زمان مي گذرد، ولي خوبيها و صداقتها باقي است. تقويم و سال، عوض مي شود، امّا سنتّهاي الهي تغيير ناپذير است.ما بر كنار جويبار زمان نشستهايم وشاهدگذاران عمرها و فرصتهاييم و عوض شدن تقويم هر سال، شاهد اين گذشتِ عمرها و فرصتها ست.گذشتِ شب و روز وسپري شدن هفته ها و ماهها، براي ما يك «پرونده» و «كارنامه» تشكيل مي دهد. به اين كارنامه مروري كنيم، تا چهره خود را در «آيينه اعمال»، خويش بنگريم. آينده، در گروِ گذشته و حال ماست. آتيه ما، مرهون تصميمها و ارادهها و برنامه ريزيها و بيداريها و محاسبهها و مراقبتهايمان است. و... ما، مسؤول عمر و زمان و فرصت و استعدادهاي خويشيم.دفتر عمر ما وتقويم سال، گشوده است، تا در برگ برگ اين كتاب، با ايمان و عمل خويش، چه بنگاريم؟آيا گذشته ما به اميدِ آينده، و آينده ما به حسرتِ گذشته خواهد گذشت؟درسهاي«تحويل سال» را فراموش نكنيم.نوروز انقلاب، فروردين جانهاست و بهار ايمانها و طراوت انديشههاوشكوفايي شكوفههاي بيداري و آگاهي و اراده و تصميم و ايثار.نوروز انقلاب است و هفتسين ما، عبارت است از:«سلام» و «سير» و «سلوك» و «سَحَر» و «سجّاده» و «ستاره» و «ساحل».در نوروز انقلاب، بكوشيم كه چهره جانمان شادابتر گردد و رويش خير و فلاح بر ساقه وجودمان امروز ما را بهتر از ديروز كند و هر زمان نوروز گردد و...در نوروز انقلاب، انقلابي در روزهايمان پديد آيد.طبيعت، نو ميشود. ما چرا «نو» نشويم؟بايد در وجود خويش هم عيدي پديد آورد و به خانه تكاني دل پرداخت.بايد در كنار«تحويل سال»، شاهد «تحوّل حال» بود و با عوض شدنِ تقويم، اخلاق را هم عوض كرد.حيف نيست كه «سال» عوض شود، ولي ما عوض نشويم؟در آغاز بهار و طراوت فروردين، چهره طبيعت متحوّل و خرّم مي شود و درختان و صحرا لباس سبز رويش و حيات مي پوشند. بجاست ما نيز با طهارت جان و طراوت روح و تحوّل اخلاق، در دل و فكر خويش«بهار معنوي» بيافرينيم.نوروز انقلاب، رويش جوانه ايثار و طراوت عشق و ايمان و شكوفه بصيرت و بينايي است. بهار از راه ميرسد و نويد «فتح» و «فلاح» مي دهد.جواد محدثي ـ قطعات