محبت دنيا يك عفونتي دارد كه هر كس به دنيا محبت كرد، بوي آن عفونت را نميفهمد. همچنانكه سير خورده بوي سير را نميفهمد. خداوند ميخواهد اين انسانها را كه از محبت دنيا چشيدهاند از اين عفونت بگيرد. مي خواهد طيبات به ايشان بدهد شما نگاه كنيد خود انسان در رحم چه تغذيه مي كند و بعد از تولد چه تغذيه ميكند؟ وقتي بچه در رحم است غذايش خون است. وقتي متولد مي شود غذايش ميشود شير. طعم شير كجا، طعم خون كجا، آنهم چه خوني! ما وقتي كه توي رحم دنيا و محبت دنيا باشيم، غذا مثل آن خون است. وقتي ولادت پيدا كنيم و قلبمان زنده بشود و دلمان از دنيا خارج بشود، دلمان از تعلق به دنيا آزاد بشود، مثل اينكه خون تبديل به شير شده و غذامان عوض ميشود.حائري شيرازي ـ تمثيلات ج 1