سؤال كردن - سؤال كردن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سؤال كردن - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سؤال كردن

پرسيدن، كليد يادگيري

طالب علم بايد به مسأله «پرسيدن» به عنوان يك عامل اصلي در يادگيري بنگرد و آن را آسان نگيرد و از آن نگذرد. البته اگر سؤالي براي او پيش نمي آيد غالباً نشانه عدم مطالعه قبلي و عدم دقت در درس است، زيرا غالباً پرسش بر اثر دفت در مطالعه پيش مي آيد، با اين تفاوت كه دانشجوي كوشا و پر مطالعه پرسشهاي عميق و حساب شده مي كند ولي آنكه مطالعه نمي كند و يا كم مطالعه و بي دقت است اكثر اوقات يا اساساً پرسشي براي او پيش نمي آيد و يا با سؤالهاي كم مايه و سطحي باعث خستگي استاد و ملال شاگردان مي گردد.

در قرآن كريم آمده است: «فسئلوا اهل الذكر ان كنتم لا تعلمون»[1] (اگر چيزي را ندانستيد، از اهل علم بپرسيد) اين آيه كريمه، يك قاعده عام و كلي است. دانشجو بايد هر چيزي را كه نمي داند بپرسد. مي توان غالب دانشها را در مكاني دانست و كليد در آن را پرسيدن شمرد. از اين رو در روايات و آيات بر اين امر تأكيد شده است. امام صادق (ع) فرموده است:

«دانش ديني و بينش الهي، همچون خانه اي است كه بر در آن قفل نهاده اند، كليد اين قفل سؤال و پرسش است.»[2]

مرحوم كليني در كتاب شريف كافي، بخش دانش، بابي را به فضيلت و لزوم پرسش نمودن اختصاص داده است. اين نشانه اهميت امر سؤال كردن است.

در هر حال امروزه هم ثابت شده است كه پرسيدن - با رعايت نكات مهم در پرسش كه در آينده اشاره خواهيم كرد - يكي از عوامل اصلي يادگيري است. نيز شك نيست كه هرچه دانش انسان بيشتر شود، پرسشهاي او نيز افزون مي گردد و هر چه دايره دانش محدودتر باشد پرسشهاي او نيز كمتر مي شود.

پرسش پرمايه و صحيح و شيوه درست پرسيدن يكي از امتيازات شاگردان مستعد است. دانشجويي كه به موقع از امري مي پرسد نه تنها باعث ملالت و كسالت نمي گردد بلكه عاملي مي شود كه استاد نكته اي مهم را ياد‌ آورد و تمام كلاس از آن سود ببرند. البته در اين امر استاد نقش مهم وتعيين كننده دارد. در واقع شاگرد و استاد در امر پرسيدن از يكديگر اثر مي پذيرند. بدين ترتيب كه وقتي شاگرد از استاد بپرسد و بكوشد كه سؤالهاي كم مايه و بي مايه را كه نشان از سطحي نگري و عدم دقت او به درس است به كناري نهد، استاد، دلگرم مي شود و اولاً: باعث گرمي محيط آموزشي مي گردد ثانياً: استاد را وا مي دارد كه هميشه با آمادگي قبلي وارد كلاس شود تا بتواند به پرسشهاي برخي از دانشجويان پاسخ دهد ثالثاً: استاد به استعداد همه شاگردان پي مي برد و مي يابد كه چه دانشجويي پرمايه، مستعد، ژرف نگر و ... است و كدام دانشجو كم مايه، نامستعد، سطحي نگر و ... است اين امر از پرسشهاي دانشجويان به خوبي پيداست.

استاد نيز بر شاگرد در مسأله پرسيدن اثر مي گذارد به عبارت ديگر چگونگي رفتار، گفتار و اخلاق استاد در پرسشهاي دانشجو اثر مي نهد. مثلاً ديده شده است كه برخي از اساتيد به شاگردان و دانشجويان اجازه طرح سؤال نمي دهند، يا زمان سؤال را تنها پس از درس تعيين مي كنند تا سر رشته هاي كلام از هم نگسلد. پيداست كه اين محدوديتها در روحيه دانشجو اثر مي گذارد و گاه از خير سؤال مي گذرد.

البته دانشجو بايد در هر حال، شرايط استاد را درك كند و موجب ناراحتي و ملالت او نشود و تا حد ممكن وقتي بپرسد كه استاد را خوش آيد نه خود را. براي اين امر يك نكته بسيار ضروري است و آن اينكه دانشجو در خانه، كتابخانه، كلاس، خيابان و هر جاي ديگر، اگر براي او پرسشي پيش آمد، خيلي سريع آن را يادداشت كند؛ زيرا هميشه استاد در كنار او نيست و اگر هم باشد همه آنها، وقت اجازه پرسش نمي دهند و اي بسا برخي از اساتيد با پديده سؤال كردن در كلاس مخالف باشند و بگويند: اگر دانشجو پرسشهاي خود را همه وقت يادداشت كند مي تواند در وقت مناسب و از شخص مناسب آنها را سؤال كند، ولي اگر از يادداشت بپرهيزد اي بسا بر اثر وجود موانعي پرسيدن آن به تأخير افتد و از ذهن بيرون رود و اين ستمي عظيم بر دانشجوست؛ زيرا اي بسا يك پرسش عميق و درست باعث گشايش يك راه وسيع، اختراع و ابتكار يك امر مهم و ... شود.

پرسش درست، نيمي از دانش

پيامبراكرم(ص) مي فرمود:

«پرسيدن با لطف و انديشه، نيمي از دانش انسان را سامان مي بخشد.»[3]

اينكه در اين روايت پرسش صحيح نيمي از دانش شمرده شده نشانه اهميت دادن اسلام به سؤال كردن و درست پرسيدن است. يك سؤال بايد مطابق روايت شريف بالا از دو خاصيت برخوردار باشد، يكي لطف و ادب پرسيدن و ... و ديگري انديشه پيش از پرسش. دانشجو بايد اولاً شرايط ادبي و ظاهري پرسيدن را رعايت كند و ثانياً پيش از طرح سؤال انديشه و مطالعه كند و تا پرسش او از پختگي و رسيدگي خاص خود برخوردار باشد.

اگر دانشجو در پرسيدن رعايت حال استاد را نكند و آن را مطابق شؤون استاد طرح نسازد باعث نگراني و ملالت استاد مي شود و بديهي است كه با اين شرايط پاسخ دلچسب و نيكويي به دست نمي آيد. اجازه خواستن براي طرح به سؤال، به پا خاستن به هنگام پرسش وتوجه به عنصر زمان و مكان و شرايط ديگر از جمله آدابي است كه شاگرد بايد در وقت پرسيدن مراعات كند. بايد هميشه درباره درس مطالعه كند و هم پيش از طرح سؤال قدري درباره آن بينديشد. اي بسا با اين توجهات پاسخ را بيابد و از ضايع كردن وقت استاد و شاگردان پرهيز كرده باشد.

لذا دانشجو براي طرح پرسش بايد به چند نكته توجه كند:

1. پيش از طرح سؤال، درباره آن بينديشد و در صورتي كه از يافتن پاسخ صحيح نااميد شد اقدام به پرسيدن كند.

2. طرح درست سؤال، نقش مهمي در يادگيري و گرفتن يك پاسخ درست دارد. از اين رو در روايات آمده كه دانشجو بايد چگونه سؤال كردن را بياموزد. اگر دانشجو شكل صحيح و رسايي براي پرسش خود نيابد و آن را به گونه اي نامفهوم نارسا و مبهم طرح كند بي شك علاوه بر خستگي استاد، شاگردان و خود او، به پاسخ درستي نمي رسند و اي بسا پاسخي نادرست دريافت كند و باعث مشكلاتي براي او گردد. پس خوب است كه دانشجو ابتدا شكل سؤال را درست كند به گونه اي كه بيانگر تمام جوانب پرسش باشد.

3. به سطح علمي كلاس توجه كند. گاه دانشجويي تمام آداب پرسش را رعايت مي كند، با ادب كامل به پا مي خيزد، اجازه پرسش مي گيرد، سخنان استاد را قطع نمي كند و ... ولي ناگهان پرسشي را مطرح مي كند كه همه كلاس درس را غرق حيرت مي سازد و غالباً به درك آن موفق نمي شوند.

البته او بايد مجهول خود را بپرسد ولي با رعايت توجه به مكان سؤال و اوضاع دوستان همكلاس خود، آيا سزاوار است كه استاد، ده دقيقه وقت همه شاگردان را بگيرد و به پرسش اين شخص پاسخ دهد و آنان از پرسش و پاسخ، چيز زيادي بر نگيرند؟ بي ترديد، اين ستمي بر ديگران است.

4. دانشجو بايد به تناسب كلاس درس و پرسش توجه كامل كند. يعني چنين نباشد كه هرگاه پرسشي به ذهنش برسد آن را مطرح كند. اگر در درس فلسفه نشسته است و ناگهان سؤالي از فصل اول كتاب فلسفه به ذهنش مي رسد، اين زمان جاي پرسيدن آن نيست، بلكه بايد آن را يادداشت كند و در بيرون از كلاس بپرسد. البته اگر سخني از فصل اول كتاب را با اين ساعت و بحث اين زمان سازگار بپندارد، پرسش آن با حفظ و رعايت شرايط، بي اشكال است.

5. دانشجو بايد پس از اطمينان از عدم موانع اقدام به پرسش كند. دانشجويي را تصور كنيد كه سرماخورده، عطسه و سرفه مي كند. اين دانشجو گذشته از اينكه حضور او در كلاس باعث زيان بهداشتي دانشجويان ديگر مي گردد. نبايد اقدام به پرسيدن كند؛ زيرا حالت هاي او مانع طرح درست سؤال مي گردد. نيز اگر بي اندازه كمروست و در توان پرسيدن خود در ترديد است خوب است كه در اين شرايط سؤال را يادداشت كند و پس از بازيابي سلامتي و همچنين در زمان مناسب اقدام به پرسش آن كند.

6. شرايط روحي، جسمي و اخلاقي استاد را بنگرد و تنها هنگامي بپرسد كه بي توجه به يكي از اوضاع مذكور نباشد. برخي از اساتيد با طرح سؤال در ميان درس مخالفند، در اين حالت تا مادامي كه استاد بر اين عقيده است، نبايد دانشجو در وسط درس سؤالي طرح كند. نيز اگر استاد در شرايط رواني عادي به سر نمي برد او را به حال خود واگذارد و در هر حال در سؤال كردن تنها به وضع خود و دانشجويان توجه نكند و استاد را هم دريابد. البته استاد هم وظايفي دارد كه اين كتاب جاي ذكر آنها نيست.

7. لازم به تأكيد نيست كه هدف دانشجو از پرسيدن نبايد جز دانستن باشد. ممكن است كه دانشجويي براي اظهار فضل، محكوم كردن يك دانشجو، امتحان كردن استاد و هر سبب ديگر پرسش كند، اين امر به هيچ روي درست نيست. دانشجو بايد صادقانه چيزي را بپرسد كه نمي داند. اگر احتمال مي دهد كه استاد قادر به پاسخ نيست بكوشد كه آنرا طرح نكند. دانشجويي كه كرامت و بزرگداشت استاد را نگاه ندارد به ساحت مقدس دانش و دانشجويي تجاوز نموده و اين با موازين اسلامي هيچ سازگاري ندارد.

8. گاه دانشجو پاسخ قانع كننده اي از استاد خود دريافت نمي كند. از اين لحاظ هر چه استاد مي گويد، او سخن ديگري مي گويد و خلاصه اين امر به مشاجره و مذاكره دو طرفه ختم مي گردد. در اين حالت دانشجو نبايد سؤال خود را پي گيرد بلكه بايد به دو سبب حداقل در آن زمان از پرسش خود دست بردارد و به قول معروف كوتاه بيايد.

اول اينكه: انديشه و خزانه دانش او غالباً محدودتر از استاد است و اي بسا استاد در امري واقف باشد و وي از آن غافل. پس نبايد استاد را رد كند،‌ بلكه بايد در سخنان خود هم اندكي تأمل كند و در سخنان استاد بيشتر بنگرد نه در شكل سخنان و استدلال خود. با نگاهي به داستان خضر و موسي (ع) نكات فراواني دريافت مي شود. ولي نكته مناسب اين بحث پرسشهاي موسي (شاگرد)(ع) از حضرت خضر (استاد)(ع) است. دانشجوي پيامبر بي آنكه احتمال دهد كه در عمل استاد فايده و سري باشد كه از نظر او پنهان است از استاد خود اشكال مي گيرد و در سه جا كار او را ناشايست مي شمارد. آنگاه كه مي خواهند از هم جدا شوند حضرت خضر(ع) راز كارهاي خود را بر او مي گشايد.

اين حالت اعتماد به سخن استاد در همه دانشها يكسان نيست گاه بايد شاگرد تسليم محض باشد، مانند سالك الي الله نسبت به استاد و پيرو مرشد خود چنانكه بزرگان گفته اند اينجا جاي ايرادگيري نيست. البته اينها همه هنگامي است كه استاد جامع الشرايط انتخاب كند. ولي در ميدان علوم تجربي و دانشهاي امروزي غالباً پرسش، خوب است ولي با رعايت ضوابط اخلاقي و ... .

دوم اينكه: گذشته از گستردگي علم استاد، شايد استاد آن مسئله را نداند و اصرار زياد و مشاجره با او در نزد شاگردان ديگر، اندكي از شأن او بكاهد و اين عمل شايسته اي نيست.

کتاب روش تحصيل - مرکز مديريت حوزه هاي علميه خواهران


[1] . سوره نحل، آيه 43.

[2] . «الكافي»، ج 1، ص 49.

[3] . «بحارالانوار»، ج 1، ص 224.

/ 1