نظم و برنامه ريزي - نظم و برنامه ریزی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نظم و برنامه ریزی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نظم و برنامه ريزي

پارچه وقيچي

گاه مي‎شود كه بدكار كردن با طفل، طفل را ضايع مي كند، درست كاركردن و منطقي با طفل برخورد كردن، طفل را زنده و احياء مي كند، مثال بزنم از زندگي خود شما. اگر پارچه‎اي را داريد و مي‎خواهيد با آن لباس بدوزيد، تا اندازه را نديده باشيد چطوري قيچي روي آن مي گذاريد؟تا اندازه را روي پارچه منتقل نكنيد، تا طرح نداشته باشيد كه اين را چطوري بدوزيد، قيچي روي لباس نمي گذاريد. حالا اگر يكي كه كم فكر مي‎كند، زود قيچي دست مي‎گيرد و پارچه را ضايع مي‎كند، پارچه كم هم مي‎آورد. يك تكه‎هاي بي هدفي را هم زياد مي آورد، يعني هم كم مي آورد هم زياد ، كم مي آورد چيزهايي را كه لازم دارد، زياد مي آورد چيزهايي كه لازم ندارد . امّا آن كه فكر ميكند از كجاي پارچه من اين را كسر كنم كه كمتر رفت و ريز بشود، نتيجه‎اش اين مي‎شود كه انسان درست الگو را روي پارچه نصب كند.

درآمد يا شهريه‎اي كه داريد، مثل پارچه است. اصل پارچه يك متر و دو متري كنار احتياجات و مخارجي كه داريد مثل آن مقدار الگوست كه روي پارچه است. اگر چنان الگو را بگذاريد كه نه زياد بياوريد نه كم اين مي‎شود«تقدير المعيشه»، اين مي‎شود خياطي كه استاد و ماهر است و فكر مي‎كند.

در زندگي هم كسي است كه مخارج ماهيانه‎اش را طوري تنظم بكند كه كم نياورد، همين مطلب را در وقت و در فعل آن فكر كنيد. كاري كه مي‎كنيم الگو است، وقتي كه داريم پارچه است. كار را چنان در اين وقت بگنجانيم كه نه وقت زياد بياوريم و نه كم بياوريم. اما كسي كه درست مسلط به كارش نيست ومنظم نشده است، هم براي كارهاي اساسي وقت كم مي آورد و براي كارهاي بي نتيجه هم وقتهايي بدست مي‎آورد كه نمي تواند صرف كاري بكند نظم يعني اينكه كار را بدقت اندازه گيري كنيد.

شما در شيردادن بچه اگر نظم را رعايت نكنيد و تا گريه كرد پستان به دهانش بگذاريد اين نظم ندارد، اين بچه با يك دوتا مك زدن يا خوابش مي برد، يا پستان رها مي‎كند. اما اگر وقتي كه گرسنه بود به او شير داديد وسه ساعت ديگر يكبار، اين براي او در اين سن يك نظمي مي شود و هر چه سنش بالاتر رفت آن فاصله را بيشتر مي كنيد و روي اين برنامه بار مي آيد.

اگر خوراك بچّه روي نظم باشد؟، مي دانيد يك ميوه را كي به او بدهيد، يك بيسكويت را كي به او بدهيد، يك چاي را كي به او بدهيد. وقتي به او مي‎دهيد كه بدنش احتياج دارد و تنوعي هم هست، خستگي او هم بر طرف مي شود و خودش را براي برنامه جديدش آماده مي كند. اين نظم است. خودتان هم كه يك غذايي را در وقت مناسبش مصرف مي كنيد جزء بدن مي شود. رفع خستگي و كسب انرژي وقّوت هم هست، لذّت حلال هم هست، چون وقتي انسان گرسنه باشد، غذا هم برايش لذيذ مي‎شود. وقتي سير باشد، آن غذا نه تنها لذيذ نيست خوب هم جذب نمي‎شود. بلكه ممكن است مسأله هم ايجاد كند.

براي انسان حرف زدن هم همينطور است. وقتي انسان كم گفت يا مدتي سكوت و مكث داشت وقتي حرف ميزند حرفش انرژي و محتوا دارد. شما مي گوييد فلاني كم حرف مي زند، اما هر وقت حرف ميزند حرف‎هايش بموقع و با معناست. اين نظم در سخن است. ول صحبت كردن، ول غذا خوردن، ول رفت و آمدكردن، ول نگاه كردن معنايش اين است كه چشم و گوش ول شده است، آن وقت مجموعاً مي گوييد بچّه ول شده است، بچّه اگر اينطور شد وقتش و عمرش هرز مي رود. آب وقتي هرز برود نه تنها محصول ندارد، بلكه لجن مي شود. وقتي پاي يك گلدان بي موقع‎ آب ريختي، كرم مي زند و لجن و عفونت مي كند. پس اين نظم يعني اينكه بچه عادت كند غذايش سروقت، حرف زدنش در وقت مناسب، راه رفتنش، خوابيدنش، بازي و تفريح و مطالعه كردنش، تلويزيون نگاه كردنش، راديو گوش كردنش همه روي برنامه باشد.

حال ممكن است بگوييد: من بچه را چطوري تربيت كنم تا منظم شود و روي برنامه پيش برود؟ شما خوتان را منظم كنيد. بچه خودش خودبخود منظم مي‎شود. اگر شما جلو بچّه بلند شويد و بي موقع برويد بيسكويت بخوريد. بچه هم هوس مي كند. اگر يك روزي داشتي و زيادتر خوردي، يك روز نداشتي كمتر خوردي، آن هم ياد مي گيرد. يك پول توجيبي كه به او دادي يك دفعه خرجش مي كند. نظم، نظم مي‎آورد، بي نظمي، بي نظمي مي آورد. انسان مي بايست مدتي روي خودش كار كند.

حائري شيرازي ـ تمثيلات ج 1

/ 1