زنده شدن دل، اساس تربيت - زنده شدن دل، اساس تربیت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زنده شدن دل، اساس تربیت - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زنده شدن دل، اساس تربيت

عصب

آن چيزي كه به انسان امر و نهي مي‎كند دل انسان است. ببينيد وقتي كه بچه حرف زشت مي‎زند، خودش ناراحت مي‎شود يا نمي شود؟ اگر كار زشت مي كند، پشيمان مي شود يا نه؟ اگر ناراحت شود مادرش بايد بداند كه اين بچّه هنوز ايمان دارد و دلش زنده است. معلّم تربيتي هم وقتي مي خواهد بچّه را معاينه كند، ببيند كه آيا قلب او كار مي‎كند يا نه؟ دكتر‎ها وقتي مي‎خواهند ببينند آيا عصب اين مريض از بين رفته است يا نه، به همان ناحيه، يك سوزن فرو مي‎كند، اگر براي او هيچ فرقي نكرد، دليل بر مردن عصب است و بدين خاطر است كه دستور مالش و ماساژ مي‎دهند. دوباره بعد از مدتي به دكتر مراجعه مي‎كنند تا معاينه شود. اگر در حالتي كه سوزن را به پا فرو مي‎كنند پاي خود را كنار كشيد، مشخص مي‎شود كه عصب سالم و خوب شده دارد احياء و زنده مي‎شود.

همين حالت را انسان دارد. اگر جلوي انسان غيبت كردي و او بدش آمد، مثل همان كسي است كه سوزن را درپايش فرو مي‎برد وپايش مي‎سوزد ودرد مي‎گيرد و مي‎گوييد كه پاي او سالم است.

اگر جلوي كسي غيبت كردي و ناراحت شد، بدان كه دل او زنده است، دل است كه از غيبت بدش مي‎آيد و اگر جلوي او به كسي تهمت زدي و عصباني شد كه چرا به يك بنده خدا تهمت مي‎زني؟ نشان دهنده اين است كه دل او، ايمان او زنده است، يعني اين شخص نور، قلب، روح و عقل دارد. اما اگر براي او فرقي نكرد، يعني اگر جلوي او غيبت كرديد و تهمت زديد و او عكس العمل نشان نداد و اعتراضي نكرد مثل اين است كه دكتر به پاي آن مريض سوزن زده است و در صورت او نگاه مي‎كند و مشاهده مي‎كند كه هيچ عكس العملي نشان نداد و نتيجه مي‎گيرد كه عصب مرده و از كار افتاده است. اگر جلوي انسان مرتكب گناه شدند وانسان بي تفاوت ماند، علامت اين است كه دل انسان مرده است.

چرا امر به معروف و نهي از منكر را خدا وظيفه قرار داده است؟

چون اين مسأله عكس العمل حيات وعلامت آن است كه آن قلب زنده است. اگر كسي سوزني را به پاي شما فرو كند شما به او مي گوييد نكن اين همان نهي از منكر است و اگر كسي سوزن را از پاي شما بيرون بكشد شما به او مي گوييد خدا اجرت بدهد! يا به او مي گوييد: اين خار را از پاي من بيرون بياور! اين همان امر به معروف است. انسان وقتي كه عصبش زنده شد، كس را كه بخواهد خار يا سوزني را درپا يا دست او فرو كند فوراً مانع مي‎شود و هر كس كه خاري را از دست او بيرون آورد، او را دعاي خير مي‎كند، اما اگر انسان عصبش مرده باشد، چه خار را در پايش فرو ببريد و چه از پايش بيرون آوريد براي او هيچ فرقي نمي‎كند.

شما خواهران مي بينيد كه يك نفر سرش باز است و دارد با مردي صحبت مي‎كند و يا اينكه مردي به او متلك ميگويد، اگر شما ناراحت نشديد و حالت امر به معروف و نهي از منكر در شما پيدا نشد، به خدا پناه ببريد كه قلب شما يك عيبي دارد. شايد مرده باشد كه فسق و گناه را مي‎بيند و ناراحت و بر آشفته نمي شود. هر چقدر كه انسان عصبش سالمتر باشد خاري را كه در پايش فرو مي‎رود بهتر حس مي‎كند.

مثلاً گاهي يك خار خيلي كوچك كه در پاي كسي فرو مي‎رود، متوجه مي‎شود اين علامت سالم بودن او است. يك نفر گناهي را مي‎بيند، عصباني و متغير مي‎شود اين بدي او نيست بلكه علامت اين است كه قلب ايمان او ضربان دارد و كار مي‎كند و هنوز سكته نكرده است، اما كسي كه بزرگترين گناه ها را هم مشاهده كند و برايش فرقي نكند، اين نشانه مردن اوست. پس خواهراني كه مي‎خواهند فرزندانشان را تربيت كنند بدانند كه اساس تربيت زنده شدن دل است.

حالا فرض كنيم يك نفر دچار سكته شد، در اينجا بايد چكار كرد؟ بايستي قلب او را ماساژ داد تا دوباره ضربان خودش را پيدا كند، ايمان انسان هم وقتي كه از كار بيفتد، بايد قلب ايمان او را ماساژ بدهند تادل زنده شود و دوباره روي ضربان بيفتد، گاهي يك دل مرده است و با يك موعظه، زنده مي‎شود، ماساژ قلبي كه سكته كرده و شما مي‎خواهيد آن را احياء و زنده كنيد چيست؟ ماساژ او كار خير است: «من عمل صالحا من ذكر او انثي فلنحيينه حياهً طيبهً» هر كسي عمل صالحي انجام بدهد و با قصد خوب و صحيحي براي خدا باشد، خدا او را به يك حيات پاكيزه زنده مي‎كند. از اين جهت انسان اگر بخواهد گرسنه‎اي را سير كند بايد بگويد خدايا من اين عمل صالح را به خاطر اين انجام مي‎دهم كه قلب من دوباره به كار بيفتد و ضربان پيدا كند. قلب باطني و ايماني من كه خوب و بد را از هم تشخيص بدهد زنده شود، مدتي است كه بي‎ تفاوتي و محو و مبهوت وبي حس وبي درد شده‎ام، خدايا دل مرا دوباره زنده كن! وقتي به قصد كمك به يتيمي مي‎رود، بايد بگويد خدايا اين عمل بعنوان ماساژ قلبم باشد، تا قلبم از اين حالت سكته خارج شود و نجات پيدا كنم.

حائري شيرازي ـ تمثيلات ج 1

/ 1