محبت خود را ارزان به بچه نفروشيد، چون اگر هر چه محبت داشتيد به صورت رايگان به بچه داديد، بچه از محبت شما وازده مي شود، مثل غذا كه اگر زيادي در اختيار او گذاشتيد، او تف مي كند هر چند هم كه خوشمزه باشد. اگر نان را زياد به او بدهيد، مقداري را مي خورد و بقيه را مي اندازد زير دست و پا. ميوه زيادي را كه اگر به او بدهيد مقداري را گاز مي زند و باقي را توي دست و پا مي ريزد . نه بچه را طوري كنيد كه وقتي به او غذا مي دهيد آن را خوب بخورد، كم توي ظرفش بريزيد كه ته ظرفش نماند و اگر خواست دوباره به اندازهاي كه مي خواهد برايش بريزيد كه يك دانه برنج مثلاً اضافه نيايد. محبّت هم كه مي خواهيد به او بكنيد يك دفعه توي ظرفش خيلي محبّت نريزيد كه وازده بشود. نصفي از محبت شما را جلب كند، نصف ديگرش را دور بريزد وبه شما بي اعتنايي كند. نه، او را هميشه تشنه محبّت خودتان نگهداريد اينجور نباشد كه مثلاً بچّه را شما نوازش كنيد و ببوسيد و بگذاريد توي بغل و او را فشار بدهيد. چون انسان يك دفعه مي خواهد خودش را تسكين بدهد ، يك دفعه ميخواهد بچّه را تربيت كند. يك دفعه انسان از بچه خوشش مي آيد، ميخواهد خودش را آرامش ببخشد. اين ساختن بچه نيست، اين ويران كردن بچه است. انسان بايد محبتّش توي مشتش باشد، توي قلبش باشد وقتي يك كار خوب از بچه ديد يك ذره از اين محبت را روانه كند، ظهور بدهد يك خورده در نگاهش، آثار محبت باشد.حائري شيرازي ـ تمثيلات ج 1