ارتباط و انس با قرآن
نقش و اهميّت قرآن كريم در زندگي بشر
قرآن كريم در برگيرندة هدايت و سعادت انساندر دنيا و آخرت ميباشد و در تمام مراحل زندگي رهبر و راهنماي انسان به سوي كمال است. :«اين قرآن به راهي هدايت ميكند كه مستقيمترين راههاست...»[1]
كساني كه با قرآن مأنوسند به كمك قران حق را از باطل تشخيص ميدهند.[2]
قرآن كريم، انسان را به زندگي كردن با معيارها و ارزشهاي انساني و اسلام دعوت ميكند، حضرت علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «هر كس قرآن را پيش روي خود قرار داد، رهبر و پيشواي او به بهشت خواهد بود وهر كس آن را به پشت سر افكند طرد كننده و سوق دهنده او به سوي جهنم خواهد بود».[3]
قرآن مجيد عامل صعود به سوي بهشت،[4] مايه خرمي دلها،[5] درياي بيكران معرفت[6] و يگانه عامل توانگري است.[7] كه عامل اصلي هدايتگر و تربيت كننده افراد و جوامع بشري به سوي كمال و نيل به ارزشهاي اخلاقي و انساني است.درباره ارتباط وانس با قرآن كريم، لازم است چند نكته مورد توجه قرار گيرد:
الف. چگونه ميتوان با قرآن مجيد انس پيدا كرد؟
براي بهرهمندي و اُنس با قرآن بايد مراحلي را طي كرد از جمله:
1. يادگيري قرآن
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايد:«خياركم من تعلم القرآن وعلّمه؛[8] بهترين شما كسي است كه قرآن را بياموزد و آن را به ديگران نيز ياد دهد».
2. قرائت قرآن
حضرت امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد:«من قرأ القرآن و هو شاب مؤمن اختلط القرآن بلحمه ودمه و جعله الله مع السفرة الكرام البررة...؛[9] كسي كه قرآن بخواند، درحالي كه جوان مؤمن است، قرآن با گوشت و خون او مخلوط شده و با فرشتگان بزرگوار و نيكو صفت همنشين ميشود».پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايد:
«نوروا بيوتكم بتلاوة القرآن...»؛[10] خانههاي خود را با تلاوت قرآن نوراني كنيد».تلاوت قرآن نيز خود داراي آدابي است از جمله:
الف. مسواك زدن
پيامبر گرامي ميفرمايد:«نظفوا طريق القرآن قيل يا رسول الله و ما طريق القرآن قال افواهكم قيل بماذا قال بالسواك؛[11] راه قرآن را پاكيزه نگه داريد. عرض شد يا رسول الله! راه قرآن چيست؟ فرمود: دهانهايتان. عرض شد: چگونه؟! فرمود: بوسيله مسواك كردن».
ب. وضو و طهارت داشتن هنگام تلاوت قرآن
«لا يسمه الا المطهرون؛[12] جز پاكان بر آن دست نزنند».ج. پناه بردن به خداوند متعال پيش از قرائت قرآن
«فاذا قرأت القرآن فاستغذ بالله من الشيطان الرجيم؛ وقتي كه قرآن ميخواني از (شرّ) شيطان رانده شده به خداوند پناه ببر».د. قرائت قرآن با صداي خوش و دلنشين
پيامبر گرامي ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايد:«لكل شيء حلية و حلية القرآن الصوت الحسن؛[13] براي چيزي زيبايي و زينتي است و زينت قرآن صوت نيكو ميباشد».
ه. قرائت قرآن همراه با خشوع
«الم يأن للذين ءامنوا ان تخشع قلوبهم لذكر الله و ما نزل من الحق...؛[14] آيا وقت آن نرسيده است كه دلهاي مؤمنان در برابر ذكر خدا و آن چه از حق نازل شده خاشع گردد...»و. قرائت همراه با حزن و اندوه
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايد:«ان القرآن نزل بالحزن فاذا قرأ نموه فابكوا فان لم تبكوا فتباكوا»[15]
براستي قرآن همراه با حزن نازل شده است، بنابراين، هنگامي كه قرآن ميخوانيد گريه كنيد و اگر گريه نكرديد حالت گريه را به خود بگيريد».
ز. تلاوت قرآن با ترتيل و شمرده
«ورتل القرآن ترتيلا؛[16] قرآن را با دقت و تأني بخوان».3. تدبر در قرآن
قاري قرآن بايد با توجه به معاني قرآن، آن راتلاوت كند و در آيات تفكر و انديشه نمايد و از آنها پند گيرد، چنان كه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد:«(پرهيزكاران) در شب به پا خواسته و قرآن را شمرده و با تدبر تلاوت ميكنند، جان خويش را با آن محزون ميسازند و دواي درد خود را از آن ميگيرند هرگاه به آيهاي برسند كه در آن تشويق باشد، با علاقه و اميد به آن روي ميآورند و روح و جانشان با شوق بسيار در آن ذخيره ميشود و آن را همواره الگوي خود ميسازند و هرگاه به آيهاي برسند كه در آن بيم باشد، گوشهاي دل خود را براي شنيدن آن باز ميكنند و صداهاي ناله و برخورد زبانههاي آتش در گوششان طنين انداز است»[17].
4. عمل به قرآن
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايد:«ربّ تال للقرآن و القرآن يلعنه؛[18] چه بسيار كساني كه قرآن را تلاوت ميكنند، در حالي كه قرآن بر آنها لعن و نفرين ميفرستد».
5. حفظ قرآن
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايد:«لا يعذب الله قلبا وعي القرآن؛[19] خداوند قلبي را كه ظرف قرآن باشد، عذاب نميكند».بنابراين، براي مأنوس شدن با قرآن، داشتن برنامهاي منظم و روزانه براي قرائت و عمل به موارد و عوامل مذكور لازم است.ب. چرا قرآن كريم در بين ما مهجور است؟
مهجوريت قرآن و فاصله گرفتن مردم به خصوص مسلمانان از مفاهيم و معارف قرآن علتهاي متعددي دارد از جمله:
1. تلاش و توطئه شياطين جني و انسي باعث شده كه مردم از مفاهيم و معارف بلند قرآن مجيد فاصله گرفته و در دام شيطانهاي وسوسهگر گرفتار آيند و با آموزههاي قرآن كريم بيگانه شوند و قرآن در ميان آنها به خصوص مسلمانان مهجور بماند، قرآن كريم ميفرمايد: «و قال الرسول! يارب ان قومي اتخذوا هذا القرآن مهجورا؛[20] و پيامبر (خدا) گفت: «پروردگارا! قوم من اين قرآن را رها كردند (و از آن دوري جستند)».2. فراموش كردن مفاهيم و معارف قرآن كريم وغفلت از آنها، باعث شده كه مردم به دستورها و پيامهاي راهگشا و هدايتگر اين كتاب مقدس توجه نكنند و فرهنگ قرآن در ميان مردم به دست فراموشي سپرده شود بسياري از مردم به جاي عمل به قرآن، تنها آن را به عنوان يك كتاب مقدس يا به قصد ثواب آن را تلاوت ميكنند و يا در مراسم ختم مردهگان آن را قرائت نموده و يا در كنار سفره عقد و يا درياچهاي سبز بر روي طاقچه از آن نگهداري ميكنند!! در حالي كه قرآن كريم براي هدايت و تربيت انسانها نازل شده و مردم بايد با عمل به دستورها و فرمانهاي آن، براي رسيدن به كمال و نزديك شدن به خداوند را بپيمايند و در آيات آن تدبر و تفكر كنند ودر زندگي آنها را بكار گيرند و پياده كنند؛ «... و انزلنا اليك الذكر لتبين للناس ما نزل اليهم و لعلهم يتفكرون؛[21]... و ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آن چه به سوي مردم نازل شده است براي آنها تبيين كني، شايد انديشه كنند».3. حضرت علي ـ عليه السّلام ـ درباره مهجوريت قرآن كريم ميفرمايد: «... حاملان قرآن آن را واگذاشته و حافظان قرآن آن را فراموش ميكنند، پس در آن روزقرآن و پيروانش از ميان مردم رانده و مهجور ميگردند و هر دو غريبانه در يك راه ناشناخته سرگردانند و پناهگاهي ميان مردم ندارند، پس قرآن و پيروانش در ميان مردمند، ولي گويا حضور ندارند، با مردمند ولي از آنها بريدهاند؛ زيرا گمراهي و هدايت هرگز هماهنگ نشوند، گر چه كنار يكديگر قرار گيرند، مردم در آن روز، درجدايي و تفرقه هم داستان، و در اتحاد و يگانگي پراكندهاند، گويي آنان پيشواي قرآن بوده و قرآن پيشواي آنان نيست، پس از قرآن جز نامي نزدشان باقي نماند و آنان جز خطي را از قرآن نشناسند...».[22]
[1] . اسراء، آية 9.[2] . فرقان، آية 1.[3] . محمد بن يعقوب كليني، الكافي، تهران، دار الكتب الاسلامية، چاپ چهارم، ج 2، ص 598.[4] . شوري، آية 7.[5] . علامه مجلسي(ره)، بحار الانوار، مؤسسه الوفا بيروت، سال انتشار 1404 ق، ج 2، ص 36.[6] عبد الحميد بن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، قم، كتابخانه آيت الله مرعشي نجفي، 1404 ق، ج 10، ص 194.[7] . محدث نوري، مستدرك الوسائل، قم، مؤسسه آل البيت، چاپ اوّل، ج 4، ص 236.[8] . علامه مجلسي، بحار الانوار، موسسه الوفا بيروت، ج 89، ص 186.[9] . محمد بن يعقوب كليني، الكافي، تهران، دار الكتب الاسلامية، ج 2، ص 603.[10] . همان، ص 610.[11] . بحارالانوار، همان، ص 213.[12] . واقعه، 79.[13] . نحل، آية 98.[14] . الكافي، همان، ص 615، حديد، آية 16.[15] . شعيري، تاج الدين، جامع الاخبار، قم، انتشارات رضي، چاپ دوّم، ص 49.[16] . مزمل، آية 4.[17] . نهج البلاغه، معجم المفهرس، نشر مؤسسه امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ قم، خطبة 193، ص 12.[18] . محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، قم، مكتب الاعلام الاسلامي، ج 8، ص 90.[19] . بحار الانوار، همان، ص 178.[20] . فرقان، آية 30.[21] . نحل، آية 44.[22] . محمد دشتي، ترجمه نهج البلاغه، تهران، انتشارات زهد، چ 3، 1380، خطبه 147، ص 271.علي اميرخاني