سر گشتگى - سر گشتگى نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سر گشتگى - نسخه متنی

محمدحسین غروی اصفهانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سر گشتگى




  • ز اقليم حقيقت تا طبيعت رخت بر بستم
    بزندان تن و بند زن و فرزند افتادم
    شدم آواره از گلزار وحدت بادلى پر خون
    نه هشيارم كه يابم بهره اى از صحبت شيرين
    منم طوطى و بازاغ و زغن در يك قفس رفتم
    هماى عرش پيما بودم و از طالع وارون
    نگارا گر پر و بال مرا خستى و بشكستى
    چه درياى غمت ديدم وداع جسم و جان گفتم
    نگارا مفتقر را نيست كن چندانكه بتوانى
    بجرم آنكه پندارد كه من با هستيت هستم



  • چنان سر گشتگى ديدم كه گم شد رشته از دستم
    بارامى نخفتم شب ، بروز آسوده ننشستم
    چه گويم از كه بگستم ندانم با كه پيوستم
    نه از شور شراب عشق ، ليلاى ازل مستم
    منم دستان و ليكن باغراب البين همدستم
    كنون همراز باز آز در اين منزل پستم
    ولى عهد مودت را من بشكسته نشكستم
    چه جوياى لبت گشتم ز جوى زندگى جستم
    بجرم آنكه پندارد كه من با هستيت هستم
    بجرم آنكه پندارد كه من با هستيت هستم



آيه الله غروي اصفهاني(كمپاني)

/ 1