت يا منفي آن بر خوانندگان. البته شرط نقد صحيح آن است كه دور از غرض و مرض و به قد اصلاح و تكميل باشد، نه مغرضانه و حسودانه و جاهلانه ومخرب.

« نقد پذيري » نيز شجاعتي از سوي نويسنده مي‌طلبد كه ضربه‌هاي نقد را تحمل كند و از نكته‌هاي نقادانه ديگران استقبال كند و متواضعانه بهره گيرد. طبيعي است كه داشتن روحيه تكبر و خودخواهي و غرور، مانع پذيرش نقد و رفع كاستي‌ها مي‌شود.

در ارائه اثر براي نقد و توجه به نظر ناقدان و بررسان بايد راهي ميانه پيمود. بي اعتنايي و بي توجهي به نظر خوانندگان و منتقدان،‌ مانع رشد مي‌گردد، پيوسته چشم و گوش به حرف و نظر ديگران داشتن نيز، مانع خلاقيت گشته، جسارتِ اقدام و آفرينش ادبي را از انسان سلب مي‌كند. هم بايد راه رفت، هم به حرف‌ها و نظرهاي ديگران توجه كرد. « نقد در هنر، مثل آينه جلوي اتومبيل است. راننده ـ هنرمند ـ بايد به كمك آن مواظب پشتِ سرش باشد ولي يك سره در آن نگاه نكند، چرا كه در اين صورت انحراف از جاده و خطر تصادف در كمين اوست.» و « شاعري كه با منتقدين آثارش قهر كرده است، مثل هواپيمايي است كه ارتباطش با برج مراقبت قطع شده باشد ... »[2].

آن‌چه درباره هنر و شعر گفته شده، درباره نويسندگي و هر يك از شاخه‌هاي ادبيات و مهارت‌هاي قلمي نيز صادق است و هر نقدي را نبايد به حساب حسادت ناقد يا غرض ورزي او گذاشت. بايد از نقد ديگران، در كمال بخشي به اثر بهره گرفت. حتي مي‌توان اثر را به هم رديفان خود ارائه داد كه پس از خواندن يا شنيدن آن، نظر بدهند و كاستي‌هايش را بيان كنند تا در رفع آن بكوشيم.

صفات نوشته خوب

مي‌توان ويژگي‌ها و اوصافي را براي هر نوشته خود بر شمرد، كه وجود آن‌ها براي هر نوشتن، امتياز محسوب مي‌شود. اين ويژگي‌ها عبارت است از:

1. سادگي و كوتاهي جملات

جملات طولاني، خسته كننده است و گاهي مطلب و پيام نوشته را نامفهوم مي‌سازد. تعبيرات دشوار و جملات سنگين و اصطلاحات نامأنوس و دور از ذهن هم همان اشكال را دارد و « نقض غرض » مي‌شود. با اين حساب، روشن است كه كوتاهي و سادگي جملات، بر جاذبه و لطف نوشته مي‌افزايد. در برخي از آثار جلال آل اَحمد (مثلاً خسي در ميقات) اين ويژگي ديده مي‌شود.

2. درستي و صحت

دستو زبان، عهده‌دار درست نويسي است. شناخت قواعد جمله‌سازي و تركيب كلمات و به كار بردن آن‌ها، آبروي هر نوشته است. پس نويسنده بايد با قواعد دستوري هم آشنا باشد و درست بنويسد؛ مثلاً مباحثي هم‌چون: نهاد و گزاره، حروف ربط، تناسب فعل و فاعل، ضماير و اشارات، جملات شرطي و استفهامي و خبري. پسوندها و پيشوندها، تركيب‌ها و اضافات و زمان ... . آن‌چه در اصلاح يك متن به اسم « ويرايش » يا تصحيح انجام مي‌گيرد ناظر به ضعف‌هاي عبارتي، غلط‌هاي املايي، كاربرد علايم نگارشي، غلط‌هاي دستوري يا رسم الخطي و كاربردي در واژه‌هاست. در كتاب‌هاي تفصيلي به بيان انواع اين غلط‌ها پرداخته‌اند و در اين‌جا مجالي براي بسط سخن نيست.ُ

3. مشخص بودن پيام و موضوع

هدف و مقصود نويسنده بايد واضح باشد تا خواننده به نوايي برسد. سر درگمي و ابهام و پيچيدگي مفاهيم مطرح شده، ضعف نوشته است و ميان خواننده و نويسنده، ارتباط متفاهم را برقرار نمي‌سازد. هم‌چنان كه بيان ثقيل و پيچيده، در «گفتار» هم عيب به شمار مي‌آيد.

4. محتواي زياد و حجم كم

از صفات خوب هر نوشته، پرهيز از پرگويي و اضافه گويي است. نوشته بايد پربار و غني باشد؛ در حداقل عبارات و صفحات ممكن. حالت اسفنجي داشتن، ضعف يك نوشته است كه هر چه آن را بفشاري، از حجم زياد آن چيزي به دست نمي‌آيد و عصاره‌اش اندك است.

البته نه به حدي خلاصه گويي و رمز نويسي كه اصل مطلب، هدر رود و تباه شود. به تعبير ادبي بايد از « اِطْنابِ مُمِلْ » و « ايجاز مُخِلّ » پرهيز كرد. آثار شهيد مطهري، در پرباري و پر محتوايي و پرهيز از لفاظي‌هاي بيهوده، الگوي خوبي است.

5. فصاحت و بلاغت

درستي كلمه و كلام و تركيب الفاظ و سهولت تلفظ تعابير و رعايت قواعد، « فصاحت » است. شناخت مقتضاي حال، تناسب زماني و مكاني، شرايط جامعه، روحيات خواننده و نيازهاي فكري و پسند ذوقي او و ... به « بلاغت » مربوط مي‌شود. نوشته هم بايد صحيح و فصيح باشد، هم رسا و بليغ.

6. نوآوري

نوشته‌اي كه از ابتكار و نوآوري برخوردار باشد، امتياز دارد. اين ابداع، هم در مضمون و ديدگاه پيام، مطرح است، هم در زاويه ديد و نوع نگاه به موضوع و هم در شكل جملات و قالب‌هاي جديد در سبك نويسندگي، تكرار مكررات و نداشتن حرف نو و نگاه نو، نوشته را از گيرايي دور مي‌كند. « سخن نو آر، كه نو را حلاوتي دگر است.»

يا بايد حرفي تازه داشت، يا نگاهي تازه، يا سبكي جديد. يافتن « قالب نو » براي « مفاهيم كهن »، آن‌ها را از كهنگي نجات مي‌دهد و كارآمد مي‌سازد. اگر تنها به استواري محتوا و صحت مضمون و آسماني بودن پيام اعتماد كنيم و به عرضه آن مفاهيم با روش‌هاي جديد نينديشيم، شايد قشر عظيمي از علاقه‌مندان به مباني ديني و ارزشي را از دست بدهيم.


[1] . براده‌ها، ص 30.

[2] . براده‌ها، حسن حسيني، ص 18 و 44.

/ 8