كاشف قرآن
تا صورت پيوند جهان بود،علي بود
شاهي كه ولي بود وـ وصي بود،علي بود
مسجود ملايك كه شد آدم، ز علي شد
آن عارف سجاد، كه خاك درش از قدر
هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن
چندان كه در آفاق نظر كردم وديدم
آن كاشف قرآن، كه خدا در همه قرآن
آن قلعه گشايي كه در از قلعه خيبر
اين كفر نباشد، سخن كفر نه اين است
با هست علي باشد و، تا بود، علي بود
تا نقش زمين بود و زمان بود، علي بود
سلطان سخا و كرم وجود، علي بود
آدم چو يكي، قبلهي مسجود، علي بود
بركنگرهي عرش بيفزود، علي بود
هم عابد و هم معبد و معبود، علي بود
از روي يقين در همه موجود، علي بود
كردش صفت عصمت و بستود، علي بود
بر كند به يك حمله و بگشود، علي بود
با هست علي باشد و، تا بود، علي بود
با هست علي باشد و، تا بود، علي بود