عقل و هدايت الهي - عقل و هدایت الهی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقل و هدایت الهی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عقل و هدايت الهي

اسب بي صاحب

انسان بايد بداند كه اگر نماز نخواند، شرارت و فساد بر او غالب خواهد شد، نماز به انسان كمك مي‎كند كه بر هواي نفس خودش غلبه پيدا بكند و ديگر مغلوب هوي و هوس خود نشود.«ان الصلاه تنهي عن الفحشاء و المنكر» نماز انسان را از فحشاء و منكر نهي مي‎كند. يعني نماز به انسان مي‎گويد اين كار زشت است نكن، اين كار، كار درستي نيست ترك كن اما اگر انسان نماز نخواند ديگر در وجودش كسي نيست كه به او بگويد كه اين كار را نكن و اين كار را بكن.

انسان مثل مركب و حيواني مي‎شود كه سوار و صاحبي ندارد. شما اسبي را كه صاحبي ندارد رها كنيد، سر توي چمن مي‎كند، سر توي علوفه مي‎كند چون بي صاحب است. حيوانات وحشي چون بي صاحبند هر جا برسند فساد و خرابي مي‎كنند. گراز مي‎آيد و توي علفها مي‎زند و مزرعه‎ها را خراب مي‎كند. اما سگي كه صاحب دارد هيچ وقت چنين كاري نمي‎كند. گوسفندي كه صاحب دارد صاحبش كنترلش مي‎كند و نمي‎گذارد كسي را اذيت كند.

انسان وقتي كه از خدا غافل شد عقل، ديگر بر او مسلط نمي‎شود. وقتي عقل بر انسان مسلط نبود انسان يك موجود بي صاحبي مي‎شود، مثل اسب بي صاحب. وقتي اسبي بي صاحب بود هر دزدي سوار بر اسب مي شود مثل ماشيني كه دزد برده باشد مثلا گروهكها سوار يك ماشين دزدي مي شدند و مي‎رفتند و با آن آدم مي‎كشتند مي‎رفتند با آن دزدي مي‎كردند. ماشين از هر كسي كه مي بود اگر صاحبش در آن نمي بود اينها مي‎دزديدند و مي‎بردند.

انسان وقتي كه نماز خواند، ديگر نمي‎شود او را دزديد، خودش، خودش را صاحبداري مي‎كند، خودش، خودش را صاحب خانگي مي‎كند. وقتي انسان نماز را رها كرد و به نماز اهميت نداد، فكرش مثل خانه بي صاحب مي شود. شيطان مي آيد و صاحبش مي‎شود وقتي خدا در دلي نبود شيطان مي‎آيد. هر كسي كه ميخواهد در دلش شيطان نفوذ نكند به خدا مربوط بشود تا شيطان از او دور بشود. وقتي بچه مي‎گويد چرا نماز بخوانم، بگو براي اينكه شيطان صاحبخانه فكر و عقلت نشود، عقلت را به دست شيطان و هوي و هوس و رياست نسپاري، وقتي انسان با خدا آشنا مي‎شود با خدا راز و نياز مي‎كند، عقل در وجود انسان رشد مي‎كند. نماز عقل و نور را زياد مي‎كند نور وقتي زياد شد، انسان مي‎فهمد و مي‎بيند، نور وقتي كم مي‎شود، انسان اول رنگها را نمي‎بيند.

فرض كنيد من الان اين چراغ را كه خاموش كنم هوا هم مقداري تاريك بشود، شما ديگر رنگهاي اين گليم را تشخيص نمي دهيد كه كدامش زرد است، كدامش قرمز و كدامش سبز و... اما چراغ كه روشن مي شود مشخص كرده مي گوييد: اين زرد است، آن قرمز است، آن سبز است. وقتي هم نور عقل در وجود انسان بود، به انسان مي گويد اين كار بد است آن كار خوب است، اين كار زشت است ، اين كار زيبا. وقتي نور عقل در انسان كم شد مثل شب مي شود و ديگر بد و خوب را از هم تشخيص نمي دهد. نمازي كه مي خواني اين نوع اشتباهات را از انسان بر طرف مي كند، چون نماز نور فهم را زياد مي كند، نور فهم كه زياد شد وقتي انسان مي خواهد كار بد كند عقل مي گويد اين كار بد است نكن. از اين جهت فرمود: نماز انسان را از فحشاء بر حذر مي دارد و از كار زشت نهي مي كند اينها اثراتي است كه نماز بر انسان مي گذارد. انسان اگر نداند چه چيز خوب است و چه چيز بد، كارهاي بد را مرتكب مي شود بجاي خوب و مي بيند اين كار ضرر دارد سعي مي كند كه اين فهم را زياد كند. آيا شما مي توانيد از داروخانه همين طوري دارو برداريد و ندانسته بخوريد؟ نه، پس بايد بدانيد كه چه دارويي براي چه دردي خوب است، همان را بخوريد. كارهايي كه انسان در زندگي انجام مي دهد مثل داروخانه است. زندگي ما يك داروخانه است و آدم بايد با نظر دكتر از دارو استفاده كند. انبياء مثل دكترند، دنيا هم داروخانه است و هر كاري كه مي كنيم دارو است.

بعضي داروها سمي اند، و قتي انسان خورد از بين مي رود اگر انسان دارو را اشتباهي بخورد از بين مي رود، كارهايي كه انسان مي كند همينطور است.

دزدي يك كار سمي است و انسان را مسموم مي كند، از بين مي برد. ظلم انسان را مسموم مي كند. دروغ، غيبت، حسد، بخل، اينها همه براي انسان چيزهاي سمي اند. انبياء داروخانه چي يا دكتري هستند كه به انسان مي گويند چه كار بكن كه برايت خوب است و ويتامين دارد، چه چيزهايي خاصيت غذايي برايت دارد. از اينجاست كه انسان متوجه مي شود كه چرا خدا لازم است ما را تربيت كند، چرا لازم است خدا انبياء را براي تربيت ما بفرستد و چرا لازم بوده كه ما نماز بخوانيم!

حائري شيرازي ـ تمثيلات ج 1

/ 1